تحلیل ساختاری مکان روایی در ادب پایداری بررسی موردی«مردان آفتاب» و« باقیمانده» از غسان کنفانی
فرامرز میرزایی, مریم مرادی
چکیده
مکان; عنصر اساسی فضا سازی داستان در رمان های ادبیات پایداری فلسطین و مصداق بارزِ آرمانی است که رزمندگان مقاومت; در اندیشة رسیدن به آن هستند و آزاد سازی آن از اشغال متجاوزان; آرزوی دیرینه شان است. مکان روایی; جایگاه ویژه ای در پرداخت دو رمان (رجال فی الشمس) «مردان آفتاب»; و (ما تبقی لکم) «باقیمانده» از رمان نویس شهید فلسطینی «غسان کنفانی» دارد. صحرا در هر دو رمان; بستر رویداد ها است؛ در «مردان آفتاب»; طاقت فرسایی صحرا; نمودی از احساس شخصیت ها- به عنوان نمایندگان سه نسل از فلسطینیان- نسبت به میهنی است که به جایِ ماندن و مبارزه; قصد فرار از آن را در سر می پرورانند. در «باقیمانده»; نویسنده با جان بخشیدن به صحرا و محول نمودن امر روایتگری بخشی از داستان به آن; سعی دارد تا وجهة مادرانة سرزمین- و در اینجا فلسطین- را نمود ببخشد. از سوی دیگر; توصیف مکان در این دو داستان با کلیت روایی آنها همسو است و در انتقال فضای روایی به خوبی ایفای نقش می نماید و به شتاب روند روایتگری نیز می انجامد.
کلیدواژه ها
روایتگری،مکان داستان،رجال فی الشمس،ما تبقّی لکم