صفت نکوهیده حسد،تأثیری عمیق در انحراف طبع انسانی و گریز او از مسیر خیرخواهی دارد.این مقوله در پهنه شعر و ادب پارسی همواره مورد عنایت قرار گرفته است.نویسنده تلاش کرده با ذکر نمونههایی،دغدغه شاعران را از پدید آمدن این خصلت در درون انسان،بیان کند.
صفت نکوهیده حسد،تأثیری عمیق در انحراف طبع انسانی و گریز او از مسیر خیرخواهی دارد.این مقوله در پهنه شعر و ادب پارسی همواره مورد عنایت قرار گرفته است.نویسنده تلاش کرده با ذکر نمونههایی،دغدغه شاعران را از پدید آمدن این خصلت در درون انسان،بیان کند.
"2 شکوهء او همیشه از دشمنان نیست،گاهی از دوستان گلهمند است: دل خرد مرا غمان بزرگ از بزرگان خردهدان برخاست خواری من ز کینهتوزی بخت از عزیزان مهربان برخاست3 حافظ هم با همه توانایی در شعر و عزتنفس از زخم زبان دیگران مصون نمانده است،ولی مؤدبانهتر با آنان روبهرو شده و استواری و هنر شاعریاش را خدادادی میداند و میگوید: حسد چه میبری ای سست نظم بر حافظ قبول خاطر و لطف سخن خداداد است4 زیرا میداند: کسی گیرد خطا بر نظم حافظ که هیچش لطف در گوهر نباشد5 و مطمئن است که در لطف سخن کسی به پای او نمیرسد: حافظ چو آب لطف ز نظم تو میچکد حاسد چگونه نکته تواند بر آن گرفت؟6 ولی از آنجا که حسودان دست از حسادت برنمیدارند،او دست از نزاع با مدعی برمیدارد و چنین میسراید: حافظ تو ختم کن هنر خود عیان شود با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است؟7 و در جای دیگر میگوید: گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم8 به دل خود تسکین و به ما پند میدهد: غمناک نمیباید بود از طعن حسود ای دل شاید که چو وابینی،خیر تو در این باشد9 بلای خانمانسوز حسد دست به گریبان همه شاعران از آغاز تا عصر حاضر بوده (1)-دیوان،ص 412."
منبع: نورمگز
https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/352870/%d8%ad%d8%b3%d8%af-%d9%88-%d8%a8%d8%a7%d8%b2%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%a2%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%d8%af%d8%a8-%d9%81%d8%a7%d8%b1%d8%b3%db%8c