آنچه موجب شکلگیری عرفان نظری و عملی شده؛ نوع نگاه متفاوت عارفان به مقولۀ وحدت است. علیرغم پژوهشهای بسیار دربارۀ وحدت / توحید، به مسئلۀ خلق در کنار حق و تفاوت سلوک در ارتباط با مقولۀ وحدت توجه نشدهاست
بررسی تطبیقی وحدت عرفانی در اندیشههای عطار نیشابوری و ابنعربی
نوع مقاله: مقاله پژوهشی
نویسندگان
فاطمه حکیما 1؛ ناصر محسنی نیا2
1دانشجوی دکتری ادبیات عرفانی، دانشگاه بینالمللی امام خمینی
2دانشیار گروه زبان و ادبیات عربی، دانشگاه امام خمینی قزوین
چکیده
عرفان خراسان از قرن سوم تا قرن ششم ه.ق. بیشترین گستردگی را در فرهنگ و ادب پارسی داشته و از قرن ششم به بعد، خاصّه از قرن هفتم، عرفان نظری با ظهور محیی الدینبن عربی گستردگی بیشتری یافتهاست. آنچه موجب شکلگیری عرفان نظری و عملی شده؛ نوع نگاه متفاوت عارفان به مقولۀ وحدت است. علیرغم پژوهشهای بسیار دربارۀ وحدت / توحید، به مسئلۀ خلق در کنار حق و تفاوت سلوک در ارتباط با مقولۀ وحدت توجه نشدهاست. براین اساس، آثار منظوم عطار نیشابوری به عنوان نمایندۀ عرفان خراسان و آرای ابنعربی در فصوصالحکم و فتوحاتمکیّه مورد مداقّه قرارگرفت و ابیات و مطالبی که وحدت یا توحید، نگاه به خلق و مراتب هستی را تبیین میکرد، استخراج و با توجه به شروح، تحلیلهای لازم به دست داده شد. حاصل آنکه در عرفان خراسان نگاه به خالق و توجه صرف به او در رأس حرکت سالک قرار دارد و در عرفان عراق، توجه به خلق و حق توأمان مورد نظر است. عارفان خراسان خلق را سراب و سایه میدانند و در عرفان ابنعربی، خلق عین حق است. از سوی دیگر، مسئلۀ دستیابی به عالیترین مرتبۀ وحدت در عرفان خراسان در جایگاه تجلی سیمرغ (مرتبۀ واحدیت در تطبیق با عرفان نظری) و در عرفان وجودی ابنعربی تعیّن احدیّت است. اساس سلوک عرفان خراسان توجه صرف به حق و نفی وجود و اساس عرفان عراق خودشناسی و پذیرش اصالت وجود است.
کلیدواژه ها
وحدت؛ نگاه تطبیقی؛ عطارنیشابوری؛ ابنعربی؛ عین و سایه