عشق به معشوق در باطن و سرشت آدمی پنهان است و با جرقهای در زندگی مانند یک نگاه عاشقانه این احساس در آدمی ظهور پیدامیکند.
بررسی تطبیقی معشوقه ی زمینی در اشعار استاد شهریار و نزار قبانی
مهین حاجی زاده - دانشیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
شادی ابراهیمی - کارشناس ارشد زبان و ادبیات عربی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
چکیده مقاله:
عشق یکی از مضامین مهم شعری است و از آنجا که از احساسات انسان سرچشمه میگیرد، عامل پیوند میان انسانهاست. عشق به معشوق در باطن و سرشت آدمی پنهان است و با جرقهای در زندگی مانند یک نگاه عاشقانه این احساس در آدمی ظهور پیدامیکند. در ادبیات معاصر ایران و سوریه در شاخهی شعر غنایی محمد حسین بهجت تبریزی )شهریار( و نزار قبانی از شاعرانی هستند که این مضمون یکی از مضامین اصلی شعر آنان به شمار میرود؛ اما عشق در شعر هریک از آنان دارای ویژگی خاصیاست. پژوهش حاضر سعی دارد با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی به مقایسهی مضامین عاشقانه و توجه به معشوق زمینی دراشعار این دو شاعر بپردازد. پژوهشگر ابتدا به ارایهی تعریفی مختصر از عشق و همچنین مختصری از زندگینامهی شهریار و نزار قبانی پرداخته و در ادامه مضامین مشترک در شعر دو شاعر را با ارایهی نمونههای شعری بررسی کرده است. این پژوهشمینمایاند که میان دیدگاه دو شاعر نسبت به معشوق زمینی تفاوتها و شباهتهایی وجود دارد. هر دو شاعر عشق را سرنوشتیمحتوم میدانند و نسبت به معشوق زمینی نظری ایجابی دارند. عشق شهریار نسبت به معشوق زمینی عشق معنوی اما عشق قبانی اباحی میباشد.همچنین، شهریار شاعر درد و غم عشق است؛ اما نزار قبانی شاعر شادیهای عشق است. شهریار معشوق زمینی را با توصیفهای حسی به تصویر میکشد؛ حال آنکه تصویرگری قبانی خیالی است.
کلیدواژهها:
شعر معاصر، معشوقهی زمینی، شهریار، نزار قبانی.
درصورت نیا به اصل مقاله عنوان مقاله را به آدرس ذیل ارسال نمایید
hzahmatkesh@chmail.ir