فصلنامه تخصصی زبان و ادبیات فارسی
صاحب امتیاز: دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد
مدیر مسئول: دکتر رضا اشرف زاده
سردبیر: دکتر رضا اشرف زاده
مدیر داخلی: نسرین قدمگاهی ثانی
هیئت تحریریه: دکتر محمدحسین خسروان، دکتر اکبر شعبانی، دکتر سیّدمحمّد علوی مقدّم، دکتر محمد فاضلی، دکتر محمود مهدوی دامغانی، دکتر تقی وحیدیانکامیار
محل انتشار: مشهد
jلفن: 36613449، 36630248 (051)
نمابر: 36613449 (051)
نشانی: مشهد، قاسم آباد، چهارراه امامیه، خیابان شاهد، مجتمع علوم انسانی، گروه زبان و ادبیات فارسی، دفتر مجله تخصصی ادبیات فارسی
فهرست مطالب:
شفیعی کدکنی و جریان سمبولیسم اجتماعی
ناصرالدین شاه حسینی،جلیل تجلیل ، محمدقادری مقدم زوارم صص 9-27
چکیده
یکی از معروف ترین جریان های شعری در دهه سی و چهل قرن حاضر جریان « سمبولیسم اجتماعی »است. این جریان، با بهره گیری از زبان نمادین برای طرح مسایل سیاسی و اجتماعی از حالت یک « شعار سیاسی و اجتماعی » به «شعرِ اجتماعی و انسانی » بدل می شود. التزام و تعهد به حقیقت و عدالت سبب شده است تا شعر«م. سرشک»، شعر مبارزه با ظلم و بیداد و از طرفی امید و پیروزی و استمرار و زندگی باشد. شفیعی کدکنی نمادهای خود را از طبیعت اخذ می کند. برخی از نمادهای او حاصل آشنایی و دل بستگی شاعر به فرهنگ و ادب کلاسیک ایران است و اغلب نمادهای وی، زنده، پویا، ابداعی و شخصی هستند.. در این پژوهش نگارندگان برآنند تا پس از ارائه مقدماتی در زمینه ی مکتب سمبولیسم و اصول و ویژگی های آن و بحث جامعه گرایی و نمادگرایی در شعر معاصر به تحلیل این جریان ادبی در شعر شفیعی بپردازند.
کلیدواژگان: مکتب سمبولیسم، سمبولیسم اجتماعی
مقایسه موسیقی وزن غزلیات وصال و فرصت الدوله شیرازی
نازنین نوری صص 28-40
چکیده
وصال و فرصت الدوله شیرازی، دوتن از شاعران دوره بازگشت هستند که پژوهش های اندکی، درباره شعرشان انجام گرفته است. این مقاله برآن است تا به مقایسه و تحلیل شاخص ترین جلوه ی موسیقی شعر، یعنی، موسیقی وزن درشعر آنان بپردازد. برای انجام این مهم، پس از ذکر مقد ماتی درباب موسیقی شعر و وزن، به بررسی و مقایسه ی اوزان و بحور به کار رفته در غزلیات این دو شاعر پرداخته شده و شعر آنان از منظرهای مختلف موسیقی وزن با ذکر آمار، مورد تحلیل قرار گرفته است. در نهایت به این نتیجه رسیده که اگرچه، جلوه های مختلف موسیقی وزن درشعر این دوشاعر، کمابیش یکسان است، اما در مجموع، غنای موسیقی غزلیات وصال بیشتر از فرصت الدوله است.
کلیدواژگان: وصال، فرصت الدوله، غزل، موسیقی وزن
پرندگان، تصویرهای توصیفی و نمادهای آن ها در اندیشه فردوسی
رضا اشرف زاده، مریم جعفری صص 41-64
چکیده
یکی از زمینه های شاهنامه پژوهی، بررسی پرندگان، تصویرهای توصیفی و نمادهای آن ها در اندیشه حکیم توس است. پرندگان از دیرباز در شعر و ادب فارسی، جای گاهی مهم و والا داشته و دم خوری فردوسی با آن ها هم واره زبا ن زد سخن شناسان بوده است.بهره گیری فردوسی از «پرندگان» و ارزش های نمادین آنان، گسترده و عمیق است که شاید نتوان هیچ اثر ادبی ممتازی را از این جهت با آن مقایسه کرد. در این مقاله تلاش شده است تا به معرفی پرندگان، نمادها و تصویرهای توصیفی آنان در اندیشه حکیم توس پرداخته شود تا نشان داده شود که پرندگان شعر فردوسی از مفاهیم ضمنی و پوشیده ای برخوردارند.
کلیدواژگان: فردوسی، شاهنامه، پرندگان، نماد
به کردار دوزخ یکی غار دید (نقد ساختاری و بررسی عناصر داستانی در هفت خان رستم )
حسن بساک صص 65-86
چکیده
حماسه ها و افسانه های پهلوانان در یک تقسیم بندی کلی ادبیات داستانی، در زیرمجموعه قصه ها قرار گرفته اند و برای قصه ها ویژگی هایی را قایل شده اند که از جمله آن ها می توان به داشتن پی رنگِ ضعیف، خرق عادت، کلی گرایی و نظایرآن اشاره نمود. از آن جا که داستان هفت خان یکی از داستان های برجسته شاهنامه است و تاکنون از منظر یک اثر داستانی مورد تحلیل قرار نگرفته، سعی گردید تا جای گاه این داستان و شاید در نگاه کلی تر جای گاه شاهنامه به عنوان یک اثر با ویژگی های داستانی مورد بررسی قرار گیرد.
کلیدواژگان: هفت خان ، واژه ، ساختار ، محتوا
آرش: به گوهر شگرف و به پیکر شگرف (نگاهی به اسطوره ی آرش در شعر امروز ایران)
نقیب نقوی صص 87-105
چکیده
در گستره ی فرهنگ کهن سال ایران زمین، انسان؛ این اسطوره ی آفرینش که در برابر گیهان مهینِ اورمزدی، گیهان کِهین خوانده شده، تنها برساخته ای از تن و روان نیست، بلکه به سامان رسیده ای است از دیگر نیروهای مینوئیک هم چون فَرَوَهَر، جان، روان، بوی و ... که وی را در انجام کارهای نیکو و رسیدن به بارگاه اهورایی یاری می رساند. بدین سان آرش، نماد و آمیزه ای است از پدیده هایی که زایشی آرمانی، مانا، شگرف و همیشگی را در پی دارد، و بود راستین انسان را در پهنه ی یادمان های بشکوه وی، جاودانه زنده نگه می دارد. فروهَر، گوهر؛ یا خودِ آسمانی انسان و هم زاد وی در گیهان بالاست، وپرتو اهورایی یا سیمای آسمانی و خدایی هر پدیده ای به شمار می رود. روان در این گیهان راهنمای تن است، و تن؛ یا پیکر که این پدیده ی اهورایی را در بر گرفته، همانند گیتی، مزدا آفریده است و یاری گر روان برای رسیدن به فرازهای آرمان های مینوی، از این روی ارجمند است وگران سنگ. هم چنان که بو، یا نیروی دریافت کننده ی پدیده ها، چهار بخش انسان را که مرگ آن ها را از هم پراکنده بود و هارمونی و هماهنگی آن از میان رفته دوباره یکی می سازد، و در شادی یی که به انسان می رسد این نیروها انباز می شوند و از یک دیگر نیرو و شادی بر می گیرند. آرش، هم چون گئوش اورون ـ ایزد نگه بان جانوران سودمند ـ کیومرث، سیاووش و کی خسرو، برای رسیدن به جایگاه نخستین، تن خویش را به توش و توان دگرگون می سازد، تا به یاری این نیرو به آرمانش دست یازد. خاستگاه اسطوره ای حماسه ی آرش، همان گئوش است که پس از مرگِ تن، روان او به بارگاه اهورایی راه می برد، تا مرز ایران و توران باز نمایانده شود. آرمان آرش در پرتاب تیری انباشته شده است که باید سینه ی خشک سالی دیرینه سال اهریمنی سر زمین توران بشکافد، تا بارش ِباران اهورایی گستره ی ایران زمین را سبز و سیراب سازد. از این روی آرش روان خویشتن را کمان می سازد و تن که یاری گر روان است چونان تیری بر چله ی آن می نهد تا آسمان را با زمین پیوند و آشتی دهد و باران شاد و سرشار اورمزدی باریدن گیرد. این گونه است که رنگین کمان؛ بازتاب پیوند نور خورشید و باران، می تواند انگاره ای از کمان آرش و انباز گشتن گوهر و پیکری شگرف (= نریوسنگ) نیز باشد.
کلیدواژگان: فروهر، جان، تن، روان، آیینه، آرش، نریوسنگ، اسطوره
هنجارگریزی در اشعار طاهره صفارزاده»
احمد خلیلی،سیدمحسن مهدی نیاچوبی صص 106-138
چکیده
مطابق نظریه ی صورت گرایان، شاعر با درهم شکستن ساختار عادی زبان، «آشنایی زدایی» می کند. آشنایی زدایی به دو شکل هنجارگریزی و قاعده افزایی نمودارمی شود. طاهره صفارزاده یکی از شاعرانی است که در اشعارش به صورت گسترده، دست به هنجارگریزی زده است. نگارندگان در این پژوهش، در پی پاسخ به این سوال بوده اند که صفارزاده در سروده های خود چگونه و در چه حوزه هایی به هنجارگریزی دست یافته است. یکی از هنجارگریزی هایی که در اشعار صفارزاده بسامد زیادی دارد، هنجارگریزی معنایی است که به شکل های گوناگون و حتی ابداعی در شعر وی راه پیدا کرده است.در هنجارگریزی نوشتاری با سرودن شعرهای تجسمی - دیداری از پیش گامان این نوع،در شعر معاصر محسوب می شود.
کلیدواژگان: آشنایی زدایی، برجسته سازی، هنجارگریزی، طاهره صفارزاده
مقایسه ی داستان شطرنج و نرد در شاهنامه با رساله ی چترنگ نامگ
محمد رادمنش عطا ،حسین جلالی صص 139-152
چکیده
نامه ی نامور استاد توس ﭘﻬنه ی دلاوری ها، خردگرایی ها و دانایی هاست. در دنیای شاهنامه؛ بلکه برتری در دانش وسخن دانی و نیز خردمندی ودانایی هم لازمه ی قهرمانی است.داستان ورود شطرنج به ایران وگشودن راز این بازی و پی بردن به آیین آن واختراع نرد توسط بزرگمهر حکیم یکی از نمونه های این دانایی است.آن چنان که مسلم است، فردوسی برای آفرینش نامه ی باستان، منابع و آبش خورهایی چون: خداینامه ها، کارنامه ها، روایات دینی، متون پهلوی و اوستا را در اختیار داشته و طبعاً خلق داستان های شاهنامه تحت تاثیر این منابع بوده است.یکی از آن ها،داستان پیدایش بازی شطرنج در ایران است. وجوه اشتراک میان دو متن بیان گر آن است که فردوسی در سرودن آن بدون تردید به متن پهلوی چترنگ نامگ(مادیگان چترنگ) یا ترجمه ی آن نظر داشته است. با این همه، وجوه اختلاف وافتراق فراوانی وجود دارد که نشان می دهد استاد توس مآخذ دیگری نیز برای آفرینش این داستان در اختیار داشته است.
کلیدواژگان: شاهنامه، چترنگ نامگ، شطرنج، نرد، وجوه اشتراک و افتراق، بزرگمهر
آموزش و پرورش در ایران باستان و شاهنامه
رضااشرف زاده،معصومه کلانی صص 153-168
چکیده
ایرانیان از دوران باستان برای آموزش و پرورش اهمیت بسیار قایل می شدند و هدف اساسی آموزش و پرورش را چهار نکته می دانستند: اول، کودک را معتقد و متدین بارآورند؛ دوم، اخلاق وی را نیکو گردانند؛ سوم، به کودک پیشه و هنر بیاموزند و چهارم، رعایت بهداشت تن. برای نیل بدین هدف، در ایران باستان آموزش و پرورش سه مرحله داشت: مرحله ی اول، از یک تا هفت سالگی؛ که آموزش در خانواده توسط مادر و گاه، دایه صورت می گرفت. مرحله ی دوم، از هفت تا پانزده سالگی؛ که افراد به فراگرفتن علوم، ادبیات، دروس مذهبی، سوارکاری و تیراندازی می پرداختند. مرحله ی سوم نیز از سن پانزده تا بیست وپنج سالگی ادامه داشت.از دیدگاه فردوسی آموزش از دوران کودکی امری بسیار ارزشمند است.
کلیدواژگان: آموزش و پرورش، ایران باستان، شاهنامه
یگانه ستیزی در شعر ملک الشعرای بهار
حسین پارسایی،حسین منصوریان صص 169-186
چکیده
ملک الشعرای بهار در دوره ای از تاریخ ایران می زیسته که یکی از پرآشوب ترین دوره های سیاسی و اجتماعی ایران به شمار می رود، بررسی دیدگاه ها و نظریات او می تواند به فهم بهتر و بیشتر ادبیات در اواخر دوره مشروطه و دوره معاصر ایران بیانجامد. از این رو با جستجو در اشعار دیوان ملک الشعرای بهار، مضامین وطنی و اجتماعی و سیاسی استخراج شد و آن گاه با درنظر گرفتن مخاطبان اصلی شاعر و نیز دیدگاه ها و موضع گیری های وطن خواهانه درج و تحلیل گردید. به طور کلی باید گفت بهار منادی آزادی وطن و ممانعت از نفوذ بیگانگان است و در این راه تفاوت چندانی بین کشورهای استعمارگر نمی بیند و رمز رشد و توسعه کشورش را در به خودآمدن و توجه به علم و فن و گریز از فریب و فتنه بیگانگان می داند.
کلیدواژگان: ملک الشعرای بهار، وطن، کشورهای بیگانه
بررسی و نقد ساختاری پیرنگ در داستان مرد
محمدحسن داودیان صص 187-202
چکیده
محمود دولت آبادی، یکی از مشهورترین داستان نویسان ایران است.داستانِ مرد ، یکی از آثار اوست.این داستان را در بیشترِ برگزیده های داستان کوتاهِ ایران می توان یافت. بزرگانی، این داستان را نمونه ی خوبی از داستان ِکوتاه به شمار آورده و آن را نقد و بررسی کرده اند. اما با این اوصاف؛آیا داستان مرد، پیرنگ کامل(آغاز،میانه،پایان) را دارد؟ این پرسشی است که بدان پرداخته نشده و لاینحل مانده است. بنا بر این، هدف این مقاله بررسی و نقد ساختاری پیرنگ در داستانِ مرد است. علی رغم تعریف و تمجیدهایی که در مورد داستان مرد شده است؛ یافته ها و نتایج این پژوهش نشان می دهد که داستان مرد پیرنگ کاملی ندارد.
کلیدواژگان: دولت آبادی ، داستان مرد ، پیرنگ ، بررسی و نقد ساختاری
اسطوره ی دریا در شاهنامه ی فردوسی
مجتبی گلی آیَسک صص 203-217
چکیده
اسطوره، ابتدایی ترین شکل ارتباط بین انسان، و گذشته ی غیرواقعی یا نیمه واقعی او بوده که اساساً در مسیر تقدس و کمال جویی، و در جست وجوی رسیدن به رمز و رازهای آسمانی پایه ریزی می شود. توجه به اسطوره ی دریا در فرهنگ اسلامی، و نیز در شاهنامه ی فردوسی با توجه به نقش قداست و عظمت دریا، و کشف اسرار الهی آن از اهمیت خاصی برخوردار است. اسطوره ی دریا در شاهنامه ی فردوسی، از چهار منظر مهم قابل ارزیابی است: الف)جای گاه غیبت و ظهور، ب)آزمون گذر، ج) مظهر نجات و مناجات، و د)درمان گر و نابودکننده. در این جستار سعی بر آن است تا این جوانب در حد ممکن مورد ارزیابی قرار گرفته، تا دریچه ای هر چند کوچک، جهت آشنایی با اساطیر زیبای ایران زمین، مخصوصاً اسطوره ی دریا در شاهنامه ی فردوسی گشوده شود.
کلیدواژگان: اسطوره، دریا، شاهنامه ی فردوسی، چشمه، آب
تشبیه در مثنوی های عطار
ابراهیم مانعی کیوانلو صص 218-238
چکیده
شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری، به مدد ذوق بی نظیر و تخیل بی بدیل خود، مثنوی های ماندگاری سروده است. راز جاودانگی این آثار، علاوه بر داشتن معانی و معارف ارزشمند عرفانی و رعایت اصول شاعری، مرهون استفاده ی شایسته و ماهرانه از صور خیال، به ویژه «تشبیه» است که شاعر معانی والا و انتزاعی را با این فن بیان به زیباترین شکل و موثرترین صورت، تجسم و عینیت بخشیده تا بتواند در دل و جان مخطبان نفوذ کند و آن ها را با خود هم دل وهم راه سازد. سعی نگارنده بر آن است تشبیهات پرکاربردی را ـ که حاصل ابتکار و خلاقیت شاعر است ، نقد و تحلیل نماید وشیوه ی کاربرد و ویژگی های برجسته ی شاعر در خلق ترکیبات بدیع و موثر توضیح دهد.
کلیدواژگان: عطار، مثنوی، اندیشه، تشبیه، ابتکار و نوآوری