ادبيات و انقلاب: نويسندگان روس
۱۳۹۶-۰۶-۰۲
ادبیات و انقلاب به سرنوشت ادبیات روس در دوران تسلط لنین، ژدانف و خورشچف می‌پردازد؛ دورانی آشنا و پر فراز و نشیب. در این کتاب، بار دیگر، نبوغ و پایان تلخ بلوک، یسنین و مایاکوفسکی را از نظر می‌گذرانیم و رمان بی‌نظم و مغفول ماندهٔ گورکی، زندگی کلیم سامگین، را مرور می‌کنیم.
ادبیات و انقلاب: نویسندگان روس/ یورگن روله؛ ترجمه علی اصغر حداد.- تهران: نشر نی، ‎۱۳۹۱
ادبیات و انقلاب به سرنوشت ادبیات روس در دوران تسلط لنین، ژدانف و خورشچف می‌پردازد؛ دورانی آشنا و پر فراز و نشیب. در این کتاب، بار دیگر، نبوغ و پایان تلخ بلوک، یسنین و مایاکوفسکی را از نظر می‌گذرانیم و رمان بی‌نظم و مغفول ماندهٔ گورکی، زندگی کلیم سامگین، را مرور می‌کنیم.
همچنین، گزارشی تیزبینانه دربارهٔ جنگ داخلی و آثار آیساک بابل و شولوخوف می‌خوانیم و می‌بینیم که شولوخوف چگونه توانست در آنِ واحد هم از زبان ناسیونالسیت‌ها سخن بگوید و هم کمونیست‌ها. کتاب تفسیری خرد‍‍پسند از طفره‌ها و شهامت‌‌های گهگاهی ارنبورگ ارائه می‌کند و با لحنی حماسی شرح می‌دهد که چگونه پاسترناک در دکتر ژیواگو صدای روسیه را منعکس می‌کند. در ادبیات و انقلاب سرنوشت ادیبانی همچون فادیف و شاعرانی همچون گومیلیوف، ماندلشتام و آخماتووا آمده است و این‌که چگونه نسلی از بهترین نویسندگان روسیه سوختند و صداشان در گلو خفه شد.
علی اضعر حداد درباره خودش چنین عنوان می کند:«در بیست و چهارم اسفند ۱۳۲۳ در محله‌‌ی "راه کوشک" قزوین به دنیا آمدم. پدرانم آهنگر بودند و ملقب به "حدّاد". نامم را به یاد پدربزرگم علی‌اصغر گذاشتند و شدم "علی‌اصغر حدّاد"! فرزند آخر خانواده‌ام و نخستین همبازی‌هایم برادرزاده‌ها، نوه عمه‌ها و پسردایی‌ها بودند، محل بازی‌هامان چهارخانه‌‌ی "دراندردشتی" بود تو در تو واقع در کوچه‌‌ی "حدّادها". مدرسه‌‌ی ابتدایی و سال‌های اول دبیرستان را در قزوین گذراندم. کلاس هشتم دبیرستان بودم که به تهران آمدیم. سال بعد را در دبیرستانی در تهران گذراندم. انبوه درس‌های حفظ کردنی، "زنگ انشاء، تاریخ و جفرافیای" هیچ و پوچ باعث شد از درس و مدرسه زده شوم. آن‌چه آن‌سوی پنجره‌‌ی کلاس بود مرا بیش‌تر از "تخته سیاه" به خود می‌کشید. به شعر و داستان علاقه داشتم، نیما می‌خواندم، فروغ فرخزاد، سایه و اخوان. حافظ را آن‌روزها خوب نمی‌فهمیدم. رمان می‌خواندم: جنگ و صلح، ژان کریستف، خوشه‌های خشم... جهان داستان مفری بود برای گریز از ملالت "درس و مدرسه"، و سرانجام این ملالت باعث شد مدرسه را رها کنم. سال‌های آخر دبیرستان را "لِک‌لِک" کنان به کمک دوستان درس‌خوان‌تر به پایان رساندم و دیپلم دبیرستان را در امتحانات "متفرقه" گرفتم. بعد نوبت سربازی شد و هیجده ماهی که در پادگان‌های تهران، مشهد و اصفهان گذشت. بعد راهی آلمان شدم. در برلین غربی در رشته‌ی جامعه‌شناسی با گرایش "کشورهای در حال توسعه" فوق‌لیسانس گرفتم. در سال ۱۳۵۹ به ایران برگشتم و به تدریس زبان آلمانی و ترجمه‌‌ی متون ادبی روی آوردم. کتاب‌هایی که تاکنون به قلم من ترجمه و منتشر شده‌اند عبارت اند از: «یعقوب کذاب» از یورک بکر، «مرده‌ها جوان می‌مانند»« از آنا زگرس»، «بودنبروک‌ها» از توماس مان، «مجموعه‌ی داستان‌های کوتاه»، «محاکمه»، «قصر و آمریکا» از فرانتس کافکا، «جشن تولد برای بوریس» از تومان برنهارد، «کاسپار»، «اهانت به تماشاگر»، «غیب‌گویی از پتر هانتکه»،« اشتیلر» از ماکس فریش،« بازی در سپیده‌دم »از هرمان هسه، «مجموعه‌ی نامریی»، «حاوی چهل و پنج داستان کوتاه از بیست و شش نویسنده‌ی آلمانی‌زبان و...
 
سازندگان:
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.