داستان مربوط به زندگی فردی به نام علی فتاح است . پسری بزرگوار که عاشق دختر کلفتشان به نام مهتاب است
کتاب من او، یک رمان اصیل ایرانی است که به زبانهای دیگر از جمله عربی وروسی و اندونزیایی ترجمه شده است. توسط باستیان زولینو عضو هیئت علمی دانشگا ه اندونزی، به زبان اندونزیایی و همچنین این کتاب توسط الکساندر اندروشکین و از سوی انتشارات وچه در روسیه ترجمه و منتشر شده است.
داستان مربوط به زندگی فردی به نام علی فتاح است . خانواده فتاح ها از خانواده های ثروتمند و مذهبی تهران قدیم هستند . حاج فتاح دو نوه اش مریم و علی را بسیار دوست دارد و همیشه سعی می کند لوطیگری را به آنها یاد دهد . داستان بر محوریت علی فتاح می چرخد پسری بزرگوار که عاشق دختر کلفتشان به نام مهتاب است . و عشق پاک او با دختر خدمتکار خانواده اش به نام مهتاب که به دلیل اعتقاد علی به عشقی پاک تا زمانی که از عشق راستین خود مطمئن نشده از ازدواج امتناع میکند و در خلال داستان از راهنماییهای درویشی مصطفی نام، از سلسلهای نامعلوم کمک میگیرد که نقش مهمی در داستان نیز دارد.در پیکشف حجاب مریم به فرانسه می رود و بعد از مدتی مهتاب نیز به پیش او می رود و علی همچنان عاشق است و مهتاب همچنین است . مهتاب و علی هر دو عاقبت ناکام از دنیا می روند تا در جهان آخرت با یکدیگر ازدواج کنند
هردو راوی در داستان هستند، یکی خود رضا امیرخانی و دیگر قهرمان داستان (علی فتاح)و این دو ماجراهای زندگی علی فتاح را از کودکی تا لحظه مرگ / ازدواج، روایت میکند.
این کتاب از سوی منتقدین امیرخانی به اثری رمانتیک - حزب اللهی تشبیه شده است. امیرخانی در این کتاب با نگرشی مذهبی تصوف را موازی با عرفان و عشق زمینی را با موضوعاتی عرفانی فرازمینی در می آمیزد. نویسنده در اثبات ادعای ارتباط این دو به حدیث "من عشق فعف ثم مات مات شهیدا" مستمسک می شود(گرچه از سوی اکثر فلاسفه و عرفای ایرانی مفهوم عشق در این حدیث عشق عرفانی و نه زمینی است). همچنین دگر تلاش بارز این نویسنده ی متعهد انقلاب تلاش برای واحد نشان دادن متن جریانات آزادی طلبانهٔ مبارزان استقلال طلب الجزایری (به عنوان یک نهضت ملی) و انقلاب اسلامی (به عنوان جنبشی مذهبی) است. نویسنده در ایجاد این ارتباطات قصد پیوند دادن مفاهیمی دارد که ممکن است به نظر متضاد و یا حتی بی رابطه برسند. همچنین، این کتاب سعی دارد اوضاع دوران قدیم تهران را (از زمان رضاشاه) بستری برای انقلاب اسلامی توصیف کند.
مهمترین شخصیت این کتاب درویشی با نام مصطفی است که حقیقت تماما در دست اوست و مانند ریش سپید قصه و خدای قصه است. بزرگ نمایی این شخصیت در داستان قابل تامل است. همچنین تم عزب - مجرد ماندن برای پاک ماندن توسط شخصیت او به داستان مطرح می شود. حضوری غیر مستقیم و گاه مستقیم فرهنگ صوفیانه در داستان نشانگر این است که نویسنده مرز خاصی بین عرفان، تصوف، دین، رمانس (عشق زمینی) و امثال این ها قائل نیست، یا حداقل دوست دارد این طور به نظر برسد
در هم آمیختن مفاهیم عاشقانه و عرفانی با رویکردی مذهبی در این رمان از طرفی ممکن است پلورالسیم فلسفی و یا حتی بعضا پلورالیسم دینی تلقی شود، اما به نظر میرسد امیرخانی در این رمان بیشتر همان رواداری آیین اسلامی را بازنمایی کرده است. پلورالیسم دینی شامل قضاوت راجع به ادیان مختلف نیست در حالی امیرخانی در این رمان به تبلیغ دینی خاص و مکتبی خاص از آن اقدام می کند و برداشت های دیگر را توسط ریش سفید داستانش رد می کند