«ابرهای گم شده» کوروش اسدی جزو ۱۰ رمان برتر بعد از انقلاب است
یک داستان نویس گفت: «ابرهای گم شده» کوروش اسدی جزو ۲۰ رمان برتر فارسی و حتی ۱۰ رمان برتر بعد از انقلاب است.
آرش آذرپناه -داستاننویس- در گفتگو با ایسنا دربارهی کوروش اسدی - نویسنده داستان نویس تازه درگذشته - گفت: اولین کار منتشر شده کوروش اسدی «پوکه باز» نام داشت که آن را گلشیری منتشر کرد.
وی گفت: نگارش رمانی که اخیرا از اسدی با نام «کوچه ابرهای گمشده» به چاپ رسید، به نظرم نهایتا تا سال ۸۷ به پایان رسیده بود. همان زمان این کتاب با نام دیگری به نشر ثالث سپرده شده بود و به وزارت ارشاد رفته بود، اما مجوز انتشار نگرفت. رمان دو سه سال هم به نشر چشمه سپرده شد، اما باز هم موفق نشد مجوز بگیرد. زمانی که کتاب من که چند سال مجوز انتشار نگرفته بود از سوی نشر نیماژ منتشر شد، فکر کردم کتاب کوروش اسدی هم امکان چاپ دارد. آن زمان یوسف انصاری که از بچههای داستان نویس هم نسل ما بود، از من خواست که با آقای اسدی در اینباره صحبت کنم. من هم به سراغ کوروش رفتم و او هم در عین ناامیدی قبول کرد کتاب را دوباره برای چاپ به انتشارات نیماژ بدهد. خوشبختانه کتاب چاپ شد. آن هم به این دلیل که دولت عوض شده بود و شرایط از گذشته بهتر شده بود. در این یک سال اخیر هم همیشه از چاپ این کتابش خوشحال بود و میگفت اصلا بازخورد برایم مهم نیست، بیشتر از چاپ کتابم خوشحالم.
این داستاننویس ادامه داد: «ابرهای گم شده» رمان بسیار برجستهای است که من همواره آن را در کلاسهای داستاننویسیام تدریس میکنم و میگویم این کتاب بعد از مدتها کاری است که میتوان آن را جزو ۲۰ رمان برتر فارسی و حتی ۱۰ رمان برتر بعد از انقلاب به شمار آورد.
این رمان میتواند در کنار رمانهای «آینههای دردار» گلشیری و «خانه ادریسیها»ی غزاله علیزاده قرار بگیرد. قطعا میتوانم بگویم این رمان به لحاظ داستانی ساختار و زبان حتی بهتر از آنهاست. وجه تمایز این رمان غنی بودن و شاعرانگی مسحور کنندهی زبان است که در کارهای دیگرش وجود دارد اما در این رمان به اوج میرسد. در این رمان شاعرانگی زبان برخلاف داستان کوتاههایش که مخل میشد به شدت پیشبرنده است. زبان، زبان خودشاست و از بیرون به آن تحمیل نشده است.شخصیتها بازتابی از شخصیت خود کوروش هستند؛ بسیار خسته و وامانده. ولی با این حال هنوز میتواند فکر کند و تغییر بدهد.
آذرپناه همچنین گفت: پنج روز قبل آخرینبار بود که با کوروش اسدی صحبت میکردم و او از این که کتابش چاپ شده بسیار خوشحال بود. ظاهرا کتابهای دیگری آماده دارد که من اطلاعی از آنها ندارم. او بسیار داستانشناس بود و در داستان خوانی حوصله زیادی داشت. من هنوز مرگ او را باور نمیکنم. او آدم محتاطی بود. همیشه ترس نویسندهی دهه هفتادی همراه او بود. حتی هر وقت پیشنهاد مصاحبهای به او میشد با شک و تردید میپذیرفت و فکر میکنم این شک و تردیدها به او فشار آورده بود و عاقبت هم کار دستش داد.