این نشریه فصلنامه علمی ,پژوهشی است ودر ایران ژورنال و پایگاه استنادی علوم جهان اسلام نمایه می شود.
نشریه کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی
رتبه علمی: علمی - پژوهشی (علوم انسانی)
دوره انتشار: دوفصلنامه
سال شانزدهم, شماره 30 بهار و تابستان 1394
صاحب امتیاز: دانشگاه یزد
مدیر مسئول: دکتر محمدکاظم مهتدیانی
سردبیر: دکتر مهدی ملک ثابت
هیئت تحریریه: دکتر نصرالله امامی، دکتر سید محمود الهام بخش، دکتر محمد صادق بصیری، دکتر مهین پناهی، دکتر جلیل تجلیل، دکتر یدالله جلالی پندری، دکتر احمد خاتمی، دکتر اصغر دادبه، دکتر حکیمه دبیران، دکتر محمدعلی صادقیان، دکتر کورش صفوی، دکتر محمد غلامرضایی، دکتر میر جلال الدین کزازی، دکتر محمد کاظم کهدویی، دکتر مهدی ملک ثابت، دکتر محمد رضا نجاریان، مهدی نوریان، محمد علی صادقیان
محل انتشار: یزد
تلفن: 31232096 (035)
نمابر: 31232096 (035)
نشانی: یزد، صفائیه، خیابان پژوهش، دانشگاه یزد، ساختمان هرندی 1، دفتر فصلنامه علمی پژوهشی کاوش نامه،
کدپستی:8915813149
سایت اختصاصی: kavoshnameh.yazd.ac.ir
نشانی الکترونیک: kavoshnamehjournals.yazd.ac.ir
فهرست مطالب:
بازشناسیِ روایات «اکوان دیو» در سنتِ داستانیِ ایران
سجاد آیدنلو ص 9
چکیده
داستان نبرد رستم و اکوان دیو یکی از روایات مستقل و در عین حال کوتاهِ شاهنامه (186 بیت در تصحیح دکتر خالقی مطلق) است که احتمالاً به دلیل این اختصار، کمتر از روایاتِ پهلوانیِ رستم، در ادب رسمی و عامیانه مورد توجه قرار گرفته است. با این حال ظاهراً اکوان دیو در سنت داستان های ایرانی نقش و حضور بیشتری داشته و نشانه هایی از این تنوع و تعدد را هرچند به صورت پراکنده و کلی می توان بازشناسی کرد. از جمله گویا افراسیاب و اکوان دیو- در مقام دو نیرو و نماینده اهریمن- با یکدیگر ارتباط- ها و همکاری هایی داشته اند که برخی قراین و بازمانده های آن عبارت است از: جادو و افسون آموختنِ اکوان به افراسیاب در بیتی از شاهنامه، گذاشتن سنگ اکوان دیو به فرمان افراسیاب بر سرِ چاه- زندان بیژن، آمدن اکوان و نهادنِ خودِ او سنگ را بر چاه بیژن در اشاره ای از عطار، در عذاب بودنِ بیژن در چاه از دست اکوان در تلمیح همای شیرازی، زندانی شدن بیژن در چاه اکوان دیو، رفتن اکوان نزد افراسیاب و دادنِ وعده کشتن رستم به او، ربودن اکوان، برزو را به خواستِ افراسیاب و نگهبانیِ برخیاس، پسر اکوان از سیاه چال بیژن در روایات نقالی و عامیانه. احتمالاً اکوان در داستان بیژن و منیژه نیز بیشتر از آنچه در گزارشِ کنونیِ آن در شاهنامه می بینیم، نقش داشته است. در روایت های نقالی و عامیانه از مادر، برادر و فرزندان اکوان دیو نیز یاد شده که معروف تر از همه پسر وی برخیاس است. این دیو بنابر داستانی که قبل از قرن 8 ه.ق ساخته شده نگهبانِ چاه- زندانِ بیژن است و به دست رستم کشته می شود. حضور دیوهای دیگری با نام اکوان در متون ادبی و داستانیِ پس از شاهنامه هم نشان دهنده توجه به این دیو در چرخه حلقه روایات ایرانی است.
کلیدواژگان: شاهنامه، روایات نقالی و عامیانه، شفاهی، اکوان دیو، افراسیاب
تاثیر دوران کودکی در بروز اختلال خودشیفتگی خاقانی
سعید قشقایی ، خدیجه رهنما ص 35
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی خودشیفتگی در قصاید خاقانی اختصاص دارد. در تعریف خودشیفتگی آمده است که: افراد خودشیفته به نحوی بسیار غیر واقع بینانه در مورد خود و توانایی هایشان اغراق می کنند؛ به دیگران اهمیت نمی دهند و برایشان ارزشی قائل نیستند؛ نیازمند تحسین افراطی هستند؛ اغلب به حال دیگران غبطه می خورند و معتقدند دیگران به آنها رشک می ورزند؛ با خیال پردازی های مربوط به موفقیت نامحدود، قدرت، زیرکی، زیبایی اشتغال ذهنی دارند.
در این مقاله اختلال شخصیتی و ویژگی های خودشیفتگان از نظر روانشناسانی چون هورنای، کوهات، اتوکرنبرگ و کمبل مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. سپس به واکاوی منشا اختلال خودشیفتگی خاقانی با توجه به رنج و اندوه دوران کودکی به واسطه بدخویی های پدر، محیط آکنده از فقر، طبقه اجتماعی پایین والدین و ... پرداخته شده و آنگاه جهت اثبات این اختلال شخصیتی با بررسی ویژگیهای خودشیفتگان و تحلیل آنها نمونه هایی از قصائد خاقانی ذکر شده است. این ویژگی ها عبارتند از: فخر و مباهات اغراق آمیز، لاف منحصر به فرد بودن، سعی در تغییر جهان بر اساس میل و سلیقه، حس رقابت با دیگران، پرخاش جویی و تهاجم به دیگران و ... .
کلیدواژگان: خاقانی، خودشیفتگی، روانکاوی ادبی، نقد روانشناسانه
شخصیت پردازی با رویکرد روانشناختی در داستان سیاوش
فخری زارعی ، سید کاظم موسوی ، غلامحسین مددی ص 67
عنصر «شخصیت» از عناصر مهم داستان پردازی است. این عنصر متناسب با موضوع و مطابق با اصول و تکنیک های داستان پردازی نوین درگستره داستان های شاهنامه حضور دارد. پردازش هر شخصیت به گونه- ای موثر، سبب ایجاد ارتباط عمیق تر میان مخاطب و داستان می گردد تا جایی که شخصیت ها از دنیای اسطوره ای و حماسیِ اغراق آمیز خارج می شوند و با تصویری زنده، ملموس و مطابق با عالم واقع، در برابر مخاطب متصور می شوند. از آنجا که داستان سیاوش بستر مناسبی برای نشان دادن هنر داستان پردازی فردوسی است، این پژوهش می کوشد قدرت شخصیت پردازی فردوسی، شیوه های معرفی شخصیت، کنش و واکنش شخصیت ها را مورد تحلیل قراردهد؛ همچنین با واکاوی علل واکنش شخصیت ها در موقعیت های مختلف ژرف ساخت عمیقی از داستان نشان دهد و از این رهگذر به برداشتی روانکاوانه دست یابد. از تنه روانکاوی شخصیت ها به درون گرایی سیاوش، پارانویایی بودن کاووس و شخصیت پسیکوپاتی گرسیوز پی می بریم. همچنین می توان شاهد به کارگیری انواع مکانیسم های دفاعی بود . از جمله مکانیسم جابه جایی توسط رستم و سیاوش، مکانیسم دفاعیِ رجعت و پرخاشگری توسط گرسیوز و مکانیسم تلافی و فرافکنی توسط سودابه.
کلیدواژگان: فردوسی، عناصر داستان، شخصیت پردازی، داستان سیاوش، نقد روانشناختی
بازتاب عناصراقلیمی در داستانهای روستایی امین فقیری
قاسم سالاری ، علیرضا شانظری ، شکریه یوسفی نیا ص 103
مطالعه در حوزه عناصر اقلیمی و محیطی در ادبیات به شاخه جدیدی در تحقیقات ادبی مربوط می شود که از آن به عنوان نقد زیست محیطی (ecocritism) یاد می کنند . تفاوت در خاستگاه های اقلیمی، باعث ایجاد تمایزات سبکی و فکری و ادبی در آثار نویسندگان می شود. رنگ محلی در داستان های روستایی امین فقیری دنیایی است برگرفته از نگاه نویسنده به محیط اطرافش که اثر او را از اصالتی بومی برخوردار می سازد. وی یکی از نویسندگان قابل توجه در عرصه ادبیات اقلیمی است که در ادبیات داستانی معاصر به عنوان نویسنده داستان های روستایی شناخته شده است. او غالباً در داستان های روستایی اش با توصیف عناصر بومی و اقلیمی، تاثیرات آگاهانه یا ناخوداگاه این عناصر بر ذهن و زبان خود را در قالب باورها و اعتقادات، آداب و سنن، طبیعت بومی، آب و هوا، شکل معماری، زبان و واژگان و اصطلاحات محلی و بومی، باز تاب داده است.
کلیدواژگان: امین فقیری، ادبیات اقلیمی، داستان روستایی، نقد زیست محیطی
تحلیل عناصر داستان آفرینش آدم در مرصادالعباد
مریم شیرانی، دکتر محمود براتی صص 134- 160
چکیده:
مرصاد العباد» نجم الدین رازی (متوفی654ق) یکی از مهمترین آثار منثور در میان متون عرفانی- تعلیمی است. نجم رازی در تالیف این کتاب از روش ها و شگردهای مختلفی استفاده کرده است؛ اصول و تعالیم تصوف را با زبانی روان بیان کرده و وقتی سخن از احکام خدا به میان آمده از آیات و احادیث یاری جسته است. در نوشتن حکایات و قصه ها زبانی ساده و دلکش دارد و هر جا عشق و شور جلوه گر شده، قطعاتی شعرگونه و سرشار از آرایه های ادبی آفریده است. یکی از روش های نجم رازی در بیان مفاهیم عرفانی، داستان پردازی یا استفاده از زبان روایت است. نمونه کامل و برجسته داستان های او، «داستان آفرینش آدم» است. هرچند این بخش از مرصاد العباد آمیزه ای از مهارت های ادبی و دیدگاه های عرفانی نویسنده است، اما قالب اصلی آن، داستان است و شکل روایی دارد. البته این داستان از نوع حکایت های ساده کهن نیست و ساختار آن به داستان های کوتاه امروزی نزدیک تر است.
این مقاله برآن است با تحلیل جنبه هایی چون طرح، زاویه دید، درونمایه، شخصیت، زمان، مکان و... کیفیت کاربرد این عناصر را در داستان آفرینش آدم، بررسی کند و مهارت نویسنده را در داستان پردازی و بیان مفاهیم بلند عرفانی در قالب داستان بسنجد.
کلیدواژگان: نجم الدین رازی(دایه)، مرصادالعباد، داستان آفرینش آدم، عناصر داستانی، زبان روایی عرفان
در هم تنیدگی خوشه های موسیقایی، معنایی و زبانی در مقالات شمس
علی حیدری ، مریم میرزایی ص 161
مقالات شمس، از جمله متونی است که محمل بسیاری از تمهیداتی گردیده که منجر به تخطی سیاق طبیعی نثر به سوی شعرگونگی کلام می شود. شعر سپید، برای رشد خود، عناصر شاعرانه زیادی از متون کلاسیک، بویژه، کتب صوفیانه اخذ کرده است. این مقاله در پی کشف روابط و عناصر مشترک، بین مقالات شمس و شعر سپید است.
متن مقالات، به طور کلی، در بردارنده عناصر شعر سپید و حتی پذیرنده افاعیل عروضی و شبه عروضی است. این جستار در پی کشف و ارائه مولفه های شعر سپید امروز؛ ازجمله، موسیقی و کلام آهنگین در همگرایی با نمادها و تمثیل ها و دیگر عناصر شعری، انواع هنجارگریزی های نحوی، واژگانی و معنایی، استفاده از پارادوکس، تشخیص و... مقالات شمس است. ناگفته پیداست که این عناصر در شعر کلاسیک نیز حضور دارند؛ تاکید ما بر استفاده امروزی از آنهاست. تا بدین وسیله، تشخص و تمایز سبکی شمس از سایر نویسندگان و عرفا، برجسته تر نشان داده شود.
کلیدواژگان: مقالات شمس، موسیقی، زبان شعر، ایجاز، عناصر شعری
بررسی و نقد کارکرد حصر و قصر در غزلیات حافظ
اکبر صیادکوه ، الهام خلیلی جهرمی ، شیرین رزمجو بختیاری ص 191
خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی توانمندی های متعدد ی در حوزه های مختلفِ زبان، اندیشه، ذوق هنری، بلاغت دانی، قدرت در طنز، هستی شناسی خاص و... دارد.
یکی از ظرایف هنربلاغی وی را می توان در بهره گیری از ابزار «حصر و قصر» مشاهده کرد. این مقاله میزان تاثیر این امکان زبانی ـ بیانی، رادر اشعار حافظ بررسی می نماید. گویا حافظ در تبیین اندیشه های خود، این وسیله را بسیار مناسب می دیده که در حجم زیادی از ابیات وی این ترفند مشاهده می شود؛ به گونه ای که می توان این ویژگی را از مختصات سبک حافظ به شمار آورد. در این مقاله پس از نقل برخی از تعاریف حصر و قصر و بیان نقش آن در تاثیر و زیبایی سخن، اشعار حافظ را از این دیدگاه بررسی خواهیم کرد. اسلوب حصر در غزلیات حافظ تحتِ سه عنوان مورد بررسی قرار گرفته است: 1ـ الفاظِ (ادات) حصرساز؛ 2ـ حصر به وسیله نحوِ زبان؛ 3ـ تکیه و درنگ. در قالبِ این شیوه ها به طرزِ شگرفی تفکرات کلیدی و عمیقِ حافظ را می توان یافت. گویا حافظ رندانه بهترین شیوه را برای بیانِ رندی، قناعت، طنز، متناقض نما و ... انتخاب کرده و از این طریق معانیِ موردِ نظرِ خویش را با یکی از تاثیرگذارترین شیوه ها تبیین نموده است.
کلیدواژگان: حصر و قصر، حافظ، شیوه های حصر، بلاغت