کشته کربلا
۱۳۹۵-۰۷-۲۵
ای قوم درین عزا بگریید/ بر کشتهٔ کربلا بگریید/ از خون جگر سرشک سازید/ بهر دل مصطفی بگریید/ با نعمت عافیت به صد چشم/ بر اهل چنین بلا بگریید/ تا روح که متصل به جسم است/ از تن نشود جدا بگریید...سروده سیف فرغانی
سروده سیف فرغانی در دیوان اشعار برای کشته کربلا

ای قوم درین عزا بگریید
بر کشتهٔ کربلا بگریید

با این دل مرده خنده تا چند
امروز درین عزا بگریید

فرزند رسول را بکشتند
از بهر خدای را بگریید

از خون جگر سرشک سازید
بهر دل مصطفی بگریید

وز معدن دل به اشک چون در
بر گوهر مرتضی بگریید

با نعمت عافیت به صد چشم
بر اهل چنین بلا بگریید

دلخستهٔ ماتم حسینید
ای خسته دلان، هلا! بگریید

در ماتم او خمش مباشید
یا نعره زنید یا بگریید

تا روح که متصل به جسم است
از تن نشود جدا بگریید

در گریه سخن نکو نیاید
من میگویم شما بگریید

بر دنیی کم بقا بخندید
بر عالم پر عنا بگریید

بسیار درو نمی‌توان بود
بر اندکی بقا بگریید

بر جور و جفای آن جماعت
یک دم ز سر صفا بگریید

اشک از پی چیست تا بریزید
چشم از پی چیست تا بگریید

در گریه به صد زبان بنالید
در پرده به صد نوا بگریید

تا شسته شود کدورت از دل
یک دم ز سر صفا بگریید

نسیان گنه صواب نبود
کردید بسی خطا بگریید

وز بهر نزول غیث رحمت
چون ابر گه دعا بگریید
سازندگان:
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.