پروین اعتصامی
معرف: دریا؛
خرداد 1332 - شماره 2 (13 صفحه - از 68 تا 80)
خلاصه ماشینی:
"در این قطعه شعر ما نقاشی انتقادی از وضع زندگی دهقانان ایران میبینیم: حاصل ما را دگران میبرند زحمت ما زحمت بیمدعاست از غم باران و گل و برف و سیل قامت دهقان به جوانی دوتاست *** از چه شهان ملک ستانی کنند؟ از چه بیک کلبه ترا اکتفاست پای من از چیست که بی موزه است در تن تو جامهء خلقان چراست؟ جالبتر از همه اینست که در این قطعه شعر پروین که همیشه دم از قضا و قدر میزد و سرنوشت ازلی و ابدی را برخ میکشید رسما دخالت قضا را در این وضع منکر میشود و به این شکل زندگی رنگ مادی میدهد: پیر جهاندیده بخندید،کاین قصه زور است نه کار قضاست گشته حق کارگران پایمال بر صفت غله که در آسیاست در قطعهء مناظره ما به نمونه اصیلتری از طرز فکر منطقی پروین برمیخوریم. خون تاجور پیشنهاد میکند که چون هر دو یک رنگیم بهتر است که با هم اتفاق کنیم،آنوقت خون خار- کن بسخن میآید و دلایل این افتراق و عدم امکان اتحاد را شرح میدهد: بخنده گفت:میان من و تو فرق بسی است توئی ز دست شهی،من ز پای کارگری براه یهمرهی و اتحاد با چو منی خوشست اشک یتیمی و خون رنجبری تو از فراغ دل و عشرت آمدی بوجود من از خمیدن پشتی و زحمت کمری تو از فروغ می ناب سرخ رنگ شدی من از نکوهش خاری و سوزش جگری مرا بملک حقیقت هزار کس بخرد چرا که در دل کان دلی شدم،کهری قضا و حادثه نقش من از میان نبرد کدام قطره خون را بود چنین هنری در این علامت خونین نهان دو صد دریاست ز ساحل همه،پیداست کشتی ظفری *** درخت جورو ستم برگ و بار نداشت اگر که دست مجازات میزدش تبری اگر که بد منشی را کشند بر سر دار بجای او ننشیند بزور،از او بتری روشنبینی،واقعبینی،شناخت واقعیت اجتماع و طبقات مختلف جامعه پروین را بچنین راه درست و نتیجهگیری صحیح از مسائل اجتماعی میکشاند."
https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/227793/%d9%be%d8%b1%d9%88%db%8c%d9%86-%d8%a7%d8%b9%d8%aa%d8%b5%d8%a7%d9%85%db%8c?q=%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86%20%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%85%DB%8C&score=107.43649&rownumber=10