پیوند عشق و زیبایی در آثار عطار نیشابوری
سکینه رسمی(نویسنده مسئول)، سید علی هاشمی عرقطو
چکیده
مکتب جمالیه در عرفان ایرانی و اسلامی با استفاده از دستاوردهای حکمت یونانی و اشراق شرقی و به ویژه با بهره گیری از حکمت ایران باستان، در قرون نخستین اسلامی و با ابتکار شخصیتی احتمالا ایرانی به نام ابوحلمان (قرن سوم هجری) شکل گرفته و با استفاده از تعالیم قرآنی به مکتبی بزرگ در عرفان اسلامی تبدیل شده است. مهمترین اصول فکری این مکتب ایجاد خلقت بر مبنای عشق حق تعالی به حسن خویش و زیبا بودنِ تمام مخلوقات است و به دنبال تبیین ارتباط میان «عشق» و «زیبایی» نیز میباشد. عطار نیشابوری، به زعم تنی چند از پژوهشگران حوزه عرفان، از بزرگان این مکتب محسوب میشود. در این مقاله پارهای از مهمترین اندیشه های جمالی عطار مانند «عشق فرزند حُسن» و «زیبا دانستنِ هستی» در مثنویهای او مورد بررسی قرار میگیرد تا خطّ فکری عطار از این منظر و رویکرد این نوع اندیشه در خلقِ آثارش مشخّص گردد. با بررسی مثنویهای عطّار از این منظر، تمایل او به اندیشه های جمالیه، مشخّص میشود.
کلمات کلیدی
عطار،مثنوی،زیبایی،فرقه جمالیه،عشق
http://www.bahareadab.com/pdf/779.pdf