سالروز آزادسازی و فتح خرمشهر و روز ملی مقاومت در کتابخانه تخصصی ادبیات
۱۳۹۸-۰۳-۰۴

سالروز آزادسازی و فتح خرمشهر و روز ملی مقاومت، ایثار و پیروزی فرخنده باد.

دهم اردیبهشت 1361 رمز «یا علی‌ابن ابی‌طالب» گشاینده نخستین مرحله از عملیاتی بود که در جنوب و غرب کارون، جنوب غربی اهواز و شمال خرمشهر آغاز ‌شد و «الی بیت‌المقدس» نام داشت. چهارمین گام از این عملیات بزرگ که با رمز «يا ‌محمدبن‌عبدا...(ص)» کلید خورد، ساعت 6 و 15 دقیقه بامدادِ یکشنبه دوم خرداد 1361 خرمشهر را به آغوش میهن بازگرداند.

عراقی‌ها سوم خرداد، در پاتکی نافرجام کوشیدند تا این شهر را دوباره در اختیار بگیرند اما با هوشياری رزمندگان ایرانی مواجه شدند. به این ترتیب، خرّمین شهر جنوب کشورمان که 578 روز «خونین‌شهر» نامیده می‌شد، با اهدای 6‌هزار شهید و به هلاکت رساندن 16هزار سرباز دشمن، اسارت 19 هزار عراقی و انهدام بیش از دو لشگر عراق، کاملا آزاد و دوباره «خرّمشهر» نامیده شد.

پیام حضرت امام خمینی (ره) سوم خرداد ۱۳۶۱ خطاب به ملت ایران

مبارک باد و هزاران بار مبارک باد بر شما عزیزان و نور چشمان اسلام این فتح و نصر عظیم که با توفیق الهی و ضایعات کم و غنایم بی پایان و هزاران اسیر گمراه و مقتولین و آسیب دیدگان بدبخت که با فریب و فشار صدام تکریتی، این ابرجنایتکار دهر، به تباهی کشیده شده اند، سرافرازانه برای اسلام و میهن عزیز افتخار ابدی به هدیه آورد.

معرفی کتبی که از حماسه‌ خرمشهر گفته‌اند

طپش ياس و سحر: خاطرات زنان دفاع مقدس خرمشهر، آبادان، اهواز/ تدوين عبدالصاحب رومزي‌پور.- اصفهان: نشر دارخوين، ‎۱۳۹۶.

و اما خرمشهر/ عباس تيموري.- [ويرايش ‎۲].- مشهد: کنگره بزرگداشت سرداران شهيد و بيست و سه هزار شهيد استانهاي خراسان، انتشارات ستاره‌ها، ‎۱۳۹۵. 

دخترم! قصه شهر را فرياد بزن: خاطرات دختران خرمشهري از ايثار و مقاومت مردم خرمشهر/ تهيه و تنظيم حسن بهادران؛ با نظارت ملک محمد لاري‌زاده.- تهران: کتاب همه، ‎۱۳۹۳.

کبوتران خونين بال خرمشهر (يادنامه تعدادي از شهداي عمليات بيت‌المقدس) شهرستان سلسله/ بنياد سعادتي.- خرم‌آباد: پيام ايثار، ‎۱۳۹۲.

اولين روزهاي مقاومت: روايت تکاوران از خرمشهر/ مرتضي قاضي، حسين يحيوي؛ ويراستار: مرتضي مشاکي.- تهران: روايت فتح، ‎۱۳۹۳.

تکاوران نيروي دريايي در خرمشهر: خاطرات ناخدا يکم هوشنگ صمدي فرمانده گردان تکاوران در خرمشهر/ خاطره‌نگار: قاسم ياحسيني؛ [براي] دفتر ادبيات و هنر مقاومت [حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي].- تهران: شرکت انتشارات سوره مهر، ‎۱۳۹۳. 

بازي‌نامه عمليات انهدام ‎۲: نبرد خرمشهر به همراه آموزش بازي‌نامه نويسي/ حبيب داستاني بنيسي.- تهران: سازمان بنياد شهيد و امور ايثارگران، نشر شاهد، ‎۱۳۹۲. 

تقويم تاريخ دفاع مقدس (و خدا خرمشهر را آزاد کرد)/ تاليف: فرهاد بهروزي، نبي کريمي؛ تهيه و تدوين: مرکز پژوهش‌هاي دفاع مقدس نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران.- تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامي، ‎۱۳۹۲.

يک لقمه آسفالت: ناگفته‌هايي از مرحله چهارم عمليات بيت‌المقدس و آزادي خرمشهر/ غلامرضا قاييني ثاني.- مشهد: ملک اعظم، ‎۱۳۹۰. 

داستان اسماعيل: با نگاهي به زندگي قهرمان دفاع از خرمشهر شهيد ستوان اسماعيل زارعيان/ اميررضا مافي.- تهران: سوره سبز، ‎۱۳۹۰.

قلب مقاومت: روايت خرمشهر/ نويسندگان جعفر شيرعلي‌نيا، سعيد زاهدي؛ [براي] سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس و بسيج؛ به کوشش خانه فرهنگ و هنر سافيا.- تهران: سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس و بسيج، ‎۱۳۸۸. 

جنايت‌هاي ما در خرمشهر: (خاطرات افسران عالي عراقي از جنگ خرمشهر)/ گردآورنده و مترجم محمدنبي ابراهيمي.- تهران: شرکت انتشارات سوره مهر، ‎۱۳۸۶.

«خرمشهر را خدا آزاد کرد «امام خمینی(ره)

سوم خرداد روزی است به وسعت همه تاریخ و خرمشهر ، شهری به بزرگی یک ملت

خرمشهر... از شمال غرب: مرحله چهارم عمليات بيت‌المقدس... در ياد و بودي گذرا/ نويسنده: غلامرضا قائني ثاني؛ ويراستار: عباس فضايلي؛ [به سفارش] اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس خراسان رضوي.- تهران: صرير، ‎۱۳۸۸.

نگارنده در مجموعه حاضر در قالبی روایی، خاطرات خود را از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در چهارچوب هشت فصل و با عنوان‌های: عروسی؛ در محضر شهسوار عرب (صدام)؛ یک لقمه آسفالت؛ از ایل و تبار ظلمت؛ تیره‌تر از کهربا؛ دانه‌های شن؛ آسمان سرب زمین غرق چدن؛ جایی بین زمین و آسمان را به نثر در آورده است. در فصلی از این خاطرات با عنوان از «ایل و تبار ظلمت»، نگارنده به روایت چگونگی به قدرت رسیدن «صدام حسین» پرداخته و در این مسیر، با بررسی کودکی صدام و کشف تشابه افکار او به دایی‌اش و بیان این نکته که او خود را با «هیتلر» و «استالین» مقایسه می‌کرده، افکار و عملکرد صدام را در جنگ ایران و عراق، مورد توجه قرار داده است. در پایان این مجموعه نیز تصاویری از رزمندگان جنگ تحمیلی، ضمیمه شده است.

برشی از کتاب خرمشهر... از شمال غرب:

در غربال افکار گوناگونی که خارج از اراده من به مغزم هجوم می‎آوردند، در یک تصمیم کاملا ارادی با خود عهد بستم و نذر کردم اگر سعادت دیدن، بوسیدن و زیارت جاده شلمچه دست داد، قطعه کوچکی از آسفالت این جاده را به‎عنوان یادگاری برای تمام فصول عمر همراه خود داشته باشم.... قطعه‎ای از آسفالت عزیز شلمچه به اندازه یک لقمه... یک لقمه آسفالت... غیر متعارف‎ترین یادگاری که تاکنون در تمامی جنگ‎های جهان کسی همراه خود برده است...به نظرم می‎آمد راه شلمچه همان‎قدر عزیز و دوست‎داشتنی است که راه شیری در آسمان...

داستان اسماعيل: با نگاهي به زندگي قهرمان دفاع از خرمشهر شهيد ستوان اسماعيل زارعيان/ اميررضا مافي.- تهران: سوره سبز، ‎۱۳۹۰.

داستان این اعجوبه جوان نظامی که در آن هیاهوی آغاز جنگ چه بر سر دشمن آورد و نحوه شهادت این افسر قهرمان در عملیات رمضان خود گویای شجاعتی است که در خون تک تک ایرانیان است مخصوصا به هنگامه دفاع از نام ایران...

یکی از همرزمانش میگوید گلوله 130 م.م به نزدیکی ما خورد و یک دست او قطع شد او دست خود را برداشت و در جیب گذاشت و با آن دست فرمان پیشروی صادر کرد دقایقی بعد گلوله دیگری منفجر شد و این بار دست دیگر او همراه با جراحات متعدد در بدنش قطع شد، شاهدان عینی او را اعجوبه نظامی می دانند.

داستان اسماعیل متحیر می‎کند و گاه به خنده می‎اندازد، که حال ما آدمهای حالا چگونه است؟ جاعتمان چقدر و وطنمان چند می‌ارزد؟

پشت به پشت هم، سرگذشت آدم‎های هشت سال جنگ را باید خواند. نه چنان تکراری که پس زده شود و در اندیشه کلیشه گردد. باید یافت، عمق اعتقاد، اراده و مجاهدتی که جوانانی جانانه کردند، رفتند و آن‎هایی که ماندند خون دل خوردند از امروز اینچنین ما. نه شکل شعار، شکل یک خواسته، قبل از خواندن کتاب بدانیم: جنگ را جور دیگر باید دید.

داستان اسماعیل را برای هر کس تعریف کردم، خوب نگاهم کرد و گوش داد. گمانم بعضی‎هاشان، دل نیز.

اسماعیل یکی از افسران کمتر شناخته شده‌ ارتش و در صف مدافعان خرمشهر بود.

و اما خرمشهر/ عباس تيموري.- انتشارات ستاره‌ها، ‎۱۳۹۵.

مقام معظم رهبری:

با این ستاره‌ها می‌شود راه را پیدا کرد.

قریه خرمشهر پیش از ظهور اسلام بارسا نامیده می‌شد و سپس به بیان تغییر نام یافت و بعدها به محرزه و محمره(خاک‌های قرمز) تغییر نام داد. این شهر بندری، در طول تاریخ کوتاه خود، چهار بار به اشغال درآمد.

... با طلوع خورشید روز سوم خرداد حلقه‌ی محاصره تنگ‌تر شد. ناگهان در میان نیروهای دشمن پیچید که احمد زیدان فرمانده نیروهای مستقر در خرمشهر روی مین رفته و کشته شده است. روحیه سربازانی که هنوز در خرمشهر مقاومت می‌کردند، با شنیدن این خبر درهم ریخت. زرنگ‌ترها با تیوپ چرخ ماشین و کلمن آب خود را به رودخانه‌ی اروند انداختند تا جان سالم به در برند؛ اما موج‌های سرکش رودخانه گاه می‌بلعیدشان و جسد بی‌جانشان را روی آب رها می‌کرد. گویی اروند و کارون به انتقام شهروندان بی‌دفاع خرمشهر به طغیان درآمده بودند. آن دو به یاد می‌آوردند روزهایی را که عراقی‌ها بر روی مردم کوچه و بازار آتش می‌گشودند، شهر را غارت می‌کردند و خانه‌ها را به یغما می‌بردند.

صدای بلندگوهای رزمندگان ایرانی بلند شد و از باقی‌مانده سربازان و نظامیان عراقی در خرمشهر خواست که اسارت را بر کشته شدن ترجیح دهند. درگیری ادامه داشت. ساعتی بعد حسین خرازی از پشت بی‌سیم به قرارگاه اعلام کرد که در حال پیش‌روی هستیم و تعداد عراقی‌هایی که به نشانه‌ی تسلیم دست روی سر گذاشته‌اند، بی‌شمار است. هلی‌کوپتر هوانیروز ارتش برخاست تا گزارش کاملی از وضعیت شهر به فرماندهی قرارگاه اعلام کند. خلبان فریاد می‌زد: تا چشم کار می‌کند توی خیابان‌ها و کوچه‌های خرمشهر، عراقی‌ها صف بسته‌اند و دست‌ها بر سر منتظر اسارت‌اند!

ساعتی از ظهر نگذشته، موعد پیروزی فرارسید. 575 روز بود که خرمشهر در چنگال دشمن اسیر بود. حالا وقت آزادی بود. شهر چون پرنده‌ای بال‌بال می‌زد. نیروهای ایرانی ساعت 13 وارد شهر شدند. آن‌ها برای سازماندهی و اعزام اسرای عراقی به پشت جبهه با مشکل روبه‌رو بودند. این انبوه اسیر را هیچ‍کس پیش‌بینی نکرده بود.  عراقی‌ها در دروازه‌های شرقی و شمالی و جنوبی مختصر مقاومتی نشان دادند؛ اما نیروهای ایرانی از غرب شهر، جایی که عراقی‌ها برای اشغال خرمشهر وارد شده بودند، به سوی شهر روانه شدند. در گوشه‌ای بهروز مرادی(خرمشهری سبزه‌رویی که در آن 34 روز مقاومت در کنار یارانش از شهر دفاع کرده بود) بر روی تابلویی نوشت: "خرمشهر؛ جمعیت 36 میلیون"  

تا شام‌گاه روز سوم خرداد، شهر پاک‌سازی شد. مردم ایران آن روز ساعت‌ها در خیابان‌ها و کوچه‌ها به شادی و سرور پرداختند، بودند کسانی که اشک شوق می‌ریختند و بازگشت این پاره ی تن وطن را به یکدیگر تبریک می‌گفتند. در کنار این همه شادی و سرور، پیام امام(ره)، خسته نباشید دلچسبی بود به همه‌ی آن‌هایی که 23 روز مردانه جنگیده بودند تا خرمشهر را آزاد کنند.

پیام امام خمینی(رض)... سپاس بی‌حد بر خداوند قادر... اینجانب تشکر می‌کنم از فرزندان و قوای سلحشور که کشور بقیه‌ا... ارواحنا فداه را از چنگ گرگان آدمخوار، بیرون و ندای ا...اکبر را بر فراز آن شهر خرم طنین‌انداز کردند، تشکر می‌کنم و آنان فوق تشکر امثال من هستند... مبارک باد و هزاران بار مبارک باد بر شما عزیزان و نور چشمان اسلام این فتح و نصر عظیم...

فتح خرمشهر یک مسئله‌ی عادی نیست، بلکه مافوق طبیعت است. فتح خرمشهر فتح خاک نیست، فتح ارزش‌های اسلامی است، ما نباید فتح‌های بزرگ مثل فتح خرمشهر را از یاد ببریم. امام‎خمینی(ره)

کتاب مؤثرترین راه انتقال فرهنگ دفاع مقدس و راهگشای جوانان امروز

از برنامه های هر روز رهبری مطالعه کتب دفاع مقدس است. گلعلی بابایی مولف کتاب همپای صاعقه و  نویسنده و پژوهشگر علمدار فرهنگی دفاع مقدس

جمع‌آوری خاطرات شخصی افراد و علی‌الخصوص رزمندگان دفاع مقدس، مثل خونی است که می‌شود به رگ‌های یک جامعه تزریق کرد. یعنی به یک جامعه حیات می‌دهد؛ حیات به معنی حقیقی‌اش. سعید عاکف، نویسنده‌ کتاب پرتیراژ «خاک‌های نرم کوشک» وکتب دیگر دفاع مقدس

کتابخانه تخصصی ادبیات با توجه به داشتن کتاب‎های دفاع مقدس به اطلاع‎رسانی این کتب به علاقمندان می‌پردازد.

بخواب ابوالفضل: بر اساس زندگي سردار شهيد ابوالفضل رفيعي/ نويسنده سعيد موسوي.- مشهد: ستاره‌ها، ‎۱۳۸۷.

سوداي عشق: مروري بر زندگي سراسر مبارزه و خاطرات جاودانه سردار شهيد سيد محمود سبيليان/ ايرج سعادتمند؛ ويراستار مجتبي سالاري.- مشهد: ستاره‌ها، ‎۱۳۸۸. 

باغ ماهي‌ها: داستانهايي واقعي از زندگي شهيد حسين جمعي فرمانده محور برون‌مرزي بارزان عراق/ قاسم رفيعا؛ ويراستار جعفر عشقي.- مشهد: توس‌گستر، ‎۱۳۸۹. 

تشت آتش: بر گرفته از خاطرات مادر شهيدان؛ سيدکريم و سيدجواد خوش‌قلب طوسي: موج‌هاي بي‌قرار/ طيبه مزيناني.- مشهد: طنين قلم، ‎۱۳۸۹.

ادامه معرفی برخی  کتب دفاع مقدس در نکوداشت حماسه آزادسازی خرمشهر

لاله‌هاي سربلند: گزيده‌ي آثار جشنواره‌هاي اول تا سوم شعر دفاع مقدس استان خراسان رضوي/ به کوشش مجيد نظافت، هادي منور؛ ويراستار زهرا اميري‌فر.- مشهد: زلال انديشه، ‎۱۳۸۹. 

يک لقمه آسفالت: ناگفته‌هايي از مرحله چهارم عمليات بيت‌المقدس و آزادي خرمشهر/ غلامرضا قاييني ثاني.- مشهد: ملک اعظم، ‎۱۳۹۰.

فتحي ما فوق طبعيت: پاسداشت سي و يکمين سالگرد آزدادسازي خرمشهر در عمليات الي بيت المقدس/ گل علي بابايي.- تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، سپاه محمد رسول ا... (ص)، تهران بزرگ، موسسه حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس، مرکز مطالعات پژوهشي ‎۲۷ بعثت، ‎۱۳۹۲.

شرح آسمان: زندگي‌نامه و خاطرات خلبان شهيد ابراهيم فخرايي/ نويسنده: محمد خسروي‌راد.- مشهد: سازمان فرهنگي تفريحي شهرداري مشهد، انتشارات بوي شهر بهشت، ‎۱۳۹۴.

جنون مجنون/ حميد جهانگير فيض‌آبادي.- تهران: صرير، ‎۱۳۹۵.

تا آسمان فاصله: خاطره‌هايي از سردار شهيد علي‌اکبر بشنيجي/ نويسنده: مرحمت کاميابي؛ ويراستاران: مهدي نوروز، جعفر عشقي.- تهران: صرير، ‎۱۳۹۶. 

خلاصه خوبي‌ها: گفت و گو با سرکار خانم مرضيه نبي‌اللهي نجف‌آبادي همسر سردار شهيد عليرضا عاصمي/ به قلم طيبه مزيناني.- مشهد: سازمان فرهنگي تفريحي شهرداري مشهد، انتشارات بوي شهر بهشت، ‎۱۳۹۵.

راز چشمان قدير: (نگاهي گذرا به زندگي باشکوه هنرمند شهيد، قدير غلام‌نيا)/ نويسنده: غلامحسين غلام‌نيا؛ ويراستار محمد عبداللهيان.- تهران: صرير، ‎۱۳۹۶.

بعد از اين که شهيد شدم/ نويسنده سيد احمد جعفرنيا؛ [براي] اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس خراسان رضوي..- تهران: بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس، نشر صرير، ‎۱۳۹۶.

سردار گمنام: بر اساس خاطرات زندگي سردار شهيد سيدابوالقاسم موسوي بايگي/ نويسنده: زهرا سادات علمدار.- مشهد: ضريح آفتاب، ‎۱۳۹۴.

 

سازندگان:
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.