کتاب "سلوک در مکتب سلیمانی" ارائه اصول و ریشه های اصلی سیر انفسی و تعالی وجودی انسانِ سائر الی الله و مسافر کویِ دوست است که در طول چهل سال سلوکِ توقف ناپذیر فعال و نه منفعل، پویا و دینامیک نه ساکن و استاتیک آن هم در سایه شجره طیبه ولایت تداوم و تحقق داشت و مفاهیمی چون هجرت و جهاد را قرین عمل صالح و اخلاص کرد و تفسیر عینی و نشانی های بی نشانان را در سبک سلوک فردی و اجتماعی نشانمان داد.
در این کتاب، سلوک سلبی و ایجابی سردارِ پرافتخار، تمام ناشدنی، نامیرا و جاودانه امام خمینی و آیت الله خامنه ای را در عینیت حیات طیبه متجلی میسازد، که چگونه انسان در پرتو معرفت، محبت، عبودیت، سرعت و سبقت توأم با مراقبتِ نفس می تواند فرشته صورت و فرشته سیرت شده و به تدریج پا را فراتر از فرشتگان گذاشته و روح ریحانی و رحمانی یابد.
"سلوک در مکتب سلیمانی" نَمی از یَم وجودِ بهشتی و بهشت وجودِی مالک اشترِ زمان است که برخی مبانی و مولفه ها، شاخص ها و معیارهای زندگی انقلابی را در قالب سیر و سلوک در متن زندگی نه در خلوت و خلسه تبیین کرده است.
کتاب حاضر ظهور عرفان اجتماعی عارفی است که در کلاس پیرمیکده عشق خمینی کبیر و خمخانه خامنه ای عزیزالوجود عرفان عملی را با تمام ساحات و سطوح درک و دریافت نمود و تجربه و ترجمه عملی کرده است.
این کتاب به قلم محمدجواد رودگر است و تنها چند ماه بعد از شهادت سردار سرافراز جبهه مقاومت، حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس به پیشخان کتابفروشیها رسیده است.
رودگر در این کتاب و در ۹ فصل سلوک سلبی، سلوک سازگار، سلوک سازنده، سلوک صائب، سلوک صادق، سلوک صالح، سلوک جامع، سلوک ولایی و سلوک و صلوات، مکتب سلیمانی را تشریح و تبیین کرده است.
اما برجستهترین خط کتاب این است که شهید سلیمانی قدرتمندتر است یا سردار سلیمانی؟ و نویسنده در سراسر اثر تلاش میکند به همین سوال پاسخ دهد. چنانکه در نهایت میگوید: «گزاره «شهید سلیمانی» قدرتمندتر از «سردار سلیمانی» و قدرت نرم پویا و پایدار جامعه اسلامی و انقلابی است. او تا ابد جاودانه مانده و در سایه شجره طیبه «جهاد فی سبیلالله» برای همه اعصار و امصار اسوه حسنه «مقاومت و امنیت» است.
نویسنده همچنین در کتاب اشاره میکند که آن مرد آسمانی به گونهای زیست که تبدیل به مکتب شد تا مردی تمام ناشدنی در امتداد تاریخی تحولآفرین باشد. او با ما کار دارد، زنده است؛ زندهتر از همیشه. اگر طالب فهم و شهود، درک و دریافت سردار دلها هستیم، باید به زندگی سردار راه یافته و او را نیز به درون زندگی خود آوریم، با او مشابهت و مشاکلت پیدا کنیم و این تنها با معجزه «عشق عقلانی و عقل عاشقانه» ممکن خواهد بود.