اين مجموعۀ 2 جلدی به شرح فرازهایی از زندگی رسول مکرم اسلام(ص) مي پردازد. كه در قالب داستان تدوین شده است.
جلد اول این نوشتار، با خوابی که عبدالمطلب، جد بزرگوار پیامبر(ص) پیرامون حفر چاه زمزم میبیند، آغاز میشود و پس از بیان فرازهایی از زندگی پرفراز و نشیب رسول مکرم اسلام(ص) از بدو تولد، با حکایت سفر ایشان به معراج و شرح دیدهها و شنیدههای حضرت در این سفر پایان مییابد.
نگارنده، در جلد دوم اين كتاب به موضوع دعوت همگانی و آشکار رسول اکرم(ص) پرداخته و پس از شرح وقایع دوران رسالت ایشان، گفتار خود را با بیان نحوة وفات حضرت محمد(ص) و شیوة تدفین ایشان به دست مولای متقیان علي (ع) به پایان رسانده است.
متن كتاب كه سراسر زندگي پيامبر رحت (ص) را به تصوير مي كشد، مطابق زندگي نامه هاي تاريخي يا سيره هاي مرسوم به مقوله هاي تخصصي وارد نشده و تنها به شرح داستان گونه و البته مستند به كتابهاي معتبردر حد فهم و معرفت نويسنده پرداخته شده است.
« ... پاسي از شب مي گذشت، اما ابوذر همچنان بيدار بود و در حالي كه به آسمان مي نگريست، در انديشه سخنان ابازيد بود. گفته هاي پيرمرد و آنچه درباره محمد امين گفته بود در گوشش صدا مي كرد.
"خدايي به جز خداي واحد نيست... بت ها پرستيدني نيستند... برده سياه با ارباب سفيد خود برابر است ...!!!"
اين سخنان چون نجوايي شيرين مي مانست كه از سالها پيش در ضمير ناخودآگاه ابوذر نقش بسته بود و حال مكرر و با صدايي رسا به ذهنش مي آمد و افكارش را در آسمان پر ستاره صحرا به پرواز در مي آورد...»