رئیسی عزیز
۱۴۰۴-۰۲-۲۷
رئیسی عزیز
کتاب «رئیسی عزیز» خاطراتی از شهید جمهور خادم‌الرضا سیّدابراهیم رئیسی است که فائزه سعادتمند به رشته تحریر در آورده است.

کتاب «رئیسی عزیز» اثر فائزه سعادتمند، پنجره‌ای رو به زندگی پربار و پر از خدمت آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی، شهید والامقام انقلاب اسلامی باز می‌کند. این کتاب با بهره‌گیری از خاطرات نزدیکان، همکاران و افرادی که از نزدیک با ایشان در ارتباط بودند، تصویری جامع و چندوجهی از شخصیت، منش و خدمات این شخصیت برجسته ارائه می‌دهد.
این کتاب شامل خاطرات گوناگون از افراد مختلف درباره شهید رئیسی در مراحل مختلف زندگی اوست. هدف این اثر، ارائه نگاهی به زندگی رئیس جمهور شهید در برهه‌های مختلف از جمله دوران حضور وی در آستان قدس، قوه قضائیه و ریاست جمهوری است. بخشی از کتاب به خاطرات افراد مختلف، به ویژه اعضای هیئت دولت، در طول مدت زمان خدمت شهید رئیسی اختصاص دارد.
عنوان کتاب «رئیسی عزیز» برگرفته از سخنان رهبر معظم انقلاب درباره شهید رئیسی است. رهبر انقلاب در پیام تسلیت به مناسبت شهادت شهید آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی فرمودند: «رئیسی عزیز خستگی نمی‌شناخت. در این حادثه‌ی تلخ، ملت ایران، خدمتگزار صمیمی و مخلص و با ارزشی را از دست داد. برای او صلاح و رضایت مردم که حاکی از رضایت الهی است بر همه چیز ترجیح داشت، از این رو آزردگی‌هایش از ناسپاسی و طعن برخی بدخواهان، مانع تلاش شبانه‌روزی‌اش برای پیشرفت و اصلاح امور نمی‌شد.»
به گفته نویسنده هدف از تهیۀ این کتاب بیان ویژگی های یک رئیس جمهور در تراز انقلاب اسلامی است.
کتاب «رئیسی عزیز» می‌تواند برای نسل جوان به عنوان الگویی برای زندگی و خدمتگزاری معرفی شود. این کتاب به خوبی شخصیت یک خدمتگزار واقعی را به تصویر کشیده و نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با اخلاص و تلاش، به مردم خدمت کرد. و نیز بخشی از تاریخ معاصر ایران به ویژه دوران پس از انقلاب اسلامی و تحولات قضایی و سیاسی کشور را روایت می کند   و با تاکید بر ارزش‌های اسلامی، به ترویج این ارزش‌ها در جامعه کمک می‌کند.
پیام اصلی کتاب «رئیسی عزیز» این است که خدمت به مردم، بالاترین عبادت است و می‌توان با الگو قرار دادن شخصیت‌هایی مانند شهید رئیسی، جامعه‌ای بهتر و عادلانه‌تر ساخت.
گزینده ای از کتاب رئیسی عزیز:
سال های 54-53 وسط روضه، چشمم افتاد به یک نوجوان حدودا پانزده ساله. از دور و بری‌هایم پرسیدم: «ایشون کیه؟ اهل کجاست؟ توی جمع خراسانی‌ها چی کار می‌کنه؟»
گفتند: «سیدابراهیم رئیسی، از بچه‌های مشهده.»
رفاقتمان از همان موقع شکل گرفت؛ اما آنچه صمیمی‌اش کرد و ماندگار، فهمیدن یتیمی او بود. سعی می‌کردم به هر بهانه‌ای خودم را بهش نزدیک کنم. خیلی زود شدیم مثل دو تا برادر؛ درست سال‌هایی که من هم سایه‌ی پدر از سرم کم شده بود! آن روزها، هم‌حجره‌ای بودیم توی مدرسه‌ی آیت‌الله بروجردی، پا به پای هم در اجتماعاتی که علیه رژیم پهلوی بود، شرکت می‌کردیم و پیگیر تکثیر و پخش اعلامیه‌های مدرسه بودیم. یک روز که ساواکی‌ها به حوزه‌ی آیت‌الله بروجردی یورش آوردند و مدرسه را بستند، ساکمان را برداشتیم و رفتیم خانه‌ای که یکی از علما برای طلبه‌ها اجاره کرده بود. سیدابراهیم وقتی خبر اهانت روزنامه‌ی اطلاعات به حضرت امام را شنید، خونْ خونش را می‌خورد. می‌رفتیم خانه‌ی آیت‌الله گلپایگانی و مراجع دیگر. صبح خانه‌ی یکی از علما بودیم و شب، خانه‌ی علمای دیگر.
اول خرداد، روزی که آمادگی خودش را برای حضور در انتخابات 1400 اعلام کرد، کشور مشکلات فراوانی داشت؛ اقتصادی، بهداشتی، سیاسی. سخت‌ترین روزها را سپری می‌کردیم. برایم تعریف می‌کرد: «وقتی همسرم متوجه شد کاندیدا شدم، گریه کرد. گفت: آقا! چرا با این وضعیت قبول کردید سکان کشور رو به دست بگیرید؟ آبروتون رو میبرن! به ایشون گفتم: آبروی من در برابر دینم و کشورم و رهبرم هیچ ارزشی نداره!»
راوی: حجت‌الاسلام‌والمسلمین مهدی زمانی فرد، عضو شورای عالی حوزه علمیه خراسان
درآمدش کم نبود؛ معاون قوه قضائیه بود بالاخره. اگر می‌خواست، می‌توانست خانه‌ی بزرگ‌تری در مناطق بهتر تهران داشته باشد؛ اما نخواست. هرچه مسئولیتش بالاتر رفت، از آن خانه‌ی دو طبقه‌ی نقلی که نصف پولش را با قرض جور کرده بود، تکان نخورد. همان هم طبقه‌ی بالایش در اختیار مهمان‌های شهرستانی خانواده بود. یک بار که رفته بودم منزلش، گفتم: «خونه‌تون چقدر کوچیکه حاج‌آقا؟!»
‌ـ‌آقای فرازی! ما دوتا بچه که بیشتر نداریم، کافیه برامون.
راوی: حجت‌الاسلام‌والمسلمین عباس فرازی‌نیا، رئیس اداره ارتباطات حوزوی آستان قدس رضوی
آن روز بنا بود تصمیم مهمی در دولت گرفته شود. خودم را رساندم به صندلی آقای رئیس‌جمهور. سرم را و گفتم: «حاج‌آقا! اگه این تصمیم گرفته بشه، هم به نفع خود شماست، هم دولت. »
‌ـ‌آقای زلفی گل! دیگه این حرف رو نزنی ها! ما کاری رو ‌نمی‌کنیم که به نفع خودمون باشه.
کارایی باید انجام بگیره که به نفع مردم و نظام باشه. نباید عوام‌گرا و دنبال به دست آوردن محبوبیت باشیم. اگر ما یک جراحی رو انجام میدیم که پشتوانه‌ی کارشناسی داره و دقیق هست، حتی اگه به ضرر خودمونم هست، باید انجامش بدیم. منافع ملی و مردم مهمه!
راوی: محمدعلی زلفی گل، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری

برچسب ها:
افزودن دیدگاه جدید: