عباس حرّی
زادروز: ۱۵ اسفند ۱۳۱۵ ه.ش
ملیّت: ایرانی
محل تولّد: مشهد
سبک: علوم کتابداری و اطّلاع رسانی
شهرت: واضع نظریه جهانی «اطّلاع شناسی»
وفات: اردیبهشت ۱۳۹۲
زندگینامه
عباس حرّی در ۱۵ اسفند ۱۳۱۵ در خانوادهای روحانی در مشهد چشم به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان شهر گذراند و سپس وارد دانشسرای مقدماتی شد. حری در جریان دوره دو ساله آن بنیاد آموزشی، در "مهدیه" نیز به فراگیری زبان عربی پرداخت و از شاگردان خوب آن جا بود. هنگامی که دوره دانشسرا را به پایان رساند، برای خداحافظی به نزد مدیر آن جا رفت و به او گفت که میخواهد معلّم شود و چنین پاسخ شنید: "نان معلمی نان دولت است و نان دولت هم حرام است. همین جا بمانید، درس بدهید و از ما حقوق بگیرید."
اما حرّی که نمیخواست در آن جا بماند و در عین حال نمیخواست به کاری دست بزند که از نظر شرع مقدس جای ایراد و اشکال داشته باشد، برای استفتاء به نزد یکی از مراجع رفت و این گونه پاسخ شنید که :"اگر وظیفهتان را درست انجام دهید، از شیر مادر هم حلالتر است". به این ترتیب، حرّی تصمیم گرفت که وظیفهی خود را بیش از پیش درستتر انجام دهد.
حرّی به سال ۱۳۳۵ خورشیدی دوره آموزگاری خود را در یکی از روستاهای کاشمر در جنوب خراسان آغاز کرد. پس از دو سال آموزگاری در آن روستا به شهر کاشمر منتقل شد و هفت سال نیز در آن جا خدمت کرد. او در آن دوره به فراگیری زبان انگلیسی پرداخت و در سال ۱۳۴۲ با بانو ناهید مصوری از شهر کاشمر ازدواج کرد اما شادی آن سال با غم از دست دادن پدر همراه شد. حاصل ازدواج شان، دو فرزند پسر بوده است. این دو فرزند یکی در رشته پزشکی و دیگری در رشته دندانپزشکی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شدند و هم اکنون دارای همسر و فرزند بوده و به طبابت اشتغال دارند و مادرشان نیز سرگرم کدبانویی است. این خانواده چهار نفره افت و خیزهای بسیار فراوان در طول زندگی داشته اند و سخت ترین ایام را نیز بدون گلایه و در نهایت شکیبایی از سرگذرانده اند. بردباری شان شایان قدرشناسی است.
پدرش بارها از عباس خواسته بود راهش را ادامه دهد و پرچم وعظ را در خانواده آنها برافراشته نگه دارد. اما عباس چنین پاسخ داده بود که:" ممکن است من هم مایل باشم و آرزو داشته باشم مردم را ارشاد کنم، ولی نه در لباس آخوندی" و پدر پاسخ داده بود که :"هر طور میل توست". این مرام پدر بود که خواسته خود را از فرزندان بیان میکرد، اما هرگز آنها را به انجام آن وادار نمینمود.
حرّی در سال ۱۳۴۵ به شهر مشهد منتقل شد و در همان سال در آزمون ورودی دانشگاه مشهد شرکت کرد و رتبهی اول را در رشته تاریخ و رتبهی پنجم را در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به دست آورد. بنا به علاقه خود، رشتهی دوم را برگزید و در سال ۱۳۴۹ کارشناسی رشته زبان و ادبیات انگلیسی را دریافت کرد.
پس از پایان این دوره، به درخواست خودش به تهران منتقل شد و در سال ۱۳۵۰ در آزمون ورودی دوره کارشناسی ارشد کتابداری دانشگاه تهران شرکت کرد و پذیرفته شد. این دوره را در سال ۱۳۵۲ به پایان رساند و در سال ۱۳۵۳ پس از ۱۸ سال معلّمی در مقاطع مختلف ابتدائی و متوسطه در شهر و روستا، از آموزش و پرورش به دانشگاه تهران انتقال یافت و با عنوان مربی در گروه کتابداری این دانشگاه فعالیتهای آموزشی خود را آغاز کرد.
عباس حرّی در سال ۱۳۵۳ از سوی دانشگاه تهران برای یک فرصت مطالعاتی کوتاه به آمریکا رفت. او از این فرصت نیز به خوبی بهرهبرداری کرد و در دانشگاه کیسوسترن برای مقطع دکتری نامنویسی کرد و پذیرفته شد. در ۱۴ ماه توانست درسهای این دوره را به پایان برساند. اما با پایان یافتن مهلت قانونی فرصت مطالعاتی، باید به ناچار به تهران باز میگشت.
سپس در سال ۱۳۵۸ برای گذراندن رساله دکتری بار دیگر به همان دانشگاه بازگشت . رساله دکتری وی « مقایسه شباهتهای استنادی و شباهت واژگان نمایه برای ربط دادن مدارک مرتبط از حیث موضوعی» بود. در سال ۱۳۶۰ از پایان نامه خود دفاع کرد و به کشور بازگشت.
سرانجام قلب دکتر عباس حرّی روز شنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۲ پس از ۴ سال مبارزه با بیماری سرطان ریه در سن ۷۷ سالگی از تپش باز ایستاد و آرام گرفت. پیکر وی در قطعه نام آوران آرمید.
والدین و انساب
مادرش از مردم تهران و پدرش اهل خراسان و مشخصاً اهل مشهد بود. از ناحیه پدر نسب وی به شیخ حُرّ عاملی، صاحب وسایل الشیعه، میرسد. خانواده او از لحاظ اقتصادی متوسط بود. مادربزرگ مادریش از مردم خیابان خراسان(شهر تهران) و محله تیر دوقلو بود که همراه دخترش با این نیّت که بقیه عمر رادر جوار مرقد حضرت رضا(ع) سپری کند به مشهد کوچ کرده و در آنجا ساکن شده و طلبه جوان را برای همسری دخترش برگزیده بود. خانواده پدری اش پشت اندر پشت روحانی بودند. وصلت مادر و پدرش به چهار پسر و چهار دختر انجامید. پدرش مورد اعتماد و احترام اهل محل و راهگشای بسیاری از مسائل خانواده ها و حَکَم اختلافات خانوادگی، اجتماعی، و اقتصادی بود. پدرش در اواخر عمر مبتلا به سرطان کبد شد و در سال ۱۳۴۲ چشم از جهان فروبست و چند سال بعد مادر نیز به او پیوست.
خاطرات کودکی
کودکی اش در دامان خانواده گذشت و در شش سالگی وارد مدرسه ای نیمه دینی شد. مدرسه ای که به سبک امروزی اداره می شد ولی بر دروس و علوم دینی تأکید داشت. مدیر و معاون مدرسه و تعدادی از معلّمان آن روحانی بودند. مدرسه در نزدیکی محل سکونت وی قرار داشت. به طور مبهم، سربازان روس را به یاد می آورد که در آن سالها مشهد را به سمت شهرهای شمالی خراسان ترک میکردند تا به روسیه بازگردند. کلاس ششم ابتدایی را باید در مدرسه ای دیگر میگذراند که کمی از منزل آنان دورتر بود. ساختمان این مدرسه قبلاً کارخانه کبریت سازی بود و یکی از سرگرمیهای دانش آموزان این بود که از منزل کبریت می آوردند و چون دیوارهای ساختمان مدرسه آغشته به گوگرد بود، هر چوب کبریت را که به دیوار می کشیدند شعله ور می شد و این کار برای کودکان آن سنین لذّت بخش بود و در عین حال باید پیوسته منتظر تنبیه از سوی مسئولان مدرسه نیز می بودند.
از کلاس پنجم ابتدایی با کتابهای پدرش آشنا شد. یکی از کتاب هایی که از آن زمان به یاد دارد کتاب مجمع البحرین است. طرز یافتن لغت در این کتاب را از پدرش فرا گرفت و شاید به دلیل همین متفاوت بودن، بیش از سایر کتابها به یادش مانده باشد. کتاب دیگری که خطی بود در سال ششم ابتدایی مورد استفاده او قرار گرفت. این کتاب ورق اول نداشت، ولی آنچه در آن آمده بود درباره خوبی های بهشت و زشتی های جهنم بود. از آن به عنوان یک کتاب داستان لذت می برد و گاه اگر کسی به منزل آنان سر می زد برایش تعریف می کرد. زن میانسال مهربانی یک روز در میان برای کمک به مادرش به خانه آنها می آمد و هر وقت فرصت می یافت از وی می خواست تا آن کتاب را با صدای بلند برایش بخواند. هر زمان که به زشتی ها و رویدادهای هراس آور جهنم می رسید آن زن با صدای بلند گریه می کرد. این کار هراز چندگاهی تکرار می شد.
خاطرات و وقایع تحصیل
در دوره متوسطه, دبیرستان شاهرضا(مشهد) که محل تحصیل وی بود زیرنظر مدیری سخت گیر و در عین حال مهربان، اداره میشد. سختگیری برای دبیرستانی که دانش آموزان آن، گاه از دبیران درشت تر و قد بلندتر بودند، به جز با سخت گیری ممکن نبود. رئیس دبیرستان را هرگز کسی بدون ترکه نمی دید. این ترکه که چندان هم نازک نبود، پیوسته در حال نوسان بود، حتی وقتی که رئیس دستهایش را در پشت به هم قفل کرده بود. گاه برخی دانش آموزان را آنقدر به کف دستشان ترکه میزد که خون می افتاد. آنوقت خدمتگذار را صدا میزد که با مرکورکوروم محل آزردگی را التیام ببخشد. علی رغم این رفتار، دانش آموزان بدون استثناء او را دوست داشتند. کسی خنده او را نمی دید. شبی نمایشی کمدی در دبیرستان اجرا می شد که همه دانش آموزان در تالار بزرگ آن حضور داشتند. رئیس دبیرستان نیز در انتهای سالن ایستاده بود. به قسمت بسیار خنده آور نمایش که می رسید، دانش آموزان به جای آنکه به صحنه چشم بدوزند، سر خود را به عقب بر می گرداندند که خنده رئیس را ببینند. در تاریکی تالار، دندانهای سفیدش را می دیدند و قند در دلشان آب می شد.
در دوره دانشسرا، گردش علمی خطه شمال خاطره ای ماندنی به جای گذاشت. همه مسافران همسن و سال و دوست و آشنا بودند که همراه رئیس و معاون دانشسرا سفری سیزده روزه را گذراندند و گوشه گوشه آن خاطره بود. دوره لیسانس در دانشگاه مشهد دوران پرالتهاب سیاسی بود و گروه بندی های دانشجویی، مطالعه در عرصه های مختلف، خواندن آثار کلاسیک غربی به زبان اصلی، مطالعه کامل متن اصلی نهج البلاغه و صحیفه سجّادیه در این دوره اتفاِق افتاد. استمرار مطالعات در دوره کارشناسی ارشد و در فضایی متفاوت ادامه یافت و عرصه های جدیدی در مطالعه وی گشوده شد. در دوره دکتری در نخستین قسمت که به تنهایی به ایالات متحده اعزام شد، فرصت مغتنمی بود که همه اوقات خود را در کلاس درس یا در کتابخانه بگذراند. باز بودن کتابخانه های دانشگاهی تا نیمه شب این فرصت را فراهم کرده بود که با ولع و اشتیاق آثاری را که می اندیشید دیگر به آنها دست نخواهد یافت مطالعه کند.
اوضاع اجتماعی و شرایط زندگی
وی پنجمین فرزند خانواده بود. در دوران کودکی و اندکی پس از آن آثار جنگ و اشغال در جامعه و طبعاً در شرایط خانوادگی نیز کاملاً مشهود بود. نان جو که غذای پایه محسوب میشد چنان بود که گویی از آرد نبیخته تهیه شده بود، همه چیز در آن پیدا می شد. چای خود را با کشمش که آن هم با چیزهای اضافی همراه بود می خوردند. آن زمان همه اینها برایش عادی بود. چنین می اندیشید که زندگی همین است و واقعاً برای بسیاری از مردم نیز چنین بود. وصله کردن لباس و جوراب کار عادی مادر بود. خیاطها عادت داشتند که کت و شلوار افراد را پشت و رو کنند. میوه جزو ضروریات زندگی محسوب نمی شد. وظایف دخترها، سوای مدرسه و درس، تمیز کردن لامپ دود زده چراغها و ساییدن و برق انداختن سماور و سینی و ظروف برنجی بود که با گرد آجر صورت می گرفت. پودر شستشو هم چوبک بود. در زندگی روستایی خاک و گِل کنار جوی نقش چوبک را ایفا میکرد. پول بسیار اندک و مخارج بسیار بالا بود. این برداشتی امروزی است وگرنه در آن ایام و در گرماگرم دوران کودکی زندگی همانی بود که بود.
آرا و گرایشهای خاص
وی بسیار علاقه مند به نظریه پردازی در عرصه اطّلاعات و اطّلاع شناسی بود و به همین دلیل از دهه ۱۳۶۰ به بحث درباره نظریه های اطّلاعات از جمله نظریه ریاضی، نظریه معنا شناختی، نظریه سیبرنتیکی، و اخیراً نظریه کوانتومی اطّلاعات پرداخت و در این زمینه آثاری نیز عرضه کرده است. به رویکردهای دیگری نیز، با استفاده از استدلال استعاری، در زمینه اکولوژی اط،لاعات، اختلاف پتانسیل اطّلاعاتی و نیز روش اطّلاع شناختی پرداخته است. وی در گذشته نیز در نقد عالم سوم پوپر، تحلیل نظر ابن خلدون در باب تألیف، و جست و جوی مبانی تحلیل استنادی غرب در علم الحدیث و علوم اسلامی قلم زده است.
دستاوردهای آموزشی و پژوهشی
عباس حرّی از زمانی که یکی از اعضای هیأت علمی دانشکدهی روانشناسی و علوم تربیتی شد، کوشید در روشهای تدریس، مباحث درسی و چگونگی ارتباط با دانش جویان دگرگونیهایی در راستای بهبود کیفیت پدید آورد. او که در این راه از هم سویی و همکاری استادش، خانم نوشآفرین انصاری بهره میبرد، چند رویکرد زیر را در این راستا پی گرفت:
- تکیه آموزش کتابداری بر مفهوم خدمت و اهمیت و ضرورت توجه به مراجعان
- توجه بیشتر به مبانی نظری رشتهی کتابداری و اطلاعرسانی
- تغییر تدریجی سیر پایاننامهها از لحاظ موضوعی و روش کار از تدوین کتابشناسی به پیمایش وضعیت کتابخانهها و بررسی چگونگی خدمات
- گنجاندن دورهی کارشناسی کتابداری و اطلاعرسانی در برنامههای آموزشی که تا آن زمان به مقطع کارشناسی ارشد منحصر بود
- کمک و همکاری در راهاندازی دوره دکترای کتابداری و اطلاعرسانی در دانشگاه تهران، دانشگاه آزاد، دانشگاه شیراز و دانشگاههای دیگر.
حرّی در کنار فعالیتهای آموزشی و راهنمایی دانشجویان در طرحهای پزوهشی، در راهاندازی و پیشرفت چند طرح پژوهشی ملّی نقش اصلی را داشته است:
- همکاری در برنامهریزی و طرح علمی دانشنامه جهان اسلام: هنگامی که در سال ۱۳۶۲، بنیاد دایره المعارف اسلامی با پیشنهاد و کوشش مهدی محقق پایهریزی شد، حری و عبدالحسین آذرنگ دو بازوی توانای او بودند که نه تنها در برنامهریزی و طرح علمی دانشنامهی جهان اسلام فعال بودند، بلکه در کارهای اجرایی و اداری آغازین آن بنیاد نیز نقش چشمگیری داشتند. حری بیش از ۱۷۰ مقاله نیز برای این دانشنامه ترجمه کرده است.
- طراحی و اجرای پایگاه مطالعات ایران شناسی: این طرح با هدف فراهم آوردن اطلاعات و منابعی که اجرای پژوهشهای علمی در قلمرو ایرانشناسی را آسان میسازد، در سال ۱۳۷۶ در بنیاد ایران شناسی مطرح و تصویب شد. کار گردآوری، سازماندهی و اندوختهسازی رایانهای مواد این پایگاه از خرداد ۱۳۷۷ آغاز شد و اکنون دارای بیش از ۳۵۰ هزار عنوان مدرک همراه با چکیدههای اطلاعاتی و کلید واژههای موضوعی است. اطلاعات این پایگاه شامل نوشتهها، نوارهای صوتی و تصویری، نسخههای خطی و مواد گوناگون دیگری است که به زبانهای فارسی، عربی، آلمانی، انگلیسی، فرانسوی، روسی و زبانهای دیگر آماده شده و در ایران یا کشورهای دیگر قابل دسترس است.
- طرح نظام ملی اطلاعرسانی: پایههای این طرح در سال ۱۳۷۳ با پشتیبانی سید محمد خاتمی گذاشته شد. در این طرح، نظام ملی اطلاعرسانی به مجموعهای متمرکز شامل واحد هماهنگکننده و کمیتههای آن و نیز اجزای غیر متمرکز آن، یعنی کتابخانهها و مراکز اسناد و اطلاعات، گفته شده است که میبایست در راه تحقق هدفهای از پیش تعیین شده برای انجام فعالیتهای اطلاعرسانی در مقیاس ملی گام بردارند. ایجاد هماهنگی در آمادهسازی، گردآوری، ذخیرهسازی و بازیابی و گسترش اطلاعات مربوط به منابع، نظارت بر آمادهسازی منابع اطلاعاتی و خدمات اطلاعرسانی و عرضهی خدمات مشاورهای و ارجاعی به مراکز آمادهسازی دادهها و اطلاعات، از محورهای اصلی این طرح است. بنیانگذاری شورای عالی اطلاعرسانی نیز از دستاوردهای همین طرح است.
حرّی علاوه بر کتابها و مقالههای پرشماری که نوشته یا ترجمه کرد، در آمادهسازی چند دانشنامه نیز نقش مهمی داشت:
- فرهنگنامهی کودکان و نوجوانان: این فرهنگنامه زیر نظر شورای کتاب کودک تولید میشود که حرّی از سال ۱۳۵۳ عضو رسمی آن بود. او از سال ۱۳۶۱ به کمیتهی اجرایی فرهنگنامهی کودکان و نوجوانان پیوست و به پیشنهاد توران میرهادی، سرپرست فرهنگنامه، همراه با نوشآفرین انصاری به عنوان مشاوران سرپرست فرهنگنامه، همهی مقالههای کم و بیش آماده برای چاپ را بازبینی میکرد. تاکنون ۱۰ جلد از این فرهنگنامه منتشر شده و کار نمایهسازی برای جلدهای یکم تا هشتم نیز زیر نظر حرّی انجام شده است.
- دایره المعارف کتابداری و اطلاعرسانی: طرح چنین دانشنامهای در زمان ریاست سید محمد خاتمی در کتابخانهی ملی ریخته شد و جلد نخست آن در سال ۱۳۸۱ منتشر شد. مقالههای این دانشنامه به معرفی کتابداران و کتابشناسان بزرگ ایرانی و غیر ایرانی، کتابخانههای مهم جهان، مفاهیم کتابداری و اطلاعرسانی، کتابهای مهم در حوزهی کتابداری، بنیادهای اطلاعرسانی و مرتبط با کتاب و جوایز کتاب و کتابداری، میپردازند و از آثار ماندگار حرّی است.
- دانشنامهی مکگروهیل: سرپرستی ترجمه و ویرایش این اثر بر عهدهی حرّی بود.
حرّی و ترویج علم
حرّی که خود یکی از ترویجکنندگان علم در ایران به شمار میرفت، به عنوان رئیس وقت انجمن ترویج علم ایران به معرفی و تقدیر از ترویجکنندگان علم در ایران میپرداخت.
سردبیری مجلهها
عباس حرّی سردبیری چند مجله تخصصی و مرتبط با اطّلاعرسانی و کتابداری و کتاب شناسی را برعهده داشت و یا عضو هیأت تحریریه آنها بوده است:
- سردبیر و عضو هیأت تحریریهی مجلهی روانشناسی و علوم تربیتی از ۱۳۸۰
- سردبیر و عضو هیأت تحریریهی مجلهی فصلنامهی کتاب از ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۰
- مدیر مسئول مجلهی اطلاع شناسی از ۱۳۸۱
- عضو هیأت تحریریهی نشریهی سخن سمت از ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۸
- مدیر مسئول مجلهی پل فیروزه، دفتر پزوهش های فرهنگی، از ۱۳۷۹
- سردبیر و عضو هیأت تحریریهی مجلهی کتابداری (دانشگاه تهران)، از ۱۳۸۲
- عضو هیأت تحریریهی مجلهی انگلیسی علم و فنآوری اطلاعات(شیراز) از ۱۳۸۰
- عباس حری در آخرین فعالیتهای خود در کتاب ماه به همراه یونس شکرخواه، فریده عصاره، حبیب الله عظیمی، غلامرضا فدایی، فریبا افکاری، محمد حسن زاده، ابراهیم عمرانی، عباس گیلوری، مهدی محسنیان راد، نورالله مرادی و یزدان منصوریان فعالیت داشت.
کتابها
- فهرست کوچک سرعنوانهای موضوعی. انجمن کتابداران ایران، ۱۳۵۲
- شیوهی بهرهگیری از کتابخانه. مرکز اسناد فرهنگی آسیا، ۱۳۵۶
- مراجع و بهرهگیری از آن ها. مرکز اسناد فرهنگی آسیا، ۱۳۵۶
- آیینگزارش نویسی. دبیرخانه هیات امنای کتابخانههای عمومی کشور، ۱۳۷۱
- مروری بر اطلاعات و اطلاعرسانی. دبیرخانه هیات امنای کتابخانههای عمومی کشور، ۱۳۷۲
- آیین نگارش علمی. دبیرخانه هیات امنای کتابخانههای عمومی کشور، چاپ سوم، ۱۳۵۸
- اطلاعرسانی: نظامها و فرآیندها. نشر کتابدار، چاپ دوم، ۱۳۸۵
- اطلاعرسانی: نگرشها و پژوهشها. نشر کتابدار، چاپ دوم، ۱۳۸۵
- توسعهی نظام ملی کتابخانههای عمومی ایران. با همکاری دکتر جعفر مهرداد. دانشگاه شیراز، ۱۳۸۰
- کتابخانهی آموزشگاهی در مدرسه کتابخانهمدار. با همکاری دکتر نرگش نشاط. شبکهی کتاب، ۱۳۸۳
- کسانی که جامعه را میسازند. نشر دیبایه، نشر ناهید، ۱۳۸۴
- شیوههای استناد در نگارشهای علمی. با همکاری اعظم شاهبداغی. دانشگاه تهران، ۱۳۸۵
- راهنمای تهیه و گسترش اصطلاحنامهی یک زبانه(ترجمه). مرکز اسناد و مدارک علمی ایران، ۱۳۶۵
- اصطلاحنامهی فرهنگ، ارتباطات و اطلاعات(ترجمه). دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۷۵
- اصطلاحنامهی بین المللی و توسعهی فرهنگی یونسکو(ترجمه). دفتر پژوهش های فرهنگی، ۱۳۷۷
گزیده مقالهها
- اطلاعات چیست؟ دانشمند، شهریور ۱۳۶۹،ص ۵-۸ و ۸۸-۸۹
- اکولوژی اطلاعات: مروری بر مفاهیم و مصادیق. اطلاعشناسی، شمارهی ۲ زمستان ۱۳۸۲، ص ۵-۳۰
- واقعگرایی در ادبیات کودکان. گزارش شورای کتاب کودک، شمارهی ۱، ۱۳۵۳
- نظر ابن خلدون در باب تألیف. نشر دانش، شمارهی ۴، خرداد و تیر ۱۳۶۳، ص ۲۰- ۲۷
- تحلیل استنادی و شباهتهای آن با علم الحدیث. نشر دانش، شمارهی ۲ ، بهمن و اسفند ۱۳۶۲، ص ۱۱- ۱۷
- تبلور اطلاعات در تکنولوژی. ریز پردازنده. شماره ی ۸ و ۹، فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۰، ص ۵-۸
- بررسی وضعیت مجلههای منتشر شده در ایران در طول برنامهی پنج سالهی اول توسعه(۷۲-۱۳۶۸)، کتابداری، دفتر ۲۶ و ۲۷، ۱۳۷۶، ص ۳۷-۲۱
- وضعیت کتابداری و اطلاع شناسی در ایران. کتاب ماه کلیات، شمارهی ۵، اردیبهشت ۱۳۸۲، ص ۴-۱۳
- نظام چند سطحی در ذخیره و بازیابی رایانهای اطلاعات اسلامی. فصلنامه کتاب، شماره ۳، پاییز ۱۳۷۵، ص ۸-۱۳
- مروری بر مفاهیم و نظریهها در قلمرو اطلاعشناسی. اطلاعشناسی، پاییز ۱۳۸۲٫ ص ۹-۳۴
- مدیریت دانش و مدیریت اطلاعات در کتابداری. کتاب ماه کلیات، آذر ۱۳۸۳، ص ۱۱-۸
- رفتار استنادی نویسندگان مقالههای مجلهی روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران از آغاز تا پایان سال ۱۳۷۹٫ با همکاری نرگس نشاط. مجلهی روان شناسی و علوم تربیتی. پاییز و زمستان ۱۳۸۱، ص ۳۳-۳۱
- رایانه و رسم الخط فارسی. پیام کتابخانه، شمارهی۱، بهار ۱۳۷۳، ص ۱۱-۶
- ایدز تکنولوژیکی. فصلنامه کتاب. دورهی ششم، شمارهی ۱، بهار ۱۳۷۴
- آیین بدنویسی. آیینهی پزوهش. شمارهی ۳، مهر و آبان ۱۳۷۰، ص ۲-۵
- کتاب و عالم سوم پوپر. نشریه علوم تربیتی، شمارهی ۳ و۴، ۱۳۶۶، ص ۱۱-۱
- ارتباط علمی و اختلاف پتانسیل اطلاعاتی. اطلاعشناسی، شمارهی ۲ از سال دوم، ص ۳۲-۲۱
- اطلاعشناسی. دایره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی. جلد ۱، ص ۴-۲۴۲
- مطالعهی تأثیر استفاده از اینترنت بر رفتار پژوهشی اعضای هیأت علمی دانشگاه تهران. با همکاری مریم اسدی، کتابداری، شمارهی ۴۰، ۱۳۸۲، ص ۱۷۱-۱۲۳
- سیاستگذاری اطلاع رسانی. رهیافت. شمارهی ۲۵، پاییز ۱۳۸۰، ص ۱۲-۶
سایر فعالیتها و برنامه های روزمره
داوری مقالات مجلات علمی – داوری کتاب سال دانشگاهی – داوری کتاب سال جمهوری اسلامی ایران – داوری پژوهشهای فرهنگی – داوری طرحهای تحقیقاتی – داوری آثار جشنواره خوارزمی – داوری پایان نامه های ارشد و دکتری – بررسی کارهای علمی دانشجویان – شرکت در جلسات مستمر پژوهشی، آموزشی و هیأت های ممیزه دانشگاه و وزارت علوم و جلسات مختلف دیگر دانشگاهی و وزارتی – همکاری با بنیاد ایران شناسی – کارهای قلمی(مقاله و کتاب)
جوائز و نشانها
- دریافت لوح تقدیر به مناسبت انتخاب به عنوان استاد پیشکسوت از سوی انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران و دانشگاه تهران
- دریافت لوح تقدیر به مناسبت انتخاب کتاب «آیین نگارش علمی» به عنوان کتاب برگزیده دانشگاهی از طرف دانشگاه تهران،۱۳۸۰
- دریافت لوح تقدیرو جایزه به مناسبت برنده شدن کتاب «مروری بر اطلاعات و اطلاع رسانی» به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران,۱۳۷۲