دانیل ژوزف بورستین Daniel Joseph Boorstin
۱۳۹۴-۱۱-۱۸
دانیل ژوزف بورستین
بورستین در اول اکتبر ۱۹۱۴ در آتلانتای جورجیا چشم به جهان گشود و در اوکلاهما پرورش یافت. وی نویسنده امریکای شمالی و دوازدهمین کتابدار کتابخانه کنگره، به‌عنوان استاد، محقق و مورّخ از شهرت ملی و جهانی برخوردار بود و دارای سبک نگارش گیرا و عقاید نو و بحث‌انگیز بود.بورستین، همچنین، راه دسترسی به موجودی کتابخانه را با تبلیغ آن به‌منزله دایره‌المعارف چندرسانه‌ای و ایجاد انواع خدمات کتابخانه‌ای برای آشنایی کاربران با کلیه محمل‌های اطلاعاتی متحول ساخت.
دانیل ژوزف بورستین Daniel Joseph Boorstin
زادروز: اول اکتبر ۱۹۱۴ م.
زادگاه: آتلانتای جورجیا
ملیّت: آمریکایی
درگذشت: ۲۸ فوریه ۲۰۰۴ م.
وی نویسنده امریکای شمالی و دوازدهمین کتابدار کتابخانه کنگره، به‌عنوان استاد، محقق و مورّخ از شهرت ملی و جهانی برخوردار بود و دارای سبک نگارش گیرا و عقاید نو و بحث‌انگیز بود.
بورستین در اول اکتبر ۱۹۱۴ در آتلانتای جورجیا چشم به جهان گشود و در اوکلاهما پرورش یافت. در سال ۱۹۳۰ وارد دانشگاه هاروارد شد و با نوشتن سرمقاله‌هایی در مجله «سرخ هاروارد» به عضویت انجمن ملی افتخار پذیرفته شد (هر دانشجویی که در دوره‌های تحصیل دانشگاهی امریکا موفق به گرفتن امتیاز علمی می‌شد به عضویت این انجمن، که در سال ۱۷۷۶ تأسیس گردیده بود، در می‌آمد). پایان‌نامه دوره کارشناسی او درباره کتاب «سقوط و انحطاط امپراتوری رم» اثر گیبون، جایزه بودوین را کسب کرد و در ۱۹۳۴، با درجه ممتاز، از دانشگاه فارغ‌التحصیل شد.
وی به‌عنوان دانشجوی بورسیه رُدس (از بورس‌های دانشگاه آکسفورد) سه سال در رشته حقوق کالج بالیول آکسفورد انگلیس به تحصیل پرداخت و در آنجا در دو رشته کارشناسی حقوق قضایی (۱۹۳۶) و کارشناسی حقوق مدنی (۱۹۳۷) به مقام اول دست یافت. در سال ۱۹۳۷ به‌عنوان دانشجوی بورسیه استرلینگ در دانشکده حقوق دانشگاه ییل به امریکا بازگشت، در ۱۹۴۰ به دریافت درجه دکترای علوم قضایی نایل آمد و در سال ۱۹۴۲ به کانون وکلای ماساچوست راه یافت. در این اثنا، وی به تدریس تاریخ و ادبیات امریکا در هاروارد اشتغال داشت و در سال 1941، نخستین کتاب خود را به نام «علم اسرارآمیز حقوق» منتشر کرد. شهرت او به‌عنوان محقق و نویسنده در طول ۲۵ سال به‌تدریج فزونی یافت. سرانجام استاد برجسته تاریخ امریکا در دانشکده پریستون و استرلینگ مورتن شیکاگو شد.
در بیشتر آثار بورستین موضوعات معیّنی مورد بررسی قرار می‌گیرد. اندیشه اصلی، منحصر به فرد بودن ایالات متحده است. این اندیشه در کتاب «دنیای گمشده توماس جفرسوت»  (1948) و «ماهیت سیاست‌های امریکایی»(1953) مطرح شد که در مجموعه سه‌جلدی او تحت عنوان «امریکایی‌ها» (1958-1974) کاملاً پرداخته شد و به دریافت دو جایزه و یک نشان نایل گردید. رویکرد بورستین به این اندیشه، غالباً او را به تمجید از روح جسارت و تهورِ متبلور در تاریخ امریکا و تحسین فرصت‌های بی‌سابقه‌ای که زاییده دموکراسی امریکایی است وامی‌داشت. محافظه‌کاران این روحیه را می‌ستودند، درحالی‌که آزادیخواهان اغلب در تفسیرهای او تردید می‌کردند و او را، به‌دلیل سرپوش گذاشتن بر برخی رویدادهای هولناک تاریخ امریکا و کوچک شمردن قدرت ایدئولوژی، مورد انتقاد قرار می‌دادند.
در کتاب «تصوّر» (1962)، بورستین اظهار می‌کند که رسانه‌های گروهی با جعل وقایع و ایجاد توهمات، امریکایی‌ها را از حقیقت رویدادهای ملی محروم می‌کنند. وی در مقاله‌ای تحت عنوان «بربرها از دیدگاه جدید»  تفاوت بین اختلاف نظر و مخالفت را بیان می‌کند. بورستین معتقد است که اختلاف نظر روش سازنده‌ای برای اصلاح جامعه از درون است و حال آنکه مخالفت مخرّب رأی اکثریت، که عامل ضروری برای انسجام ملی است، به‌شمار می‌رود. وی از دسته دوم به‌سبب کند کردن روند پیشرفت جامعه به‌جای سرعت بخشیدن به آن ایراد می‌گرفت و علناً به دانشجویان ضدجنگ تظاهرکننده دانشگاه شیکاگو در سال ۱۹۶۸ انتقاد داشت. این نظرها و اعمال تأثیر اندکی بر محبوبیت بورستین در نزد منتقدان لیبرال گذاشت.
منتقدانی که شهادت او را در سال ۱۹۵۳ برابر کمیته بررسی فعالیت‌های غیرامریکایی به‌یاد می‌آورند به‌خاطر دارند هنگامی که کمیته از عضویت او در حزب کمونیست امریکا در سال‌های ۱۹۳۸ و ۱۹۳۹ سؤال کرد، او شور جوانی و امید نابجا را مقصر دانست، امید به اینکه اتحاد جماهیر شوروی بتواند یهودستیزی را در آلمان نازی متوقف کند. اما پیمان عدم تجاوز میان آلمان و شوروی در سال ۱۹۳۹، او را برای همیشه از کمونیسم منزجر کرد.
در سال ۱۹۶۹، بورستین شیکاگو را به قصد احراز مدیریت موزه ملی تاریخ و فن‌آوری در موسسه اسمیت سونیان ترک کرد و با تلفیق نمایشگاه‌های چاپ، عکاسی، و تاریخ پست، طبقه کاملی را به نمایشگاه "وسایل ارتباطی" اختصاص داد. سپس در بخش مرکزی نمایشگاه "گزارش خبری" را دایر کرد و به مرمت سالن هنرهای سکه‌شناسی و نشان‌ها پرداخت و آن را "تالار پول و نشان" نام نهاد. وی اسمیت سونیان را به برپایی نمایشگاه دویست‌ساله‌ای از تنوع جامعه امریکایی با عنوان "ملت ملت‌ها" ترغیب کرد، به بهبود سیاست و روش‌های تهیه مجموعه موزه همت گماشت، و محققان را به مطالعه اهداف موزه تشویق کرد. او خدمات عمومی موزه را با بازسازی اداره قدیمی و همچنان فعال موسسه پست اسمیت سونیان توسعه داد و به تهیه توافقنامه‌ای با انتشارات مک گروهیل مبنی بر سرمایه‌گذاری و اداره کتابفروشی مبادرت کرد. در سال ۱۹۷۳ به‌عنوان تاریخ‌نویس ارشد انتخاب شد و در نتیجه، وقت بیشتری برای تحقیق و تألیف در اختیار داشت.
در بهار ۱۹۷۵، جرالد آر فورد بورستین را به‌عنوان کتابدار کتابخانه کنگره و نامزد جانشین مامفورد معرفی کرد. خبر نامزدی بورستین به‌سختی در اذهان جا افتاد و با آنکه بسیاری از افراد بانفوذ کنگره، وی را دقیقاً به‌سبب صلاحیت علمی و تمایل به ارائه بهترین‌های فرهنگ امریکا به خوانندگانش حمایت کردند، گروه‌های بانفوذی هم بر او خرده گرفتند. به بیان انجمن کتابداران امریکا، "بورستین به‌عنوان یک مدیر از تجربه چندانی برخوردار نیست، درحالی‌که کتابخانه کنگره به یک کتابدار متخصص با درک دنیای کتابداری نیاز دارد". اعضای شورای مرکزی کارکنان فدرال؛ فدراسیون کارکنان ایالت‌ها، استان‌ها و شهرهای امریکا؛ و کارکنان سیاه‌پوست کتابخانه کنگره اعتراض کردند که گذشته بورستین نشان می‌دهد او برای انجام هرگونه اقدام مثبتی ضعف دارد.
بورستین جسورانه و بی‌پرده به همه اعتراض‌ها پاسخ داد، بر تصمیم خود مبنی بر اینکه قصد دارد یک کتابدار تمام‌وقت بماند پافشاری کرد و اظهار داشت که احتمالاً به تحقیق و تألیف در اوقات فراغت ادامه خواهد داد. واکنش نمایندگان کنگره نشان داد که از طرفی اظهارات بورستین کاملاً قانع‌کننده بوده است و از طرف دیگر توانایی‌های او متناسب با استنباط آنان از کتابدار کتابخانه کنگره است. کمیته قوانین و امور اداری مجلس سنا، متفقاً، بورستین را به تالار مجلس سنا معرفی کردند و در آنجا وی بی‌درنگ در ۲۶ سپتامبر ۱۹۷۵ به‌عنوان دوازدهمین کتابدار کتابخانه تأیید شد.
چند ماهی از کتابدار شدن بورستین نگذشته بود که گروه ویژه‌ای را برای بررسی اهداف، سازماندهی و برنامه‌ریزی کتابخانه تعیین کرد و هشت گروه مشاور نیز برای آنها در نظر گرفت تا فعالیت‌های کتابخانه را بررسی و اصلاحاتی را پیشنهاد کنند. یک سال بعد، گروه‌ها گزارش خود را ارائه دادند. در این اثنا، بورستین با پیش‌بینی مسیر حرکت آینده خود و با استفاده از اعتقادات و نفوذ ارتباطات علمی خویش، اقداماتی را انجام داد. او به‌سرعت درهای جلوی کتابخانه را گشود، امکان دسترسی مستقیم عموم مردم را به تالار بزرگ (جایی که مراسم تحلیف را به‌جای آورده بود) فراهم کرد، و غرفه راهنما را جایگزین دفتر نگهبانی کرد. وی جدول برنامه‌ها را در مقابل کتابخانه در میدان نپتون قرار داد و برای پذیرایی از بازدیدکنندگان و کارکنان در هنگام نهار، برنامه رویدادهای فرهنگی را در نظر گرفت. او همچنین امکان دستیابی بیشتر به کارکنان بخش مرجع را برای استفاده‌کنندگان تالار مطالعه اصلی و گنبدی کتابخانه فراهم آورد و اعضای برجسته جوامع فرهنگی، انتشاراتی و علمی را به صَرف شام‌های رسمی در تالار بزرگ دعوت کرد تا از حمایت آنان به‌عنوان نمایندگان تام‌الاختیار کتابخانه کنگره برخوردار شود. برای مشاوره درباره گسترش ارتباط با دنیای علمی، شورای محققان را تشکیل داد و در سال ۱۹۷۷ نیز برای جلب توجه بیشتر به نقش کتاب در فرایند ارتباطات، کنگره را متقاعد ساخت تا اجازه تأسیس مرکز کتاب را به کتابخانه بدهد و از زمان تأسیس این مرکز، برنامه‌ها و همایش‌های گوناگونی ترتیب داد. میان‌پرده‌های تلویزیونی تحت عنوان "بیشتر درباره آن بخوانیم" را بعد از برنامه‌های ویژه تلویزیونی سی.بی.اس. تهیه کرد، شخصیت کارتونی شبکه ای.بی.سی. به نام اُ.جی. ریدمور را حمایت کرد، بررسی‌یی تحت عنوان "کتاب‌ها تفاوت را ایجاد می‌کنند" انجام داد، و پست ایالات متحده را به انتشار تمبر یادبود به مناسبت تجلیل از "جمعیت خوانندگان کتاب" در سال ۱۹۸۴ ترغیب کرد.
بورستین، همچنین، راه دسترسی به موجودی کتابخانه را با تبلیغ آن به‌منزله "دایره‌المعارف چندرسانه‌ای" و ایجاد انواع خدمات کتابخانه‌ای برای آشنایی کاربران با کلیه محمل‌های اطلاعاتی متحول ساخت. وی مجموعه عظیم هنرهای نمایشی را به مرکز کِندِی در واشنگتن منتقل کرد، با توجه به موجودی کتابخانه به افتتاح نمایشگاه‌های سیّار اقدام کرد، و به فهرست انتشارات کتابخانه کنگره افزود. این همه، بعضی از طرح‌های او رد شد. به او اجازه داده نشد مجموعه حقوق کنگره را در یک بخش موضوعی جای دهد و توصیه او مبنی بر انتقال مجموعه زبان‌های خارجی کتابخانه به مراکز پرجمعیت محلی در سراسر کشور نیز مقبول نیفتاد. او از آن بیم داشت که به ارزش کتابخانه به‌عنوان مرکزی که هرگونه اطلاعاتی را دربر می‌گیرد لطمه وارد شود.
بورستین در سال ۱۹۸۷ از کتابخانه کنگره بازنشسته شد و پست سردبیر عالی "دابل دی اَند کمپانی"  را پذیرفت.
با آنکه برخی سبک مدیریت او را خودخواهانه می‌دانند. با انتشار خبر نامزدی او اعتراض‌ها دیگر جایی برای مطرح شدن نداشت و او توانست با تمام محافل علاقه‌مند به کتابخانه کنگره ارتباط برقرار کند. علاوه بر این، وی گزارشی از وضعیت مؤسسه ارائه داد و روابط جدیدی با محققان، رهبران فرهنگی، و بخش‌های گوناگون صنعت ارتباطات برقرار کرد.
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید