نقد رمان برادر انگلستان
۱۳۹۶-۱۲-۲۳
در نشست نقد و بررسی رمان «برادر انگلستان» مطرح شد
نشست نقد و بررسی رمان «برادر انگلستان» نوشته علیرضا قزوه در سالن اجتماعات کانون ادبیات ایران برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری فارس؛ چهارصدوسی‌وششمین نشست هفته کانون ادبیات ایران به نقد و بررسی رمان «برادر انگلستان» نوشته «علیرضا قزوه» روز چهارشنبه ۱۶ اسفند‌ماه در محل سالن اجتماعات کانون ادبیات ایران برگزار شد.

این نشست باحضور نویسنده کتاب و هادی سعیدی کیاسری رییس کانون ادبیات امروز ایران، محمدرضا گودرزی منتقد و نویسنده، منیژه آرمین نویسنده و مصطفی جمشیدی نویسنده و منتقد ادبی برگزار شد.
 
 

در ابتدای مراسم چند صفحه از صفحات آغازین رمان توسط نویسنده کتاب قرائت شد و سپس سعیدی کیاسری گفت: من به عنوان مخاطب جدی ادبیات داستانی، این رمان را دنبال کرده‌ام و تقدیر من و آقای قزوه به هم گره خورده بود که در روزگار جوانی باهم کار می‌کردیم و در کنار ما گروه‌های ادبیات داستانی هم مشغول به کار بودند. ایشان را به عنوان یک شاعر می‌شناسند. زیرا در شعر به ویژه غزل، صاحب سبک و شیوه‌ای هستند و همچنین در قالب‌های دیگر شعر آزاد، شاعر تثبیت شده‌ای هستند. آقای قزوه در ادبیات آدم پرکاری است، از جمله در سفرنامه نویسی، تصحیح نسخ و نسخه‌شناسی، مقدمه نویسی و... از کارهای او می‌توان مثال زد. اما رمان‌نویسی قزوه مایه حیرت است. ایشان مدیر ادبی و فرهنگی بوده است. به عنوان شخصی که بیش از سی سال ایشان را می‌شناسم، سابقه داستان کوتاه هم نداشته است، ولی یک بازه با رمانی قطور از ایشان مواجه می‌شویم که از لحاظ ادبی حرف‌های زیادی برای گفتن دارد و نشان می‌دهد که به عنوان یک علاقه‌مند به جریان‌های ادبی آنها را پی‌گیری کرده است. نثر روان این کتاب یکی از ویژگی‌های برجسته آن است که بسیار شیرین و شاعرانه شده است.

در ادامه منیژه آرمین گفت: من منتقد حرفه‌ای نیستم، ولی از هشت سالگی داستان نویسی کرده ام. داستان با سه راوی اول شخص شکل می گیرد که فضایی سورئال دارد و نثری دارد که خواننده را به داخل کتاب می کشاند و نثر روان این رمان نقطه ضعف های دیگر آن را پوشانده است. ولی با نظر دقیق تر مشاهده می شود؛ برای مثال راوی تا آخرین صفحات ناشناخته می ماند که در هذیان گویی هایی است که حقایقی را از زبان اسماعیل (ازشخصیت های داستان) بازگو می کند که سرگذشت او را روایت می کند.
 
 

نکته دیگر راجع به اسم کتاب است که بسیار کشش دارد و احساس می کنیم که کتاب درباره نیروی استعماری انگلستان است ولی با خواندن آن متوجه می شوید که داستان راجع به نیروهای شر و خیر است که در طول تاریخ ماندگار شده اند. از جمله این شخصیت ها الیاس است که سمبل تمام بدی ها و شرارت هاست. از نقاط قوت این کتاب طنز قوی آن است که مسایل تاریخی را خیلی دلنشین کرده است. همچنین از نکات دیگر که به عنوان امضای نویسنده برای این کتاب به شمار می آید، سبک آن است. جزییات در داستان خیلی خوب است ولی در مواردی بسیار طولانی شده است . ضرب المثل ها نماد فولکلور است ولی در بخش هایی زیاد شده است. در هنر ما اصلی داریم به نام تعادل که این باید در همه چیز وجود داشته باشد همان طور که غذا گاهی شور می شود و ما مثلا در جاهایی با توضیحات زیاده از حد روبرو می شویم مثلا در باره انگشترهای حاج عمو فقط چند صفحه توضیح داده می شود. از همه مهم تر برای من در این کتاب این است که نویسنده تحت تاثیر هیچ کس نبوده و امضایش پای کتاب است و صاحب سبک است و استفاده بجا از اساطیر در این کتاب اتفاق های خوبی را رقم می زند. اما در باره اطلاعات تاریخی و جغرافیایی محیط کودکی و نوجوانی اش اطلاعات کم است اما وقتی به تهران می آید اطلاعات در مورد فضاهای قدیمی و بازار و ... بسیار عالی است. در مجموع نثر ادبی و اطلاعات تاریخی و اساطیری رمان برایم جاذبه خوبی داشت.

سپس جمشیدی درباره این کتاب گفت: تبریک می گویم به آقای قزوه به جهت ورود به ساحت رمان، و با وجود نویسندگانی چون ایشان می توان به ادبیات انقلاب تکیه کرد که گفتمان انقلاب اسلامی را پیش می برند . منظومه نویسی در متون کلاسیک نشان از داستان نویسی در ادبیات قدیم ما بوده است و آقای قزوه از ادیبان کلاسیک پیروی کرده است. باتوجه به مضمون داستان ؛ صدای بغض آلود آدمهای له شده را می شنویم و ما صدای مظلومیت این آدم ها را در شخصیت های مختلف می بینیم . این رمان سیاسی است، ولی ما را به قضاوت سیاسی وا نمی دارد چون دامنه رد واثبات آن را در مرز تشکیک قرار می دهد. در مورد زبان نیز آقای قزوه به خوبی از پس کار برآمده است چراکه ایشان یک شاعر توانمند است ؛ در منطقه های اقلیمی ایران در حوزه آذربایجان صمد بهرنگی را داریم در اصفهان مثلا میرصادقی را و در سمنان ما کار عباس معروفی را داریم و این رمان هم با تکیه به منطقه کهن دژ باید متولد می شد و این حرف ها حرف های بومی یک اقلیم است که از زبان یک کنشگر ادبی فعال به خوبی زده شده است. این ها تیپ هایی هستند که اتفاقا شخصیت شده اند مثلا اسماعیل در این رمان بسیار هوشمندانه طراحی شده است. در برادر انگلستان زبان رمان زبان تفصیل است و زبان شعر، اجمال . این تصویر مهندسی که در کار این رمان است و آن قطار که پشت سر هم مرزهای مجاز و واقعیت را در هم می شکند بسیار هوشمندانه حرکت می کند. این شاعر تمام صناعات ادبی و زیبایی های شعر را که نمی توانسته در شعر بگوید ، مانند فنری تجمیع کرده و در این رمان با هوشمندی به کار گرفته است.و مهندسی شده آن را در این رمان بنا کرده است. رمان معاصر در بسیاری از نویسنده ها از تفکر عاری است و دچار واقعیت زدگی ست، ولی در این رمان خیال و دردمندی و تفکر موج می زند. تصاویر آدم هایی که در سیبری به دهان گرگ انداخته شده اند بسیار حسی و کشنده است و به نقطه ای دست گذاشته که هم واقعیت داشته و هم تاثیر مهلکی است که نسل ما بی تفاوت از کنارش رد شده اند .زبان هم دغدغه اصلی رمان است و بعضی می گویند شطحیات است اما هر چه هست این نقطه قوت رمان است. این آوردگاه شخصی و مولفه زمان و زبان در این ها نویسنده بسیار موفق عمل کرده و رمان از طرفی رمان اجتماعی است از طرفی رمان مذهبی و دینی هم هست و بومی و ایرانی هم هست و حس می کنم که همه این ها را نویسنده زیسته و تجربه شخصی و حرف های ناگفته او در عالم تفصیل بوده است دقیقا همین هوشمندی و مهندسی را امیرخانی هم در داستان هایش داشته است. مثلا در ماجرای سوار کردن آن فرد کرد در ماشین بسیار جنونمندانه و حرفه ای آمده است و از لحظات به یاد ماندنی رمان است و کار ایشان در این رمان رقص بر آتش بوده است و مظلومیت آدم های له شده را در این رمان به خوبی می توان دید. گره گشایی رمان بخصوص در باره شخصیت الیاس در پایان کتاب هم کشش خوبی داشته و هم دلنشین بوده است. در انسجام رمان هم به نظرم هیچ کم نگذاشته و من معتقدم که این حرفها را یکی باید می زد و رمان اگر چه رمان سیاسی است اما سیاست زده نیست و من امروز اینجا آمده ام تا از مظلومیت این رمان خوب و خود آقای قزوه دفاع کنم تا به این رمان جفا نشود نه به این خاطر که این را آقای قزوه نوشته، بلکه من فکر می کنم که "وقایع نویسی یک زندیق" که خودم نوشتم هم در همین طراز است و در مهندسی یی که آقای قزوه در این رمان به شکل مینیاتوری انجام داده بسیار رمان موفقی شده و می ترسم به ایشان ظلم شود و این رمان به خوبی دیده نشود. از این جهت من به آقای قزوه تبریک می گویم و آمده ام اینجا اعلام کنم که من از این رمان خوشم آمده و این را با صدای بلند هم بگویم.

 
 
 
در ادامه آقای گودرزی یادآور شدند: فرهنگ این مجموعه گفت‌وگویی است اما به روش علمی و روشمند، نه احساسی و عاطفی به له ویا علیه اثری. این رمان در 27 فصل نوشته شده و جاهایی بر ساختار خاطره استوار است و راوی اصلی از خاطرات اسماعیل و سلطان برای بیان گذشته استفاده می کند. در واقع مساله زمان در این رمان بررسی گذشته است و تاثیر آن در حال است . اما ساختار خاطره ای آن باعث شده است که در وجه غالب رمان گفتاری شفاهی بشود و به سنت نقالی ما نزدیک شود. این رمان وجه نمادین دارد. اسماعیل این رمان، نظیره ی اسماعیل نبی است. اما در جهان جدید این اسماعیل قربانی می شود . هر چند در اسماعیل پسر الیاس و راوی تکثیر می شود و به نوعی جهان داستان ، سرزمین اسماعیل هاست. نثر داستان خیلی خوب است و اطلاعات خوبی هم در باره مسائل مختلف از جمله فولگلور ، باورهای اجتماعی ، بومی گرایی و حتی سیاسی و دانش های دیگر ارائه کرده است که در جای خودش خوب نشسته است. بخصوص در باره فولکلورهایی که در محاوره ی حاج عمو و گل عنبر و شوهرش آمده بسیار خوش نشسته و به شخصیت ها می خورد. تعدد شخصیت ها هم بسیار قابل توجه است. در فصل سوم در باره توده ای ها اطلاعات خوبی در باره حوادث آن روزها داده شده و منطق راوی وقتی قرص می خورد و دچار روان پریشی می شود منطق داستانی می شود. شخصیت های اصلی مثل حاج عمو و آقاجان و اسماعیل و سلطان و حمیله و جمال و ماه لقا و الیاس و حاج محمود و ... شخصیت های فرعی متعدد دیگر در این کتاب به کار رفته که هر کدام کارکرد خود را دارند. خرده روایت ها هم بخصوص در ماجرای پیر شالیار خوب نشسته و نام کتاب هم برادر انگلستان که تحت تاثیر توهمات اسماعیل است خیلی نام خوبی است و تعلیق کیستی الیاس و بانوی محجبه کربلا هم خیلی هوشیارانه نوشته شده است. خرده روایت عبدالقادر تاجیک و ماجرای جمال و جمیله هم خوب در آمده ، منتها زیاد تکرار شده است و من با این تکرارها موافقم اما در حد دو سه بار کافی ست. رمان بسیار منطقی است و منطق دارد در فصل پنجم این خود اسماعیل است که به راوی می گوید روایت را به سمت من برگردان . در باره مطالعات فرهنگی نیز به نظرم این رمان مطالعات فرهنگی اش حتی از مطالعات ادبی اش بالاتر است و ما کلی فرهنگ های مختلف را از این کتاب می بینیم و این از ارزش های کتاب است. در جاهایی هم رمان شلوغ شده و نویسنده به قول معروف از شگرد در جعبه ریختن استفاده کرده و تمام اطلاعات تاریخی و مذهبی و سیاسی خود را در آن ریخته. در نهایت اسماعیل تکثیر می شود و هم در راوی و هم در فرزند الیاس ما اسماعیل های دیگری را می بینیم که انگار سرنوشت شان سرنوشت ما نیز هست. در مجموع قزوه در نخستین اثر رمان خود چه در ساختار و چه در نثر بیش از حد انتظار ظاهر شده است.


 
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید