به گزارش
خبرگزاری فارس، سومین نشست از سلسله گفتوگوها در حوزه رویکردهای داستانی ادبیات دفاع مقدس با بررسی مجموعه داستان «نگهبان تاریکی» اثر مجید قیصری با حضور مجتبی رحماندوست و محمدرضا موحدی در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.
*سعی کردم صرفاً روایتگر صرف نباشم و از اسطورهها بهره ببرم
مجید قیصری اظهار داشت: تفاوت مجموعه داستان با کار بلند این است که خیلی ترتیب و نظم ندارد؛ امّا باورم این است که تنظیم مجموعه داستان یک فن است؛ بنده ریتمی برای آن تهیه کردم. قرار بود با مجموعه «جشن همگانی» در یک بسته بیاید و طراحیام اینطور بود که سه دفتر شود: ادبیات جنگ، ادبیات دینی و ادبیات اجتماعی، ولی تشخیص ناشر این بود که اینگونه بهتر است. در این اثر سعی کردم صرفاً روایتگر صرف نباشم و از اسطورهها بهره برده باشم.
مجتبی رحماندوست در پاسخ به این سوال که آیا تقسیمبندی مشخصی در باب رویکردهای حوزه ادبیات داستانی به دفاع مقدس وجود دارد؟ گفت: یک بخش از ادبیات جنگ در خلال جنگ تولید شد که در مورد داستانهای بعد از جنگ آنها را اعمال نمیکردیم، مثلاً شعار دادن در قصه را هیچکس قبول نداشت اما معتقد بودم قصههایی که در زمان جنگ تولید میشد شعار دادن نه تنها مجاز بود بلکه واجب بود. قصههایی که از پایان جنگ است درگیریها و خانههای پشت جبهه را تشکیل میدهد و هرکدام نقدهای خاص خود را دارد و نمیتوان گفت داستان جنگ به شکل خاصی نقد میشود و باید بررسی شود که مربوط به زمان جنگ هست یا بعد از جنگ. بعد از پایان جنگ مشخصاً در دو قالب داستان کوتاه و رمان هست.
موحدی نیز دیدگاه خود را در این خصوص بیان کرد و گفت: تقسیمبندیهای زیادی در حوزه ادبیات داستانی پس از انقلاب و به خصوص پس از جنگ وجود داشته و مبنای این تقسیمها گاهی بر مبنای زمان و گاهی بر مبنای دیدگاه و سلیقه مؤلف یا نویسنده داستان هست و باید با این تقسیمبندیها به آثار نگاه کنیم.
عضو هئیت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در یک تقسیم بندی اینطور بیان داشت که ادبیات پایداری و مترادف آن مقاومت شاخه اصلی است و ادبیات انقلاب اسلامی زیر مجموعه آن و ادبیات دفاع مقدس یکی از زیرمجموعههای ادبیات انقلاب اسلامی است. این کار و خیلی از کارهای دیگر آقای قیصری در بخش ادبیات پایداری در بخش انقلاب اسلامی قرار میگیرد و در بخش ادبیات دفاع مقدس قرار نمیگیرد. این اثر در بخش داستانهای انسانمحور است.
*گویا مخاطب بسیاری از کارهای این مجموعه مردم نیستند
رحماندوست در نقد و بررسی این اثر اظهار داشت: از این کار راضی نیستم تعدادی از این داستانها را وقتی به آخر رسیدم نوشتم که چه؟ تلقیام این است که وقتی کتاب داستان منتشر میشود زیر 3 درصد از خوانندگان داستان، قصهنویسان حرفهای یا منتقدین ادبیات داستانی هستند و 97 درصد مردم هستند ولی گویا مخاطب بسیاری از کارهای این مجموعه مردم نیستند. این کار با یک روال ساده ذهنیت مردم عموماً غیرمتخصص در ادبیات داستانی و غیر داستاننویس فاصله دارد و مخاطب را به شدت میکاهد و مخاطب از آن میگریزد. بعضی جاها اگر اوراق قبلی و بعدی نباشد اثر مدرن یا پستمدرن میشود. داستانی که یک عنصر به نام جاذبه را ندارد اما تمام عناصر دیگر را به قوت و قدرت داشته باشد حداقل من آن را داستان حساب نمیکنم.
*در داستان «زیر درخت کنار» پرداختن به اصل ماجرا کمجان بود
وی افزود: در داستان «زیر درخت کنار» توصیف جزئیات در حدّ افراطی هست و پرداختن به اصل ماجرا کمجان بود. در مورد داستان «آصف خروس نداره» کافیست یک چیزی را از این داستان حذف کنیم و آن اینکه انتظار مخاطب عام داشتن را از آن دربیاوریم، دیگر هرچه در این داستان هست مجاز و قابل دفاع است، این داستان را دو سه بار خواندم و اگر وقتی را که صرف خواندن این داستان کردم صرف خواندن فلسفه ملاصدرا کرده بودم میفهمیدم و معتقد به این روش نیستم.
*داستان «نگهبان تاریکی» قویترین و گویاترین مجموعه این اثر است
موحدی در خصوص جنبههای اسطورهشناختی در این اثر بیان داشت: کاملاً موافقم که در برخی داستانهای این مجموعه که در سه تا خیلی آشکار است نگاه تعمدی اسطورهشناختی یا کاربرد اسطورهها در داستان هست. میشود پیامهایی پنهان در این اثر دید، در داستان «آب» مستقیم به داستان سیاوش اشاره دارد و نویسنده اسطوره سیاوش را بازسازی میکند و به نوعی اعلام نوعی آتشبس از جانب خودش هست ولی ایرج هیچ نقشی در داستان ندارد و برادر سیاوش هست که بیرون میرود و ربطی به ایرج اسطورهای ایران ندارد. در داستان «کاتب» اسطوره یونس هست و از چند جهت این داستان بازسازی شده است و المانهای مناسبی از اسطوره انتخاب شده و در داستان تعبیه شده است و اشاره واضحی از پیامگیری قرآنی در داستان دارد.
وی ادامه داد: در «آتش» خیلی آشکارتر داستان اسطوره موسی را میبینیم و در پایان داستان تمام المانها جاسازی شده است و خوبی داستان این بوده که با پیام صریح مواجه نیستیم، خواننده امروز خسته است از اینکه او را ابله تلقی کنند و پیام باید به شکل ضمنی پراکنده شود و او در هوا آن را بگیرد و لذت کشف در اینجا صورت میگیرد و گاهی پایان باز را میبینیم. در «ساقه پلاتین» داستان سمبولیک خوبی میبینم و دریافتم اینطور بود که نوعی «نه» به جنگ بود، این داستان به کاسبکاران جنگ اشاره میکند که یک عده محصول خرابههای جنگ را خرید و فروش میکنند. داستان نگهبان تاریکی قویترین و گویاترین مجموعه این اثر است و حرف آشکار هم ندارد، پایانش باز است و نگاهی سمبولیک به مفاهیم تاریکی و نور هست که میشود از آنها مفاهیم اسطورهای از آنها اتخاذ کنیم.
*این اثر در زمره آثار ادبیات متعهد شناخته میشود و اثری لغو نیست
حجت الاسلام علی ذوعلم در نقد و تحلیل کتاب «نگهبان تاریکی» گفت: دفاع مقدس بخش بسیار مهم و اثرگذار و مستمر از جامعه ماست و نیاز هست که بحث شود تا این مسیر پختهتر و مؤثرتر و مفیدتر استمرار یابد. داستان «آب» را که میخوانیم به یک بُعد مغفول از دفاع مقدس پی میبریم یا داستان «کاتب» که برایم خیلی جالب بود همینطور است و میشود گفت همین که برای نویسنده داستان، تعیین تکلیف کنیم که حتماً در این قالب بنویسی اساساً با بنیان داستان خیلی موافق نیست. این اثر در زمره آثار ادبیات متعهد شناخته میشود چرا که هدفی دارد و یک اثر لغو نیست.
وی در ادامه صحبت خود خاطرنشان کرد: میشود گفت بخشی از نگاه کتاب تعاملی است یعنی بخشی از مطلب را میگوید و میخواهد مخاطب بقیه آن را بگوید و این چه بسا از نگاهی که به هنر داریم درستتر و مؤثرتر است چرا که نویسنده نمیخواهد خیلی آشکار موضع خود را مشخص کند ولی قطعاً یک غرض در پس ذهنش هست و میخواهد مخاطب به یک برداشت برسد که او مناسب، ضروری یا خوب میداند، به خصوص در عرصه دفاع مقدس شاید یک تلقی شکل گرفته که چون دفاع مقدس هست هیچ جنبه قابل نقدی در آن نیست. انتظاری که از آقای قیصری میشود داشت این است که به خصوص برای نسل امروز ما با چه رویکردی به پردازش ارزشهای دفاع مقدس بپردازیم که هم جذابیت داشته باشد و هم بتواند واقعاً یک تغییر نگرش، ارتقای نگرش، تصحیح نگرش، اصلاح نگرش و تغییر و ارتقا و اصلاح رفتار ایجاد کند.
*در کل اثر آرمان و تعالی و شهادت و خدا ندیدم
حامد رشاد به نقاط قوت و ضعف این اثر اشاره کرد و گفت: قلم روان، کشش داستانی خیلی خوب، تنوع موضوعات و موقعیتهای داستانی، پیام اختصار ایشان که ضرباهنگ قشنگی در کلمات داشت نقاط قوت کتاب هست که باید تجلیل شود. روایتها اول شخص بود و این نزدیک شدن به دغدغههای شخصی برای شناخت درونی و بیواسطه افراد برای خواننده است. از آقای قیصری به عنوان نویسنده واقعگرا سؤال دارم که آیا واقعاً جنگ همین بوده است؟ درباره این تظاهری که از مجموعه داستان متوجه میشویم قائلم در هر جنگی غیر از این هست و یک سلوک و تعالی شخصی در آن بوده است.
او با بیان اینکه یک نوع نگاه فارغ از معنا و ارزش در کتاب قابل مشاهده است، بیان داشت: اثر نگاه کالبدی به جنگ دارد که در داستانها قابل ردیابی هست و حماسه در آن جایی ندارد. اثر با داستان «آب» شروع شده و با «آتش» تمام شده اما به نظرم بیشتر ناظر به وجه آتش جنگ هست تا آب و زلالیت و وجه تطهیر آن، و این را میشود جاهای متفاوتی دید. در کل اثر آرمان و تعالی و شهادت و خدا ندیدم و جنگ در حدّ یک معامله و مراوده تلقی میشود، ضمن اینکه عنوان هم تقدسگریز است.
احمد شاکری نیز در این نشست اعلام داشت 20 صفحه نقد نوشته که با توجه به محدودیت زمان جلسه نکاتی را فهرستوار میگوید؛ اولین نکتهای که به آن اشاره کرد، موقعیت صلح در حین جنگ است، که بیان کردند در برخی از آثار این مجموع هم دیده میشود.
عضو هئیت علمی گروه ادبیات اندیشه گفت: ادبیات سیاه دفاع مقدس در سدد این است که با طرح صلح و تقابلش در جنگ بگوید که معونهای که صلح دارد چیست معونهای که جنگ دارد چیست؟ جنگ کشتن آدمهاست؛ صلح دوستی و رفاقت و اعتماد است. صلح از کجا ناشی میشود از علم؛ جنگ از کجا ناشی میشود از جهل؛ این تقابل صلح با جنگ تقابل صلح با مطلق جنگ و من جمله ادبیات دفاع مقدس است. ایشان در ادامه حدود 18 نکته در خصوص داستانهای کتاب بیان کردند.
در پایان جلسه، قیصری در پاسخ به نقدهای مطرح شده در خصوص اثر مطلبی را بیان کرد و گفت: من تجربیات خودم را نوشتم و اینکه فکر کنیم همه رزمندگان یک جور میدیدند و میخوردند و میخوابیدند صحیح نیست و تنوع آدمها بسیار زیاد بود.