استادان و نااستادانم
۱۳۹۷-۰۷-۱۶
معرفی کتاب استادان و نااستادانم
کتاب دربرگیرنده خاطرات تحصیلی نویسنده از دبستان تا دانشگاه و تجربه‌های کاری مختلف از مترجمی تا ویراستاری و تدریس و پژوهش است.

این کتاب را آقای عبدالحسین آذرنگ، مترجم، ویراستار و پژوهشگر برجسته که مدتی نیز با گروه کتابداری و اطلاع‌رسانی دانشگاه آزاد همکاری داشته‌اند، به نگارش درآورده‌اند. ایشان سال ۱۳۲۵ در کرمانشاه متولد شدند. عمده فعالیت‌های وی در حوزه نشر کتاب و علوم وابسته است. وی در مقطع کارشناسی از دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان فارغ التحصیل شد و کارشناسی ارشد را نیز در دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران گذراند.

کتاب دربرگیرنده خاطرات تحصیلی نویسنده از دبستان تا دانشگاه و تجربه‌های کاری مختلف از مترجمی تا ویراستاری و تدریس و پژوهش است. نثر کتاب بسیار روان و جذاب است. منظور نویسنده از استادان و نااستادان، اساتید، دوستان و همکارانی است که بر زندگی او تأثیرات مثبت و منفی داشته‌اند. یکی از نکات قابل توجه کلمات و اصطلاحات جالبی است که در این کتاب به کار رفته است. از جمله سوء فاهمه، گشاده ذهن، پُرخوانده، مو نوازی، خوش‌حافظه، کتاب‌جویی، گوش‌آزاری، حاضرالذهن، روش‌دان و... .

بعضی خاطرات مربوط به سال‌های خیلی دور است. بعضاً مربوط به ۵۰ سال پیش. ولی نکته جالب این است که تک تک این خاطرات در زمان حاضر هم دارای مصداق‌های زیادی است. اشخاص، فضای حاکم بر محیط های علمی و کاری، همان است که ۵۰ سال پیش بوده است. خواننده به هیچ وجه احساس نمی‌کند این خاطرات قدیمی هستند. حتی بخشی از تجربه‌های کاری نویسنده، تداعی بخش پایان‌نامه و مقاله‌نویسی‌های میدان انقلاب است! تلخی که در لابه‌لای این خاطرات وجود دارد، برای افراد بسیاری آشناست. یادگیری با آزمون و خطا! کمبود یا نبود افرادی که خود عالم باشند و بتوانند مسیر عالم شدن را به افراد با استعداد نشان دهند، درد بزرگی است. زمان و انرژی با آزمون و خطا هدر می‌رود و یادگیری به تأخیر می‌افتد و این تأخیر گاه منجر به دلسردی می‌شود.

با خواندن هر سطر از کتاب، اساتید و معلمان خودم در ذهنم تداعی می‌شدند. استادی که با کلام و کردارش تلاش و پشتکار و متفاوت اندیشیدن را به ما آموخت. استادی که جزوه‌اش پس از سال‌ها هنوز هم هر وقت نیاز باشد، حلال مشکلات می‌شود و این حاکی از فهم عمیق مطالبی است که به دانشجویانش درس می‌دهد. استادی که فقط استاد نبود. همچون پدری مهربان جویای حال خوش و ناخوش دانشجویان می‌شد و بیرون از فضای درس و دانشگاه، پشتیبان در حل مشکلات آن‌ها بود.

در مقابل اما... استادی که با نیم ساعت تأخیر سر کلاس می‌آمد و چهل و پنج دقیقه زودتر می‌رفت و در یک ربع باقیمانده تنها فرصت می‌کرد چند اسلاید را که از اینترنت گرفته بود به شاگردانش معرفی کند. استادی که با روخوانی اسلایدهای درس مانند دانش‌آموزی که فقط مطالب را حفظ می‌کند و درک نمی‌کند، شعور دانشجو را زیر سوال می‌برد. استادی که در مبحثی که هیچ ربطی به رشته تحصیلی او نداشت و طبیعتا دانش چندانی هم در آن زمینه نداشت، سخنرانی علمی برگزار می‌کرد و با اعتماد به نفس تمام اظهار نظر می‌کرد. استادی که در تمام دوران تحصیلی نام حتی یک کتاب غیر درسی از او شنیده نشد که احساس شود او نیز اهل مطالعه است. استادی که وقتی از او سوالی پرسیده می‌شد و جوابش را نمی‌دانست، به جای اعتراف به نداستن، چنان فریادی سر می‌داد که سوال و نام و فامیلت از یاد می‌رفت.

نوشتن افکار، احساسات، و تجارب و منتشر کردن آن بسیار سودمند است. یکی از این سودمندی‌ها این است که فرصتی را به خواننده می‌دهد تا درک کند او تنها کسی نیست که این افکار، احساسات و تجارب را داشته و این حس یک نوع به آرامش رسیدن است. به نظر بنده یکی از دلایلی که این کتاب را به چاپ ششم رسانده، همین به اشتراک‌گذاری تجارب تلخ و شیرینی است که برای خواننده آشناست. در پایان خواندن این کتاب را به دانشجویان، اساتید و شاغلین توصیه می‌کنم. چرا که برای هر کدام از این اقشار تجربه‌ای برای سهیم شدن وجود دارد.

مریم سپهوند مدیر توسعه و برنامه ریزی در موسسه آرموک
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید