کتاب «رویکرد عرفانی مولانا به محیط زیست» نوشتهی سید حمیدرضا رئوف از سوی انجمن علمی عرفان اسلامی ایران با هدف اصلاح و تصحیح نگاه و رفتارهای زیست محیطی منتشر شده است. امروزه اهمیت محیط زیست برای حیات بشر از صورت مسالهای بیرونی یا محیطی به مسئلهای حیاتی و وجودی برای انسان بدل شده است و اساساً موضوع محیط زیست و چالشهای آن ارتباط تنگاتنگ و انکار نشدنی با حیات او دارد. با اگاهی از این موضوع، عصر حاضر، عصر بومشناسی و توجه همهجانبه به مسئلة محیطزیست قلمداد میشود. شاخصة این عصر، ایجاد درکی نوین از ویژگیها و لوازم هستی، برای تعاملی سازنده و مستمر با طبیعت است تا هم مسائل و مشکلات زیستمحیطی بهبود یابد و هم نوع نگاه انسان به طبیعت و نحوة تعامل با آن اصلاح شود. کلید اصلی این اصلاح در تغییر نگرشها نسبت به محیط زیست است. اگرچه نوع نگاه انسان به خود و جهان، از عوامل بسیاری همچون نوع زیستن، تجربه و تعامل اجتماعی متأثر است، اما آنچه رفتار را تولید میکند نوع برداشت، تفسیر انسان و قواعد حاکم بر نظام فکری فرد است که جهان را برای او معنادار میکند. این مجموعه با تجربة زیسته فرد متحول میشود یا گسترش مییابد؛ اما هیچگاه نقش محوری خود را در تولید رفتار از دست نمیدهد.
هدف اصلی کتاب «رویکرد عرفانی مولانا به محیط زیست» نیز طرح الگویی برای تغییر نگاه انسان به طبیعت از طریق عرفان اسلامی با توجه خاص به عرفان جلالالدین محمد بلخی است. این اثر کوشیده است از طریق افکار و اندیشههای این عارف فارسیگوی، الگویی برای تغییر نوع نگاه انسان به طبیعت ارائه دهد که بر نوع نگاه وی نسبت به جهان و انسان مبتنی است. مولانا یکی از بزرگان فرهنگ و ادب فارسی است که آثار و اندیشههای او بر متفکران و اندیشمندان بسیاری اثرگذار بوده است؛ بهگونهای که برخی مولاناپژوهان معتقدند در غرب، هیچ عارف و شاعری از دنیای اسلام به اندازة مولوی مشهور نیست. میراث ارزشمند مولانا از ارزشهای والای انسانی سرشار است و گونهای از جهانبینی را ارائه میدهد که برای درک هستی، الگوهای معناداری را فراهم میکند.
پژوهش حاضر پس از مقدمه در اولین بخش خود با عنوان محیطزیست، به بررسی معنا و مفهوم این موضوع و ارائة گزارشی از رویکردها و تعاریف مختلف در این زمینه پرداخته و در نهایت، رویکرد مختار این تحقیق ارائه شده است. همچنین در ادامه، تعامل انسان با طبیعت و نتایج آن، یعنی بحرانهای زیستمحیطی مطرح شده و راهحل چالشهای زیستمحیطی و جایگاه محوری انسان بررسی شده است.
در بخش دوم، رویکرد عرفانی مولانا به محیطزیست مطرح میشود. پس از نگاه مختصری به زندگی وی، مطالب این بخش در چهار فصل با عناوین «عناصر اصلی در جهانبینی مولانا»، «شاخصهها و ویژگیهای عالم از نگاه مولانا»، «جایگاه انسان در نظام هستی از نگاه مولانا» و «نگاه مولانا به عناصر و پدیدههای طبیعی» تنظیم شده است. در فصل اول، پنج عنصر اصلی در جهانبینی این شاعر بررسی شده که مبنای اندیشة او در ورود به مباحث و امور است. در ذیل هر اصل به پیوند آن با اندیشههای زیستمحیطی پرداخته میشود تا مبنای تحقیق در ایجاد پیوند میان افکار مولانا و مسائل زیستمحیطی آشکارتر شود. فصل بعد به بررسی شاخصهها و ویژگیهای عالم از نظر مولانا و نگاه خاص او به طبیعت توجه میکند؛ نگاهی که میتوان آن را در بستر اندیشههای زیستمحیطی الگویی سازنده برای تغییر نگرش انسان به طبیعت دانست. در این قسمت به مباحثی چون حیات، خلقت مداوم تمامی عناصر و موجودات و تکلم آنها پرداخته شده است. علت گزینش این محورها، بهطور خاص توجه و تأکید بر پیوندهای مشترک آدمی با همة موجودات و اجزای طبیعت است؛ پس ویژگیهایی را شامل میشود که پیش از هر چیز شاخصههای انسانی هستند. نظر مولانا دربارة جایگاه خاص انسان در طبیعت، موضوع فصل بعدی این بخش است که از این طریق وظایف و نحوة عمل انسان در مواجهه با طبیعت از نگاه وی را روشن کرده و به محورهایی چون همسنخی انسان با طبیعت، جایگاه انسان در طبیعت و نسبت انسان با عالم توجه دارد.
در قسمت پایانی این بخش، تلاش شده تا الگوی ارائه شده از رویکرد زیستمحیطی مولانا جنبه عینیتری داشته باشد. در این فصل، آب (دریا)، گیاهان و جانوران از نگاه این عارف بزرگ بررسی شده است. این موضوع که مولانا در کاربرد این عناصر و موجودات، رویکردی نمادین و استعاری را دنبال میکرده است، به این معنا نیست که وجود حقیقی موجودات و عناصر برای وی از مفاهیم ارزشی خالی باشد؛ به عبارت دیگر از نظر او این موجودات و عناصر ویژگیهایی دارند که سبب میشده با مفاهیم استعاری مطلوب خود پیوند یابند. در نتیجه، آنجا که وی از ارزشمندی یا جایگاه خاص موجود یا پدیدهای سخن میگوید، کلام او با نوع نگاه خاصش به آن پدیده یا موجود بیارتباط نخواهد بود.