شانههای زخمی خاکریز یادداشت های یک امدادگر
نویسنده: صباح پیری
موضوع کتاب: جنگ ایران و عراق، ۱۳۵۹ – ۱۳۶۷ – خاطرات.
ناشر: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری
نوبت چاپ: اول
تاریخ چاپ: ۱۳۶۹
تعداد صفحه: ۹۰ صفحه
مجموعه خاطرات یک امدادگر دوران دفاع مقدس است. صباح پیری در خاطراتش خوب دنیای پر افت و خیز امدادگران را تصویر می کند.
بخش های این کتاب عبارتند از:
شانه های زخمی خاکریز
باید ساخته می شدیم!
وقتی عراقی ها محاصره شدند
شبی که از زمین و آسمان آتش بارید
ناخن شهید همت را کشیدیم!
من و سالک در غرب!
غیاثی قبل از شهادت شهید شد!
قرار است مهمان بیاید!
اولین جنگ مستقیم من!
جنگ تانک و آر. پی. جی!
لو رفتن عملیات شوخی بود!
خسرو آباد همان فاو بود
والفجر ۸ با تمام حماسههایش بعلاوه تاریخ شد!
با یک یا حسین عملیات قطعی شد
اورژانسش. م. ر
تفریظ مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)
بسم الله الرحمن الرحیم
در این نوشته هرچه به آخر نزدیکتر میشویم، روح اخلاص و صفائی را که در آن موج میزند بیشتر حس میکنیم. من به حال خود حسرت میخورم و به این جوانان شجاع و باایمان و فداکار غبطه میبرم که در عمری کمتر از نیمهی عمر ما، به مقاماتی رسیدهاند که امثال من با خواندن شرح آن، احساس عروج معنوی میکنند. خدا کند در کشاکش زمانه، آنچه را در معراج جهاد و فداکاری بهدست آوردهاند بتوانند بخوبی حفظ کنند. این نوشته هنرمندانه و دارای نثری استوار نیز هست که ارزشش را بیشتر میکند.
ویژگی مهّم این کتاب آن است که حال امدادگران را شرح میکند بسیار لازم بوده و هست که جبههگیان رستههای غیر رزمی مانند: جهادگران، امدادگران، رانندگان، آشپزها و تدارکاتیها که هر کدام عالم مخصوص به خود داشتهاند، و بعضاً فداکاریشان از رزمندگان خطوط مقدم کم خطرتر نبوده بلکه حتی پرخطرتر هم بوده (مثل سنگرسازان و خاکریززنان)، نیز شرح خود را بنویسند، یا بگویند و کسی بنویسد. باری از این جوان عزیز و از ناشرین باید تشکر کرد.
۷۱/۱/۶ و ۲۱ رمضان المبارک ۱۴۱۲