مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان
نویسنده: عبدالمنعم النمر
مترجم: آیتالله العظمی سید علی خامنهای
ناشر: آسیا
موضوع کتاب: مسلمانان — هند.
نوبت چاپ: اول
تاریخ چاپ: ۱۳۴۷
شمارگان: ۲۰۰۰ نسخه
تعداد صفحه: ۳۰۶ صفحه
مسلمانان هندوستان و استعمار انگلستان
این کتاب حدود پنج سال پس از قیام ۱۵خرداد ۱۳۴۲و در شرایطی که گروههای مبارزی پدید آمده و برخی متلاشی و دستگیر شده بودند و برخی دیگر در تدارک بارورتر کردن فکر و برنامه خود برای آینده بودند، به رشته تحریر در آمده است.
در تحلیل مکانت اثر
محمدرضا کائینی – کتاب «مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان» در اوایل سال ۱۳۴۷، توسط آیتالله سیدعلی خامنهای تالیف و ترجمه گشت و در تیر ماه همان سال نیز روانه بازار نشر شد. همانگونه که مؤلفِ محقق در مقدمه اشاره کردهاند، نسخه اصلی این کتاب «کفاح المسلمین فی تحریر الهند» نام دارد که توسط یکی از علمای دانشگاه الازهر به نام «عبدالمنعم النمر» نگاشته شده و محصول سیر و سیاحت او در هند و مشاهده محققانه کتابخانهها و مراکز مبارزه در این کشور است؛ با این همه از آنرو که آیتالله خامنهای در هنگام ترجمه این کتاب، یادداشتها و پژوهشهایی را برای بارورتر کردن این ترجمه در اختیار داشتهاند و به لحاظ اینکه اگر این نکات در پاورقی ذکر میشدند، موجب از هم گسیختگی و عدم توازن متن و حاشیه کتاب میشد، آنها را در متن کتاب گنجاندهاند، به همین دلیل نام ایشان بر جلد این اثر، به عنوان مؤلف و مترجم ذکر شده است.
در تحلیل مکانت این اثر باید گفت که تاریخ تدوین و محتوای آن، بیش از هر چیز، نوعی سنخیت بین موضوع اثر و شرایط اجتماعی آن روز ایران را نشان میدهد که از جنبه تاریخی، درخور تأمل است. این کتاب حدود پنج سال پس از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و در شرایطی که گروههای مبارزی پدید آمده و برخی متلاشی و دستگیر شده بودند و برخی دیگر در تدارک بارورتر کردن فکر و برنامه خود برای آینده بودند، به رشته تحریر در آمده است. در این دوره بسیاری از گروههای مبارز در حال مطالعه در تاریخ نهضت اسلامی در سایر کشورها و مبارزات مسلمانان و تعاملات آنها با جنبشهای ضد استعماری معاصر بودند. در واقع این اثر پاسخی به نیاز عناصر و جریانات مبارز برای مطالعه شیوههایی بود که مسلمانان در شرایط گوناگون و کشورهای متفاوت برای مبارزه با استعمار در پیش گرفته بودند. اشارات مولف و مترجم اندیشمند در مقدمه کتاب نشان میدهد که این نکته مطمح نظر ایشان بوده است، هرچند سانسور مانع از بیان آن شده است. همانگونه که خود ایشان در مقدمه ذکر کردهاند، در نظر داشتهاند بر این کتاب دیباچهای مبسوط بنویسند، آنچنان که درخور موضوع کتاب است، اما ذکر کردهاند که شرایطی خاص، آن فسحت میدان را دریغ میدارد و بیمقدمگی این کتاب را ایجاب میکند. به هر حال قبل از ورود به موضوع بررسی این اثر، مروری بر مقدمه کوتاه، اما پر نکته مؤلف و مترجم خالی از لطف نیست:
مقدمهای که نوشته نشد
در نظر بود مقدمهای بر این کتاب نوشته شود، آن چنان که درخور موضوع آن است و شامل آنچه در این باب میباید گفت از قبیل وضع کلی نهضت هندوستان که از جهاتی در میان همه نهضتهای قرن یکتا و بینظیر است، تعیین تاریخ نسبتاً دقیق شروع نهضت که خود گویای حقایق فراوانی است، شرح حال برخی از نخستین بانیان این نهضت؛ انگیزه اینجانب در تهیه این ترجمه که شاید به نظر برخی فقط تجدید خاطرهای است از یک مسئله صرفاً تاریخی، بیان علت اصلی اینکه مسلمانان هند مورد تهمت سازش با دشمن قرار گرفتهاند و علت اصلی اینکه حتی بعضی از کتابنویسان مسلمان نیز تحت تأثیر این فکر غلط به همکیشان بیگناه خود تاختهاند، نقش استعمار غربی در این زمینه و پارهای مطالب دیگر است. ولی اکنون که شرایطی خاص، آن فسحت میدان را دریغ میدارد و «بیمقدمگی» این کتاب ایجاب میکند، خود را از یادآوری چند موضوع ناگزیر میبینم:
نخست اینکه اصل عربی این کتاب که «کفاح المسلمین فی تحریر الهند» نام دارد، به قلم یکی از علمای وابسته به دانشگاه «الازهر» به نام «عبدالمنعم النمر» نوشته شده و محصول ۲۶ ماه گردش در هند و دیدار نزدیک از منابع اطلاع، کتابها، کتابخانهها، شهرها و مراکز مبارزه و … است و به این دلیل، بسی متقنتر و قابل اعتمادتر از نوشتههایی است که از راه دور و فقط به استناد یک یا چند نوشته آن هم مربوط به وابستگان به یک صف تهیه شده و قضاوت یکی از دو طرف متخاصم عیناً در آن بازگو شده است. این نویسنده محترم که تاکنون برای اینجانب به تفصیل و خصوصیات، شناخته نیست، محصول این گردش علمی و مطالعی را در دو کتاب گرد آورده که یکی کتاب حاضر است و دیگری کتابی است به نام «تاریخ الاسلام فی الهند» که آن نیز برای اهل تحقیق و مطالعه کتابی تازه، سودمند و پربهره است.
دیگر اینکه اینجانب هر چند ابتدا فقط عزم ترجمه این کتاب را داشتم، ولی پس از شروع، چون در برخی موارد مطالب و یادداشتهایی متناسب با موضوع متن کتاب در اختیار بود و آوردن همه آنها در پاورقی گذشته از اینکه رشته مطالب را در ذهن خواننده میگسیخت، وضع صفحهبندی کتاب را از لحاظ توازن متن و حاشیه، بیقواره و ناخوشایند میساخت، ترجیح دادم که آن یادداشتها را نیز در متن بگنجانم و فقط آنچه را که بهراستی حاشیه است در پاورقی جای دهم. بدینقرار کتاب از صورت ترجمه محض خارج شد و عنوان «ترجمه و تألیف» گرفت.
دیگر آنکه در مواردی که مؤلف مطلبی را از کتابی نقل کرد و ترجمه فارسی آن کتاب نیز موجود بود، با وجود مراجعه به آن ترجمه فارسی، عیناً متن عربی کتاب را ـکه گاه خود آن نیز ترجمه دیگری است، از متن انگلیسی کتاب مورد نقل- به فارسی برگردانیدهام، ولی از ترجمه فارسی هم برای رفع ابهامهایی که احیاناً وجود داشته، استفاده بردهام.
دیگر آنکه روش من در این ترجمه نیز برگردانیدن مطلب متن کتاب است به فارسی با حفظ روح بیان و ملاحظه پارهای از خصوصیات تعبیر. نه ترجمه کلمه به کلمه یا حتی جمله به جمله به خاطر عنوان «امانت»! چه اگر مراعات این امانت، موجب نارسایی سخن و احیاناً دگرگون کردن مراد مؤلف شود، ترک آن به امانت نزدیکتر است.
و دیگر آنکه در دو سه مورد از ترجمه تطویلها و تکرارهایی از آنگونه که در کتب عربی فراوان به چشم میخورد، صرف نظر شد و در آخر کتاب نیز چند فصل بزرگ که مطلقاً به موضوع مورد نظر اینجانب ارتباط نداشت، بهکلی اسقاط شد. امید است این کار ناچیز در راه روشنبینی مسلمانان ایران، گام مؤثری باشد. سیدعلی خامنهئی تیرماه ۱۳۴۷»
انتشار این کتاب در محافل دینی، فکری و مبارزاتی آن دوره، بازتابی نمایان و نسبتاً گسترده داشت. بهطور مشخص این پژوهش مورد توجه تنی چند از اندیشمندان بزرگ اسلامی کشور قرار گرفت. به عنوان نمونه، استاد شهید آیتالله مطهری در حاشیهای که بر صفحات اولیه یکی از نسخ این کتاب نوشته، آورده است که در روزهای ۴۸/۵/۲۷ الی ۴۸/۶/۱، این کتاب که از سوی مؤلف و مترجم اهدا شده است، در مشهد مطالعه شد. بسیار کتاب مفید و لازمی است و در موضوعاتی مانند این موضوع زیاد باید نوشته و به همین خوبی باید تجزیه و تحلیل بشود جزاه الله عن الاسلام و المسلمین خیر الجزاء. مرتضی مطهری۴۸/۶/۱.