جریان روشنفکری اسلامی در ایران
نویسنده: سید علی حسینی خامنه ای
انتشارات: موسسه جهادی صهبا
موضوع: اندیشه و فرهنگ
موضوعات فرعی: زندگینامه
سال چاپ: ۱۳۹۳
از بین سخنان مقام معظم رهبری درباره روشنفکری، به دو سخنرانیِ خاص برمی خوریم که در آنها به سیر پیدایش جریان روشنفکری اسلامی پرداختهاند. این دو سخنرانی به فاصله چهل روز از هم ایراد شده و واقعاً مکمل هم هستند. هر دو مربوط به مراسم بزرگداشت سومین سالگرد درگذشت مرحوم دکتر شریعتی هستند که اولی در مدرسه عالی شهید مطهری تهران و دومی در مسجد اعظم قم ایراد شدهاند. آقا به بهانه تجلیل از شخصیت دکتر شریعتی بهعنوان یک روشنفکر مذهبی، روند پیدایش جریان روشنفکری اسلامی و ویژگیهای آن در مقایسه با جریان روشنفکری بیمار و اثر آن در پیشبرد اهداف انقلاب را بیان نمودهاند.
سخنرانی اول در تاریخ ۱۳۵۹/۲/۲۷ با رنگ قهوهای کمرنگ و سخنرانی دوم در تاریخ ۱۳۵۹/۴/۴ با رنگ قهوهای پررنگ درج شده است.
کلیت هر دو سخنرانی یکی است، ولی مطالب تکراری در آنها دیده نمیشود. گفته میشود وقتی از ایشان خواسته شده بود که نظر خود را درباره علی شریعتی بگویند، ایشان به همین دو سخنرانی ارجاع میدهند و میفرمایند که نظر من در رابطه با مرحوم شریعتی در این دو سخنرانی به خوبی پیداست.
رهبر معظم انقلاب در ابتدای این سخنرانیها به ویژگیهای روشنفکر اسلامی میپردازد. ایشان یکی از این ویژگیها را همنشینی با مردم میدانند و میفرمایند: «روشنفکر اصولاً احتیاج دارد به اینکه با مردم ارتباط داشته باشد. زیرا ارتباط او با مردم ، از دو طرف خیر و برکت دارد؛ هم برای او و هم براری مردم».
ایشان در خلال سخنان خود به شخصیت دکتر شریعتی میپردازند و میفرمایند: «شریعتی آن کسی بود که نقطه التقای روشنفکری اسلامی و جریانهای روشنفکری قبل قرار گرفت. لذا حق بزرگی به گردن اندیشه روشنبینانه و روشنفکرانه اسلامی دارد. به قول آقایان، «آنتیتز» جریان روشنفکری ضد اسلامی، دقیقاً شریعتی بود.»
در این گفتار علاوهبر ترسیم تصویر واضحی از جریان روشنفکری اسلامی، نظر معظمله درباره اهمیت شخصیت دکتر شریعتی در پیشبرد این جریان روشن میشود. در حین تألیف متنِ اشاره، به نکته جالبی از سخنان معظمله در تاریخ ۱۳۵۹/۶/۱۲ برخورد کردیم:
«من دربـاره ی دکتر شـریعتی یـک سـخنرانی در سـال دکتر یا سـال هجرتش ظاهـراًتـوی مدرسـه ی شـهید مطهـری کـردم، همیـن را پیـدا کنیـد. یـک سـخنرانی مفصل که حـالا بخواهم همـان حرفها را هـم بزنم، مدتـی باید فکر کنم تا بگویم. به مناسـبت سـالش. خب، انسـان ناگزیر یک هیجانی، احساسـی هـم دارد و دوسـت نزدیک عزیـز ما بـود مرحـوم دکتر و شـخص ارزنـده ای هم بـود. مـن دربـاره ی ایشـان مفصل صحبـت کـردم. … یـک سـخنرانی (هـم) به مناسـبت سـال باز وفـات یا هجـرت دکتـر در قـم کـردم. آن هـم خوب اسـت، آن را هـم پیدا کنیـد، به نظـر من خـوب اسـت. دو تا سـخنرانی دربـاره ی دکتر شـریعتی کردم، هـر چـی بخواهم برای شـما بنویسـم کمتـر از آنهاسـت. نظر مـن مشـخص میشـود آنجا..»