نظریه ی رمان
۱۳۹۷-۰۶-۱۸
نظریه ی رمان
رمان به روایت کوندرا

تاکنون کتاب‌های فراوانی پیرامون چگونگی نوشته شدن یک رمان خوب منتشر شده‌اند که خواندن آنها می‌تواند راه و رسم شناخت بیشتر این جهان شگفت‌انگیز را برای علاقه‌مندان برون‌افکنی کند اما کتابی که «میلان‌کوندرا» به عنوان یک نویسنده برجسته و یک رمان‌شناس بزرگ خلق کرده، درست مانند کارهای خودش، حال و هوای دیگری دارد. نکته اول درباره کتاب «نظریه‌رمان» این است که چون نام نویسنده‌ای درخشان را بر پیشانی دارد، خیلی زودتر از کتاب‌هایی از این‌دست اعتماد خواننده را جلب می‌کند. کوندرا اعتقاد دارد که حس زیباشناسی ما پیش از آنکه خود به خود در قضاوت ما در مورد یک اثر هنری تاثیر گذارد، از آگاهی تاریخی خود تاثیر می‌پذیرد. به همین جهت یک اثر انسان اولیه در غاری پیش از تاریخ حتی اگر اثر یک دست بر دیوار باشد یا تصویری نامشخص از حیوانات و... برای ما در حکم یک اثر جالب و کم‌نظیر به لحاظ آگاهی تاریخی ما از زندگی آدمیان در آن دوران است که هیچ اثر هنری معاصری در هیچ شکل قدرت، برابری ارزشی با آن ندارد.

این نوع نگاه کوندرا تا همین‌جای کار نشان‌دهنده این موضوع مهم است که او در خلال نوشتن این اثر، فقط و فقط بحث آموزش را دنبال نکرده بلکه با همان نگاه کمال‌گرایانه خود، در پی القای نوعی از فلسفه نوشتن و ضرورت آن در هر دوران تاریخی نیز بوده است. نویسنده شاهکارهایی چون «بار هستی» و «جاودانگی» در کتاب نظریه رمان، پیش از هر مورد دیگر به مساله نوشتن به عنوان سرنوشت محتوم هر نویسنده اشاره کرده و استعداد ذاتی را مقدم بر استعداد اکتسابی ارزیابی کرده است. در کتاب نظریه رمان، خط سیر نویسندگی از «رابله» تا «مارکز» مورد کنکاش قرار گرفته و به مسوولیت هر نویسنده در هر دوران تاریخی اشاره شده است. نگاه کوندرا گرچه در برخورد با هر نویسنده، نگاهی گذراست اما ذهنیت درخشان او در کشف سایه‌روشن‌های چگونگی پرورش یافتن هر پدیدآورنده، برای هر خواننده به مثابه یک کلاس درس است زیرا آنچه کوندرا مورد اشاره قرار داده دقیقا همان چیزی است که ما باید از یک نویسنده بدانیم. خوبی نویسنده کتاب نظریه رمان این است که از تعارف‌های معمول فراتر رفته و به کنه وجودی شخصیت و آثار هر نویسنده سرک کشیده است: «فوئنتس در «ترانوسترا» گویی از دانشمند دیوانه خودش الهام گرفته باشد، شخصیت‌های تاریخی اسپانیا را روی صحنه می‌آورد. پادشاهان و ملکه‌ها را اما ماجرای آنها هیچ شباهتی به آنچه واقعا اتفاق افتاده است، ندارد. آنچه فوئنتس بر پرده تماشاخانه حافظه خودش می‌تاباند، تاریخ اسپانیا نیست، بلکه واریاسیونی خیالی بر اساس تم تاریخ اسپانیاست...» یا: «حتی زمانی که دیگر کسی فلوبر نخواند، جمله «مادام بواری من هستم» فراموش نخواهد شد. آن عبارت معروف، عبارتی که فلوبر هرگز آن را ننوشت! ما این جمله را مدیون دوشیزه‌ای به نام املی بوسکه هستیم.» رمان‌نویسی متوسط که ارادت خود به دوستش فلوبر را با نقدی تند به تربیت احساسات در دو مقاله عجیب خرفت‌مآبانه نشان داد. آن املی، خرده‌اخباری بسیار ارزشمند را با شخصی که هنوز نامش مشخص نیست، در میان گذاشت. اینکه یک‌بار از فلوبر پرسیده است که چه زنی الگوی مادام بواری بوده و اینکه گویی فلوبر جواب داده: «مادام بواری من هستم!»

همین نکات ظریف و به ظاهر کم‌اهمیت نشان می‌دهد که کوندرا علاوه بر خواندن آثار نویسندگان پیشین و هم دوره خود، نگاهی بسیار دقیق و مطالعه‌ای همه‌جانبه پیرامون شخصیت اجتماعی آنها نیز داشته است. مطالعه‌ای عمیق که شیرازه بحث‌های مختلف در کتاب را مستحکم‌تر کرده است. کتاب نظریه رمان از آن جهت کتابی خواندنی است که رشته تسبیح نگرش‌های تاریخی، سیاسی و اجتماعی در هر عصر را از زاویه دید هر کدام از نویسندگان، مورد مطالعه قرار داده است: «زمانی که هر ملت، هر دوره تاریخی و هر گروه اجتماعی، سلیقه خاص خود را دارد، از چه ارزش زیباشناسانه عینی می‌توان سخن گفت؟ از نظر جامعه‌شناسی، تاریخ هنر یک جامعه، به تنهایی دارای معنا نیست بلکه بخشی از کل تاریخ آن جامعه است...»

کتاب «نظریه رمان، از رابله تا مارکز» با ترجمه محمدرضا باطنی را انتشارات روشنگران و مطالعات زنان منتشر کرده است.
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید