از آستان عشق: سيري در زندگي و شعر ملکالشعراهاي بارگاه امام رضا عليهالسلام/ نويسندگان: جعفر عشقي، رضا نظامي سريدار؛ ويراستاران جعفر عشقي، اعظم محمودي.- مشهد: طنين قلم، ۱۳۹۶.
در این کتاب: جریان ادبی شعر شیعی، تاریخچه ملک الشعرایی، احوال و آثار ملک الشعراهای رضوی شامل: مینای تربتی، میرزا محمدکاظم صبوری، ملک الشعرای بهار، محمدحسین میرزا نادری و قاسم رسا بررسی شده است.
لقب ملک الشعرا اولین بار به عنصری شاعر دربار محمود غزنوی و آخرین بار به ملک الشعرا بهار از جانب پادشاه داده شد. ملک الشعراها وظایف و شرایطی داشتند.
گرچه ایجاد جهان فرمود، یزدان از قضا دانی ایجاد قضا را از چه فرمود؟ از رضا
آری! آری! گر رضای حق نبودی از نخست نه نشانی ازقدر بود و نه اسمی ازقضا
ازقضای حق، نگشتی آسمان فرمان پذیر گر رضای حق، نبودی برقضا، فرمان روا
عالم از فر رضا دارد چنین، یمن و شرف گیتی از یمن رضا دارد چنین، فر و بها
زاده موسی بن جعفر، آن که خاک کوی او چون دم عیسی بن مریم، روح بخش و جان فزا
خاک دربارش، به زلف حور و غلمان، غالیه گرد زوارش به چشم ماه و پروین توتیا
هرکه بوسدخاک او، جاوید ماند همچو خضر دارد آری خاک او خاصیت آب بقا
عرش را خواهی زیارت، آستان او ببوس کآستان او شرف دارد به عرش کبریا
فرخی پذرفت از وی دوده خیرالبشر روشنی بگرفت از وی دیده خیرالنسا
(بخشی از اشعار رضوی ملک الشعرا صبوری)
محمدکاظم صبوری فرزند یک خانواده صنعتگر کاشانی و حریرباف، از کاشان به مشهدمقدس آمدند و پارچههای ابریشمی اعلا و نفیس به بازارهای مشهد و سایر بلاد ایران روانه کردند. ملک الشعرای بهار،فرزند ارشد صبوری است.
بهار در باب نسب خود میگوید:
جزخاندان حیدر کرار درجهان یک خانواده نیست به تعظیم هم تکم
درملک خویش و در همه آفاق مشتهر بر خانواده خود و برخود مبارکم
کمالات صبوری:
- تسلط به چند زبان در ادبیات فارسی و عربی و فرانسه و علومی مثل حکمت و فلسفه و هیئت داشت و در قصایدش لغات بسیار بکار برد که در دیوان کمتر شاعری دیده میشود.
- تسلط به خط و شعر فارسی و عربی و هنر خوشنویسی
- بسیار مقید به ادای ادب و احترام نسبت به افراد بود. احترام زمان عزل والیان را مثل زمان اقتدار آنها نگه میداشت و ستایش او از اشخاص از خلوص عقیده بود نه مصلحت روزگار.
- محضر صبوری سراسر بدیهسرایی و ذوق ادبی و خوش بیانی و مجلس آرایی بود و در محافل اصرار و اشتیاق در شهرهای دور و نزدیک خراسان داشت.
- رعایت عفت کلام درهمه ی حالات، و بیان لطیف داشتند در تنبیه حریف.
- صبوری بسیار پایبند به عقاید اسلامی و مذهب اثناعشری است اغلب قصاید او در مدح ائمه است. او دوازده بند درمرثیه حضرت اباعبداالله حسین علیه السلام ساخته که صرف نظر از جنبه دینی از شاهکارهای ادبی او بشمار می رود.
- بیشتر قصاید صبوری در مدح و ثنای ائمه اطهار به ویژه امام هشتم است.
صبوری به ملک الشعرایی حضرت افتخار می ورزید و همیشه آرزومند بود که مقام دعبل خزاعی، شاعر عرب مداح و ستایشگر حضرت رضا را داشت.
در قصیده ای خطاب به تولید آستانه زمان می گوید:
زان سان که به دعبل ، شه دین ، چشم رضا داشت
اینک به صبوری به همان چشم تو بنگر
صبوری علاوه بر شهرت و مقبولیت در خراسان و دستگاه حکومت و تولیت آستان قدس رضوی، در دربار ناصر الدین شاه و مظفرالدین شاه و دستگاه صدارت عظمی نیز اعتبار بسیار داشت.
درعهد ناصری، بعد از وفات ملک الشعرای دربار برای خواندن قصاید سلام به تهران دعوت شد ولی صبوری امتناع کرد و افتخار ملک الشعرایی آستان قدس رضوی را بر ملک الشعرایی دربار ترجیح داد.
مراست فخر که مداح خسرو طوسم به خاک درگه او روز و شب زمین بوسم
مرا به حضرت سلطان، پی سخن خواندند ابا نمودم و بالله که نیست افسوسم
فرمان ملک الشعرایی صبوری
موتمنالملک تولیت آستان قدس به مناسبت فرستادن خلعتی که همه ساله از طرف آستان قدس به افتخار ناصرالدین شاه، روانه پایتخت می شد، مقرر کرد صبوری قصیده غرایی در تهنیت نوروز و خلعت شاه آماده و روانه پایتخت کند و قصیده صبوری مورد توجه خاص ناصرالدین شاه قرار گرفت و او دستور داد لقب ملک الشعرایی آستانه، به صبوری صادر شود.
دیوان صبوری شامل یازده هزار و شصت و دو بیت می باشد. اشعار رضوی ملک الشعرا صبوری و دیگر ملک شعراهای آستانه در کتاب اززآستان عشق؛ سیری در زندگی و شعر ملک الشعرا های بارگاه امام هشتم به کوشش آقایان جعفرعشقی و رضانظامی سریداز گردآوری شده است.
دراین کتاب جریان ادبی شعر شیعی، تاریخچه ملک الشعرایی، احوال و آثار ملک الشعراهای رضوی شامل: مینای تربتی شاعری توانا در ادبیات فارسی اما گمنام که نخستین اثر او قصیده ای درتعمیر مسجد گوهرشاد، افکار اهل ادب را متوجه خود کرد، از مینای تربتی 53 قصیده و 3 مسمط موجودست.
وی شاعر رسمی آستان قدس رضوی بود. که جای خود را به ملک الشعرای صبوری داده است.
درخشنده آفتاب خراسان که پیش او یک ذره جلوه خسرو خاور نمی کند
سلطان دین، رضا که فلک بی رضای او گردش بر گرد توده اغبر نمی کند
پس از مینای تربتی و میرزای صبوری،بهار لقب ملک الشعرایی گرفت.
میرزامحمدتقس صبوری، متخلص به بهار در مشهد به دنیاآمد از سوی مادر به تاجران قفقاز و از پدر خاندانی ادیب و تاجر پیشه بود.
به فرمان مظفرالدین شاه، لقب ملک الشعرایی پدر به صبوریه پسر واگذار شد درحالی که هنوز هیجده سالگی نرسیده بود.
- بهار راز هفت سالگی شعر سرودن آغازکرد چون بهار هنگام دریافت فرمان و منصب ملک الشعرایی آستان قدس نوجوان بود، در مجالس سلام و قصیده سرایی، عده ای به او و شعربهار تازه کار شک کردند و بارها و بارها به شیوه های مختلف او راآزمودند و در نهایت به نبوغ ادبی او معترف شدند.
بهار
تخلص شعری خود را از بهارشیروانی از سخنوران بنام عهد ناعصری و از دوستان پدرش میرزامحمد کاظم صبوری گرفت که درمشهد به منرل پدر بهار آمد و همان جا درگذشت.
ملک الشعرای بهار بیش از چهل هزار بیت شعر در قالب هاب مختلف سرود که بیش از هزار بیت آن پس از مرگش توسط برادرش در2جلد چاپ شد.
شعر بهار انعکاسی از اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به زبان شعر با کنایه یا صراحت است.
درتمام دیوان بهار در دیانت و اخلاق مداری تاکید شده و ستایش پیامبر و ائمه به ویژه امام هشتم حکایت از اعتقاد او دارد که نکات آموزنده را بیان و با خرافات دین درشعرش مبارزه کرده است.
هشتم ولی بار خدا، آن که بر درش هفتم سپهر راست به عجز اقتدا بهار
دیگر ملک الشعرای آستانه:
محمدحسین میرزا نادری متخلص به نادری و ملقب به امیرالشعراست و نسبتش با چند واسطه می رسد به برادر زاده نادرشاه، وی در مشهد سکونت داشت. با آن که نادری در خانواده اشرافی متولد شد و بالید، بسیار درویش مسلک بود و پس از عزیمت ملک الشعرای بهار از مشهد به تهران سرودن قصیده و خواندن شعر در مجالس سلام و اعیاد آستان قدس را تا آخر عمر به عهده داشت.
نادری علاوه بر دیوان اشعار مثنوی ظفرنامه هم دارد که با مدح پیامبر آغاز شده و مطلعش
ای داده ز ماه تابه ماهی بر هستی ذات تو، گواهی
و از اشعار رضوی امیرالشعرا نادری:
ثامن ضامن، ولی اله اعظم، آن که هست پایه ایوان فر و شوکتش کیوان و تیر
قبله هفتم، امام هشتمین، شمس الشموس آن که رخ سایید بر درگاه او شاه و وزیر
قاسم رسا
واپسین ملک الشعرای آستان قدس رضوی است و علی رغم شایستگی هنوز به عنوان یک شاعر مذهبی به درستی معرفی نشده است.
بیشترین اطلاعات، درخصوص زندگی وی و اشعارش در مقدمه دیوانش موجود است. رسا در دوازده سالگی به مشهد آمد و درخاک خراسان پرورش یافت و خود را خراسانی می داند.
اولین شعرش را در دبستان در مذمت نااهلان سرود.
اگر خواهی که ایمن باشی از بند
ز نااهلان بپرهیز ای خردمند!
قاسم رسا پزشکی ماهربود که هرگز ارتباط خود را با شعر و ادبیات قطع نکرد وی تا آخرین روزهای عمرش به سرودن شعر و خدمت به مردم در حرفه پزشکی مشغول بود.
قاسم رسا در صحن عقیق بارگاه رضوی به خاک سپرده شد. رسا روز میلاد امام حسین علیه السلام قصیده ای در تالار تشریفات خواند و حکم خدمت افتخاری را صله گرفت(1325) و 1330 حکم شاعر سخنور افتخاری دربار ولایتمداری و سال (1336) رسما ملک الشعرا آستان قدس رضوی شد.
وی می گوید:
در کلیه مجالس، مراتب ارادت و اخلاص به ساحت خاندان رسالت را به زبان شعر عرضه می کردم و در اکثر آثار بی مقدار خود به عنوان حسن ختام، سخن خو را به نام مبارک حضرت رضا علیهالسلام ولی نعمت اعظم، ختم می کردم زیرا ذوق سلیم و بدیهه گویی و الهامات شعری خود را مرهون الطاف و عنایات خاصه سلطان سریرارتضا می دانم .
طبع سرشار و کمال و ادب و ذوق سلیم
همه از دولت سلطان خراسان دارم
دیوان قاسم رسا علاوه بر اهمیت جایگاه شعری، بازگو کنندهحوادث دینی، سیاسی و ملی و منبعی خوب برای برسی یک دوره تاریخی برای پژوهشگران است.
شصت منبع چاپی برای نگارش کتاب ازآستان عشق استفاده شده است.
طلب رحمت و رضای الهی و عنایت امام رئوف به دوران ملک الشعرای رضوی و شاعرانی که ادبیات دینی را با سرودن شعر درباره امام هشتم اعتبار بخشیدند. هرچند، ارادت به ائمه و امام هشتم در ادبیات ما با سابقه است. سنایی غزنوی: دین را حرمی است در خراسان* دشوار تو را به حشر آسان...، یا عبدالرحمان جامی با سروده:
سلام على آل طه و يس سلام على آلِ خَيرِ النّبيين
سلامٌ على رَوضَةٍ حلّ فيها امامٌ يُباهى بِهِ المَلَكُ وَ الدّينُ
امام به حق شاه مطلق كه آمد حريم درش قبله گاه سلاطين
شه كاخ عرفان گل شاخ احسان در درج امكان مه برج تمكين
على بن موسى الرضا كز خدايش رضا شد لقب چون رضا بودش آيين
ز فضل و شرف بينى او را جهانى اگر نبودت تيره چشم جهان بين
اگر خواهى آرى به كف دامن او برو دامن از هرچه جز اوست برچين
تا معاصران:
مهدی اخوان ثالث که سرود:
ای علی موسی الرضا ای پاکمرد یثربی، در توس خوابیده، من تورا بیدار می دانم
زنده تر، روشن تر از خورشید عالم تاب، از فروغ و فر و شور زندگی سرشار می دانم.
یا قیصر امین پور که سرود:
چشمههای خروشان تو را میشناسند موجهای پريشان تو را میشناسند
پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی ريگهای بيابان تو را میشناسند
نام تو رخصت رويش است و طراوت زين سبب برگ و باران تو را میشناسند
گرچه روی از همه خلق پوشيده داری آی پيدای پنهان تو را میشناسند
اينک ای خوب، فصل غريبی سر آمد چون تمام غريبان تو را میشناسند
ارادت شاعران ایرانی به ائمه و امام هشتم از ابتدای شعر پارسی رخ نموده، مدح سیمای هشتمین اختر آسمان امامت و ولایت، و عشق و محبت به خاندان پیامبر در ادبیّات ما پیشینهای بسیار کهن دارد.
طنین چنین عشقی در ادبیات سایر ملل، نسبت به پیشوایان دینی، آنگونه که در ادبیات ارزشمند ما هست، کمتر یافت میشود.