چکیده
داستان کوتاه در ایران همزمان با نهضت مشروطه توسط محمدعلی جمالزاده پایهریزی شد. بعد از او نویسندگان دیگری مانند: چوبک، علوی، آل احمد، گلستان و ... راه او را ادامه دادند و آثاری را منتشر کردند. با توجه به اوضاع جامعهی آن دوره، درونمایه بیشتر آثار آنان اجتماعی –سیاسی بوده است. بهمرور با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی درونمایه و مضمون بیشتر داستانها به سمت جنگ کشانده شد.
نویسندگان زیادی جنگ را بهعنوان درونمایه آثارشان برگزیدند. نویسندگان به دو گروه تقسیم میشدند: عدهای از نویسندگان حرفهای بودندکه قبل از انقلاب قلمزنی میکردند و تعدادی نیز با شروع جنگ به نوشتن و نویسندگی روی آوردند. از میان نویسندگان حرفهای عده معدودی درباره جنگ داستان نوشتند. بااینوجود ازمیان نویسندگان حرفهای که بعد از شروع جنگ نیز به مضمون جنگ پرداختند، میتوان به ناصر ایرانی، رضا سرشار، گلاب درهای و... را نام برد. بهطورکلی اکثرآثاری¬که به جنگ پرداختهاند، بعد از قطعنامه (پایان جنگ) نوشتهشدهاند. نویسندگان مضامینی مانند شهادت، اسارت، مهاجرت، موج گرفتگی، جانبازان و مشکلات آنها، بمباران و... را در داستانهایشان مدنظر قراردادند. داستاننویسانی مانند زنوزی، جلالی، تجار، مؤمنی، امیریان، دهقان، غفار زادگان، قیصری و... از این دسته هستند.
جنگ تحمیلی ایران علاوه بر اینکه درزمینهٔ های مختلف اجتماع تأثیرگذار بوده است، در عرصه ادبیات نیز تأثیرات بسزایی داشته است؛ بهطوریکه از آغاز جنگ، ادبیات جدیدی به نام ادبیات دفاع مقدس پایهگذاری شد. جنگ در انواع گوناگون ادبی مانند: داستانهای کوتاه، داستانهای بلند، رمان، فیلمنامه و... تبلوریافته است. داستانهای کوتاه نسبت به سایر انواع داستانی به دلایلی از رشد چشمگیری برخوردار بوده است.
داستانهای کوتاه همانند هر اثری از ساختار و عناصر مختلف شکلگرفته است، عناصری که هریک درکنارسایر اجزاء وحدت داستان را به وجود آورده است. در بین این عناصر، سه عنصر شخصیت، روایت، طرح جزء ارکان اصلی داستان کوتاه به شمار میآیند. در این تحقیق، این سه عنصر ازلحاظ ساختاری تحلیل و نقد شده است و چگونگی تأثیرشان بر دیگر عناصر داستان نیز بررسیشده است و همچنین روشنشده است که اگر یکی از عناصر ضعیف باشد و یا وجود نداشته باشد، چه عناصری میتواند این نقص و کاستی را بپوشاند.
در این تحقیق شخصیت ازلحاظ موقعیت (اصلی - فرعی) و تغییر و تحول (ایستا -پویا) در داستان، شخصیتپردازی به دو شیوه مستقیم و غیرمستقیم، ویژگی شخصیتها؛ روایت از دوجنبه راوی و انواع زاویه دید؛ پیرنگ داستان ازلحاظ عناصر اصلی پیرنگ (گرهافکنی، تعلیق و کشمکش و ...) باز و بسته بودن پیرنگ، استواری و ضعف آن در داستانها مورد تحلیل و نقد ساختاری قرارگرفته است.
در این پژوهش داستانهای کوتاه برگزیده چهار تن از نویسندگان: تجار، رحیمپور، زنوزی، جلالی، قیصری موردنقد و تحلیل ساختاری قرار میگیرند. دلیل گزینش این نویسندگان این است که آثارشان نسبت به بقیه جدیدتر است و تاکنون ازلحاظ ساختاری نقد و تحلیل کاملی در مورد آثار ذکرشده صورت نگرفته است. حوزه تحقیق در سه عنصر شخصیت، روایت و طرح منحصر شده است. این عناصر در داستان جزء ارکان اساسی یا تشکل درونی هراثرشناخته شدهاند بهطوریکه سایر عناصر داستانی در سایه آنها نمود پیدا میکنند.