در میان نقد آثار ادبی، میتوان به یکی از مهمترین مورد یعنی نقد روانشناسانه اشاره کرد که با ظهور فروید و یونگ هویت یافت.فروید با بهرهگیری از ادبیات برای شناخت روان انسان جهت بازخوانی از متون ادبی ، از نام شخصیتها و مؤلفین آثار هنری استفاده نمود و عملاً بین دو رشته ادبیات و روانکاوی پیوند ایجاد نمود .
استاد راهنما: دکتر علی اردلان جوان
نگارنده: رضا رفیعی
چکیده:
در میان رویکردهای نقد آثار هنری بهویژه ادبیات، میتوان به یکی از مهمترین آثار یعنی نقد روانشناسانه اشاره کرد که با ظهور فروید و یونگ هویت یافت. فروید با بهرهگیری از ادبیات در جهت شناخت روان انسان و همچنین یافتن نمودهایی از دستاوردهای خود در بازخوانی از متون ادبی و استفاده از نام شخصیتها و مؤلفین آثار هنری برای نامگذاری کشفیات خود، عملاً پیوند و تعامل بین این دو رشته، یعنی ادبیات و روانکاوی را ایجاد نمود و نخستین نقدهای روانکاوانه را که نقد شخصیت مؤلف از خلال آثارش است، به مخاطبین آثارش تقدیم نمود. پس از وی شاگردان و مریدانش، با اقتباس از روش و اندیشه او و همچنین تکامل و تعالی آن از طرفی و نقد برخی از فصول آن سعی در اعتلای سطح جامعیت این شاخه از علم نمودند که میتوان از آدلر، یونگ، هورنای، اریکسون، لاکان بهعنوان سرشاخههای تأثیرگذار و صاحب سبک نقد روانکاوانه یادکرد، که توانستهاند با تحقیقات گسترده خود در عرصههای مختلف نقد روانکاوانه متن، یعنی نقد مؤلف از اثرش، نقد شخصیتهای اثر ادبی، نقد خواننده اثر و درنهایت نقدساختاریو پسامدان لاکانی، ابواب جدیدی در شناخت و فهم هرچه بهتر متن و آثار ادبی بازگشایند.
این پایاننامه شامل پنج فصل است. فصل نخست؛ متشکل از مقدمه و بیان مسئله و روش تحقیق است که چرایی و چگونگی تحقیق را تشریح میکند. فصل دوم؛ شامل کلیات و تعاریف تحقیق میشود که دربردارنده نقد، مفهوم و ماهیت روانکاوی، نقد روانکاوانه و پیشینه آن ر ایران و امتیازات و محدودیتهای آن است. فصل سوم؛ شامل بیان آراء و عقاید فروید و یونگ است. فصل چهارم؛ تحلیل روانکاوی سه اثر ادبی و فصل پنجم نتیجهگیری است.