استاد راهنما: دکتر علی اردلان جوان
استاد مشاور: حمیدرضا سلمانیان
نگارنده: محمدرضا کاظمی تهرانی
چکیده:
ذکر و یاد خدا بهعنوان یکی از مهمترین عبادات اسلامی، نقش مهمی در تکامل معنوی انسان بر عهده دارد وبه همین دلیل است که این آموزهی دینی در عرفان و تصوف اسلامی، بازتاب وسیعی یافته و پایه و اساس سیر و تکامل انسان محسوب میشود.
مسئله ذکر در عرفان یکی از عمیقترین و بنیادیترین مفاهیم عرفانی است که نمودهای فراوانی را در آثار نظم و نثر عرفانی داشته است. در دین مبین اسلام نیز ذکر جایگاه ویژهای دارد و نوعی آیین نیایش محسوب میشود.
عرفان اسلامی همواره در پی جستن راهی بوده است تا ارتباط عاشقانه را باخدا بهصورت یک اصل درآورد و در این راه عارفان بسیاری با تکیهبر طریقت روحانی خویش به شکلی تازه و نو از ذکر دستیافتهاند و آن را به مریدان آموزش دادهاند. در قرن هفتم بخش بسیار مهمی از ادبیات عرفانیم نگارش یافته است که بهنوعی در پیوند با ذکر و دعا و نیایش نکاتی را عرضه داشتهاند.
این پژوهش میکوشد با بررسی چند اثر شاخص نظم و نثر عرفانی در قرن هفتم، مقولهی ذکر، آداب، تأثیرات و انواع آن را موردبررسی قرار دهد.
این رساله از چهارفصل تشکیلشده است. فصل اول کلیات که به طرح مباحثی چون معنای لغوی و اصطلاحی ذکر و تعریف و جایگاه ذکر نزد عرفا میپردازد. فصل دوم جایگاه ذکر را در قرآن و احادیث و عرفان اسلامی، انواع و مراتب و آداب و شرایط و نقش ذکر در پدید آمدن احوال عرفانی بررسی میکند.فصل سوم به بررسی ذکر در آثار منظوم برجسته میپردازد. فصل چهارم به بررسی آثار منثور قرن هفتم اختصاص دارد.