استاد راهنما: دکتراحمدمحسنی
استاد مشاور: دکتر علی اردلان جوان
نگارنده: اشرف نعیمی
در پیشینه فرهنگی ما، عرصه نقد و نقادی آثار مکتوب هنوز هم خالی است. نقد هرگز برای یکبار و همیشه انجام نمیشود. بلکه همیشه وابسته به روند تاریخی و مرحلهای خاص از تکامل اجتماعی است. با هر تغییری درروند تاریخی، ادبیات گذشته احتیاج بهنقد دوباره دارد پرسشهای انتقادی هرگز به اتمام نمیرسد، زیرا قوانین ادبی موجود مجموعهای بسته نیست.
جلال آل احمد در نیمقرن اخیر، تأثیری عمیق بر نسل جوان آگاه و بیدار به مسائل و مصائب زمان خود گذاشته است و بهجرئت میتوان او را یکی از چهرههای شاخص و برجسته فرهنگ و ادبیات معاصر ایرانزمین دانست. وی نهتنها درزمینهٔ ی ادبیات، بلکه درزمینهٔ ی سیاست و صحنه مبارزات اجتماعی و آزادی خواهانِ سرآمد همعصران خویش بود؛ و به مبارزات اجتماعی و سیاسی خود به فعالیتهای فرهنگی و ادبی میپردازد بذر ادبیات متعهد را در میان روشنفکران و نویسندگان جامعه میپاشد. وی برخلاف روشنفکرانی که در آن زمان به تبلیغ هنر برای هنر و ادبیات برای ادبیات میپرداختند و هیچ تعهد و مسئولیتی در قبال جامعه و مردم خویش نداشتند، به رسالت و هدفمند بودن هنر و ادبیات تکیه کرده و با صدایی رسا اعلام میدارد. جلال معتقد بود لاقیدی ادبیات نتیجهای جز هرجومرج طلبی در ادبیات نخواهد داشت.جلال سهم بسزایی در شکلگیری داستان به شکل امروزی داشته است و از پیشروان داستان کوتاه به شمار میآید.
در این پایاننامه نگارنده کوشیده است بعد از اشارهای مختصر به داستاننویسی و پرداختن به زندگی و سبک جلال تأملی بر طرز تفکر او نسبت به مسائل اجتماعی، سیاسی، مذهبی و اقتصادی و انعکاس این مسائل در داستانهایش داشته باشد.