عنوان: امثالوحکم و عبرت در بیهقی
استاد راهنما: دکتر علی اردلان
نگارنده: مهدی سجادی
مثل عبارت است از آن چیزی را چنان برای کسی توصیف کنیم گویی آن را میبیند. مثل در لغت به معنی توصیف کردن، تشبیه کردن و نمایش دادن نیز آمده است.
یکی از طرق آموزش غیرمستقیم، استفاده از تمثیل در قالب حکایات است بهنحویکه شنونده بتواند خود را در قالب قهرمان آن حکایت مجسم نموده و با تعمیم حوادث مذکور در آن حکایت نتیجهگیری مناسب اخلاقی و اجتماعی، فرهنگی، سیاسی نمایند، بدون آنکه گوینده بهطور مستقیم یا آمرانه او را وادار به پذیرش مطلب نموده باشد. قرآن نیز از این شیوه به بهترین وجه استفاده نموده و حقایق و مفاهیم بزرگ را در قالب تمثیلهای ساده و روان و همهفهم به مخاطبان خود عرضه نموده است.
یکی از مهمترین مسائلی که در نویسندگی و حتی شاعری از هنرهای بزرگ به شمار رفته و از امتیازات بزرگ شاعرونویسنده به شمار میآید؛ مسئله ایجاز در سخن است. که امروزه یکی از اصول مهم علم بیان است. بزرگترین وسیله ایجاز و اختصار در سخن، مثل است. مثلها به خاطر لفظ اندک و وسعت مفهوم و شیرینی لفظ و اینکه در اذهان برای همیشه و در بین همه نسلها باقی بماند. از دیرباز موردتوجه همه مردم در همه زمانها بوده است. بهخصوص که این مثلها با نکات آموزنده و عبرتآمیز تاریخی همراه باشد.یکی از نویسندگانی که به این مسئله بهخوبی پی برده است و آن را به روشی استادانه براثر شگرف و ماندگار خود بهکاربرده است؛ ابوالفضل بیهقی میباشد که توانسته است بابیان زیبا در دل مسائل تاریخی سرگذشتهای عبرتآموز را بهصورت بسیار زیبا بیان کند.
در این پژوهش مثلها و حکمتهای موجود در کتاب بیهقی در حد امکان و با توجه به منابع معتبر و موجود، شرح و تفسیر شده است. در بخش عبرت در کلیه 10 جلد تاریخ بیهقی پرداختهشده است و حکایات، قصهها و داستانهایی که باعث شده بیهقی از واژه عبرت استفاده کند موردبررسی قرارگرفته است.
در بخش اول مثلها و حکمتهای فارسی و عربی برمبنای حروف شرح و تفسیر شده اند، دربخش دوم به مواردی که واژه عبرت درتاریخ بیهقی آمده است پرداخته شده است. وحکایات، قصه یا داستان مورد بررسی قرار گرفته است.