رومن گاری روز هشتم ماه مه سال ۱۹۱۴ در ویلنو نزدیک مسکو به دنیا آمد. پس از انقلاب اکتبر به فرانسه رفت و ملیت فرانسوی را پذیرفت در سال ۱۹۳۹ به خدمت نظام خوانده شد و در نیروی هوایی فرانسه دلاوریها کرد در جنبش مقاومت ملی فرانسه در کنار ژنرال دوگل و آ ( دره مالرو و بسیاری دیگر از نام آوران فرانسوی در سطح اول بود و عنوان همرزم نجات ملی او یادگار آن تلاش هاست. در ۱۹۴۵ با درجه سرگردی ارتش فرانسه را ترک کرد و وارد خدمت سیاسی شد و نیز قلم به دست گرفت و نویسندگی پیشه کرد و دیده ها و چشیده های خود را از زندگی سراسر مبارزه اش در کتاب‌های متعددی عرضه کرد که بسیاری از آنها در آسمان ادب جهان درخشیده اند و جوایزی ربوده اند. از آن جمله است تربیت اروپایی و ریشه های آسمان که به ترتیب جوایز منتقدان و گنکور را نصیب گاری کرده اند.
در کتاب سگ سفید مسئله سیاهان و کشمکش نژادی در آمریکا مطرح شده است. بیگانه‌ای که خود در جوانی عنصری مبارز بوده و در نهضت ضد فاشیستی مقاومت فرانسه نقش فعال به عهده داشته و سپس سالها در قلب آفریقا با سپاهان زندگی کرده و از میان آنها همسری گرفته است و با روح سیاه و نیز با جنبش های آزادی خواهی سیاهان در آفریقا که داستان بسیار زیبای آن را در کتاب ریشه های آسمان به تفصیل آورده است آشنایی نزدیک دارد. لحن بیان و محتوای کلامش در این کتاب از همدردی و سیاهان و تفاهم مساله وارد بر آن ها سرشار است.در این کتاب به شکل گزارش گونه ای وقایع دهه شصت را به تصویر می کشد. ماجرای داستان خیلی ساده با یک سگ آغار می شود. سگی که از زیر باران و رگبار به صاحب جدیدش پناه آورده. کم کم جریان داستان سیاسی می شود و تصویری از شکنجه سیاه پوستان در آمریکای دهه شصت و مبارزات ضد نژادپرستی را در ذهن ایجاد می کند. مشخص می شود که سگ از نژاد آلمانی است و برای حمله به سیاه پوستان تربیت شده. صاحب جدید سگ برای معالجه و در واقع برای تربیت مجدد سگ به دامپزشکی مراجعه می کند. از قضا دامپزشکی که در کارش خیلی هم ماهر است خودش سیاه پوست است.
قسمت هاي زيبايي از كتاب
انچه سفیدها و سیاه ها کم دارند رنج مشترک است
وقتی انسان کتابی در مورد مثلاً سیاهی های جنگ می نویسد ، سیاهی ها را از بین نمی برد بلکه خود را از وحشت آنها خلاص می کند .....
قدیمی ترین یگانگی عالم ، یگانگی مرگ است . یگانگی مردانی که با هم می کشند یا کشته می شوند .
خانه ای مشتعل است اما کسی کاری به کار آن ندارد . به عکس در پنجاه قدمی ، مردم جلو ویترین مغازه ای جمع شده اند و سوختن خانه ای را روی صفحه تلویزیون تماشا می کنند . واقعیت در دو قدمی آنهاست اما ترجیح می دهند که آن را روی صفحه تلویزیون تماشا کنند . آخر این یکی که برای نشان دادن انتاب شده است حتماً دیدنی تر از خانه ای است که در نزدیکی شان می سوزد .
تمدن تصویری به اوج قدرت خود رسیده است
دیر یا زود جوان ها شروع خواهند کرد با جامعه همان معامله ای را بکنند که پیکاسو با واقعیت کرده است . یعنی آن را تکه تکه کنند ....
قرن ها بردگی است که بر آنها سنگینی می کند . البته صحبت از سیاه ها نیست . منظورم بردگی سفید است . دو قرن است که اینها اسیر افکاری هستند که به آنها تحمیل شده است .
باید به اعتماد داشتن به مردم ادامه داد . زیرا چندان مهم نیست که فریبتان بدهند ، به شما خیانت کنند یا مسخره تان کنند . مهم ان است که هم چنان به آنها اعتماد کنید .
در سراسر طول تاریخ بشر ، هرگاه ماهیت اصلی مسئله از حماقت مایه می گرفته ، تیزهوشی هرگز قادر به درمان دردی نبوده است .
