رمان «کمون مردگان» نقادی از نظامی جهانی است که توجه اجتماعی را از موقعیت طبقه کارگر، فقر و گرسنگی به سمتِ کوکاکولا و محیط زیست و لایه اوزون کشانده است.
متن زیر یادداشت پرستو آزادی ابد است بر رمانِ «کمون مردگان یا مرثیهای برای پیراهن خونی سوفیا» نوشته فرید قدمی. این رمان سال گذشته (۱۳۹۹) با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه، ۲۰۰ صفحه و بهای ۳۹ هزار تومان منتشر شد. در ادامه با این یادداشت همراه شوید:
فرید قدمی در رمانِ «کمونِ مردگان» نشان داده است که همواره در دل یک زندگی چندین زندگی جاری است: چند نوع نگاه و چندین گونه از دیدن، چند گونه شنیدن و چندین شکل زیستن، و حتا چندین نوع مرگ.
این رمان از درهم تنیده شدن سه روایت شکل گرفته است: روایت نخست خاطرهای دلنشین و خوانا از سفر نویسنده به بلغارستان است؛ روایت دوم ساحتی است که علیرغمِ شکلِ ظاهریاش زیرساختِ متافیزیکی دارد، در پس زمینهای فلسفی و مولد معنایی که ریشه در دل رویا دارد، روایتی از زندگی و مرگ ولادیمیر مایاکوفسکی که به روایت نویسنده خودکشیاش دروغین بوده و رمان روایتی از زندگی او تا مرگ را ادامه میدهد، پس از واقعه خودکشی مشهورش در مسکو: رویایی که همزادِ واقعیت است؛ روایت سوم (بُعدِ سوم رمان) در نگاهِ نخست روایتی تاریخی است از وقایع سیاسی - مذهبی «الموت» در قرون وسطا که در ظاهر ربطی به خاطراتِ بخش اول نویسنده از «بلغارستان» ندارد، اما با «پیوستی» به «خطمرزی» دو روایت دیگر (دو بُعد دیگر رمان) در هم میتند.
روایت اصلی رمان استوار بر خاطرات شخصی نویسنده است از سفری به بلغارستان و دیدارهایش با شاعران و هنرمندان آن دیار و گپ و گفتهای ادبی. اما نویسنده راهِ شکستن خاطره و پیوند آن به داستان را بلد است: او با ایجاد ارتباط میان حوادث سیاسی، متافیزیکی، اقتصادی و تاریخی رمانی نو میسازد. در بخشهایی از داستان حضور خود را در مقام راوی حذف میکند تا از مفهومِ کلاسیک خاطره و داستان عبور کند و طرحی نو در رمان فارسی درافکند: رمانی شالودهشکن که زبانی(نثری) روان و طبیعی دارد و بنیان سخن اش مفهوم «بیداری» است.
«کُمونِ مردگان» از پرداختن به مفهوم عدالت شکل گرفته است: نیرویِ پیشبرنده رمان همانا امکان تحقق برابری است: بدان معنا که مفهوم «کمونیسم ادبی» مطرح شده در رمان همانا تقلایی برای تحقق برابری در پیش زمینه تاریخی نابرابریها. برای نویسنده، این خواستِ برابری نه در حیطه قدرت و ثروت که در گستره هنر نیز ضرورت دارد. چشم اندازِ تصویریِ رمان فراتابی محض است: احساس انگیز و مطلوبِ نقاشی، چنان شفاف که مخاطب خود را درون تصویر برساخته رمان حس میکند: شهری (کشوری) در سطحِ آرمانی: بار معنا و بار احساسی و لذتِ تک تک صحنهها به خواننده القا میشود. نویسنده، برای خلق داستان، لحظات (فضاها و اتفاقات/زمان و مکان و افراد) مختلفی را در اختیار میگیرد: لحظاتی که گاه غیر واقعیاند. نویسنده حال و گذشته را درمییابد و با اتفاقاتی تاریخی (که گاه واقعی و گاه انتزاعیاند) رمان را پیش میبرد.
پنداشتِ نویسنده از گذشته ولادیمیر مایاکوفسکی و نیکولا واپتسارف، شاعران کمونیست روس و بلغار، «کمون مردگان» را شکل میدهد، در پیوند باگذشتهای از آزادگانِ الموت، نزاریان سلحشوری که در غرب به حشاشین مشهور شدند: همان جاده برساخته نویسنده که فاصله بلغارستان و ایران را، چون عاشق و معشوقی دل در گرو هم داده، از بین میبرد و در چهارچوبِ رمان شکاف این دو خطه را از میان برمیدارد (با داستان سوفیا خاتون، شاهدخت ایرانی، و عاشق بلغاریاش/داستان گلهای رز/عقابِ الموت و عقاب صوفیه/ اشاراتی به ریشه واژگان فارسی و بلغاری و خویشاونی این زبانها).
فراتر از تمام این عناصر داستانی، رمان گستره قابل توجهتری دارد: شیوهای کاملاً متفاوت و طنزگونه در نقد و ریشخندِ سرمایهداری و دیگر شمایل سلطه. این وجه رمان مبنای اصلی آن است: نویسنده دست مخاطب کمبینا را میگیرد و چشمانداز او را از تصاویر پر زرق و برق خالی میکند و با صراحتی عامدانه هیچ مفری برای مخاطب باقی نمیگذارد تا از شکاف ایجاد شده در بطن رمان/جهان خواننده را وادارد تا آن پیرزن افلیج فقیر را در میان روشناییهای فریبنده شهر بورگاس ببیند و تکان سختی بخورد: مخاطب با درگیر شدن با فضای فکری نویسنده درمییابد که تغذیه بیوقفه پیکره هیولاوار و استوار امپریالیسم (نئولیبرالیسم) از اندامِ رو به احتضار مردمانی است که نایِ حیات ندارند: بنیانِ سیاسی به غایت زورمند، مبتذل و خونخواری که کارش نوشیدن خون آدمیان و ملتهاست، آن هم با شعارِ حقوقِ بشر یا توجه به حقوق زنان، مسائل محیط زیستی، مضرات سیگار و غیره و غیره (همان فرهنگ آمریکایی «پاپ و پورن و پاپ کورن» که نویسنده از آن سخن میگوید).
تسامح و عدالت از عناصر اصلی روایی این رماناند: نویسنده از طرفی با احترام به ادیان و اقلیتها و نژداهای دیگر نشان میدهد قدرت و انسانیت در اشتراکات ملتهاست و نه در قدرتهای سیاسیای که ذاتا نامطمئناند: پارادوکسیکال و بلعنده: با حاکمانی که صاحب قدرت و سلطه اند و به مبتذلترین شکل ممکن برای تحقق خواستههای فردی خود دست به خشونت میزنند، تحت گفتمانی به ظاهر خردمندانه اما توأم با نوعی انحصارطلبی تام و مبتذل که انحصارگرایی و تعصبهای نژادی خودش را به مبتذلترین شکل به زیبایی زنان نیز تسری میدهد: تمثیلی تازه از جهانِ سقوط کرده به دامِ پورن (نزاع توئیتری ترامپ و مکرون و کیم جونگ اون در رمان بر سر «زن کی از همه خوشگلتره« را به یاد بیاورید.) علاوه بر این جای شک نیست که اثرگذاری فرهنگِ پاپ و پورن و پاپ کورن بر شیوع انحراف و ابتذال نیز دامن زده است: رمان «کمون مردگان» گونه نقادی از نظامی جهانی است که توجه اجتماعی را از موقعیت طبقه کارگر، فقر و گرسنگی به سمتِ پورن و کوکاکولا و محیط زیست و لایه اوزون کشانده است تا با جهتدهیِ امیال و افکار یوغِ این جامعه غرق گشته در فرهنگ پاپ و پاپ کورن را به دست گیرد و خودش به پیش بتازد