اشتراکات عرفانی و ادبی خیام نیشابوری و حافظ شیرازی( کارشناسی ارشد)
استاد راهنما: حیدر قلی زاده
نگارش: رضا بخشنده -. دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی .1398
چکیده
خیام و حافظ بدون تردید جزو نامآوران تاریخ ادبی ایران میباشند، آنچه این دو شاعر را از فکری به هم نزدیک ساخته است روح حقیقتطلبی و حقیقتپرستی بوده است؛ این ویژگی حقیقتطلبی و حقیقتپرستی مهمترین عاملی است که همگان را شیفته آشعار حافظ و خیام ساخته است، به گونهای که هرکسی در آیینه رباعیات و غزلیات این دو شاعر ندای حقیقتجویی روح خود را میشنود، از این رو همگان این دو شاعر را از آن خود میداند؛ شاعران، شاعر، فیلسوفان، فیلسوف، عاشقان عاشق، اصحاب شریعت، شریعتمدار، اهل طریقت، طریقت شعار و حقیقت یاران، حقیقت بینش می-انگارند. اما به واقع هر دوی این شاعران و بویژه خیام نیشابوری فراتر از عقل و عشق، مستی و راستی، کفر و ایمان، و در یک جمله آمیزهای از اندیشه و ضد اندیشه است. مستی سرشتین، وی را از اندیشه هفتاد و دو ملت و اندوه بیش و کم باز گرفته و نشئه علت یگانه، خمار علتهای بیشمار را از وجود او دور داشته است. وجود انبوه اشتراکات مضمونی و مفهومی این چنینی، بسیاری را بر این داشته که حافظ شیرازی را خیام ثانی دانسته همانندیهای بسیاری را در سرودههای وی و رباعیات خیام سراغ بگیرند. حقیقت آن است که خیام نیشابوری هر چند که جامع جمیع علوم زمان خود بود لکن جهانیان به واسطه رباعیات «اندک شمار عالم گیرش» میشناختند و از طریق این رباعیات تفسیرهای غبارآلودی به دست میدادند؛ در مقایسه تطبیقی رباعیات خیام با اشعار عالی و عرفانی حافظ شیرازی به بنمایههای عمیقی خواهیم رسید و در مییابیم که خیام نمودار یگانگی ظاهر و باطن، حقیقت و مجاز، ایمان و کفر و همه دوگانگیهای ازلی و ابدی روان انسان است و چنین شخصیتی که در وجود او همه تضادها به وحدت رسیدهاند بیش از تمام عارفان رسمی عرفان را نمایندگی کرده است.
کلیدواژه ها: عناصر عرفانی، عناصر ادبی، حافظ، خیام، شعر فارسی
این پایان نامه در کتابخانه تخصصی ادبیات آستان قدس رضوی موجود است.