« به بلندای آن ردا » رمانی از سیدعلی شجاعی است که ولایتعهدی تا شهادت امام رضا(ع) را بازگو میکند، روایتی که به باور نویسنده بیش از آن که تلاش برای وقایع نگاری داشته باشد به جنبه معرفتی و جایگاه والا و شگفتانگیز ولایی ایشان میپردازد.
« به بلندای آن ردا» رمانی به قلم سید علی شجاعی است روایت ولایتعهدی تا شهادت امام رضا (ع) است که از سوی نشر نیستان منتشر شده است، این انتشارات تاکنون 5 چاپ کتاب را روانه بازار نشر کرده است.
این رمان سیدعلی شجاعی از چند منظر اثری درخور اعتناست که در ژانر ادبی مرتبط با خود می تواند معرف اتفاقی تازه به شمار آمده و منشاء اتفاقاتی تازه در خلق داستان¬های تاریخی و دینی باشد. نخستین موضوعی که درباره این رمان باید به آن توجه شود وجوه دراماتیک تاثیرگذار در روایت داستانی اثر است.
« به بلندای آن ردا» به گفته نویسنده آن، رمانی است که در ساعت پایانی عمر غادیه، معشوقه و همسر مامون میگذرد؛ ساعتی که از فردای شهادت امام رضا(ع) آغاز میشود. راوی رمان مامون است و در این یک ساعت، مامون ضمن گفتوگو توسط غادیه محاکمه میشود و به اقتضای هر جمله، فلاش بکهایی به تاریخ هجرت امام رضا(ع) از مدینه تا ورود به مرو و نیز ماجرای ولایت عهدی ایشان و بعد هم شهادت حضرت دارد. شجاعی این رمان را راوی، نقاط عطف این سه سال عمر شریف امام رضا(ع) میداند و معتقد است این اثر بیش از آن که تلاش برای وقایع نگاری داشته باشد به جنبه معرفتی و جایگاه والا و شگفتانگیز ولایی ایشان میپردازد.
«به بلندای آن ردا» از یک اتفاق داستانی شروع می¬شود که تا پیش از این کمتر در منابع داستانی و تاریخی درباره آن سخنی به میان آورده شده است و در کنار آن نویسنده زاویه دیدی را برای بیان آن برگزیده است که تا قبل از آن سابقه و جرات حرکت به سمت آن وجود نداشته است یا کمتر دیده شده است. بر همین اساس این اثر داستانی از نخستین سطرهای خود با روایت صحبت و مؤانست مأمون؛ خلیفه عباسی و معشوقهاش آغاز میشود. معشوقه که در بستر بیماری است و مأمون را وادار می کند که تا درباره اشتباهاتش از زمان آغاز ولایت عهدی تا شهادت امام رضا (ع)، به او توضیح دهد و توجیهات مأمون در کنار سوال و جواب¬های معشوقه است که در ادامه برای مخاطب این اثر محکمهای را میگشاید که در آن مأمون در مقابل وجدان بیدار جامعه مخاطب داستان به محاکمه کشیده می¬شود.
از سوی دیگر بر خلاف تصور مخاطب این کتاب برای نخستین بار از زاویه شقیترین مرد زیسته در دوران زندگی امام رضا(ع) به شرح زندگی و کرامات وی میپردازد و همین مسئله روایت داستانی این کتاب را بسیار خواندنیتر از آثار مشابهی کرده است که در صدد شرح زندگی امام رضا(ع) برآمدهاند.
از همین زاویه متن این کتاب انباشته از فلاش بکهایی است که در دل روایتهای داستانی این کتاب به زیبایی مخاطب را با سیر تاریخی زندگی امام رضا(ع) و فراز و فرودهایش آشنا می¬کند. نویسنده در این راه با تغییر زاویه دید خود توانسته با هنرمندی تمام و با استفاده از مستندات تاریخی متعدد، داستانی رئال و البته جزئینگر و بسیار کامل از شرح زندگانی امام هشتم را بازگو کند.
به بلندای آن ردا اما جدای از این، از زبانی فاخر نیز بهره میبرد؛ زبانی که اگرچه در متون تاریخ و روایی از این دست می¬توان نشانی از آن گرفت اما در تجربه شجاعی با تغییراتی چند قوام بیشتری به دست آورده است. شجاعی در این داستان و با بهرهگیری از شیوه روایت داستانی تاریخ و در ضمن بهرهگیری از فضاسازیهای مختص آن، به زبانی عاشقانه و پر احساس دست یافته که مخاطبانش تا پیش از این در چنین متنهایی کمتر تجربه کرده¬اند. از سوی دیگر این زبان تاریخی با وجود پایبندی به قواعد بیانی بسیار ساده و با بهرهگیری از اصطلاحات و عبارت قابل فهم تدوین شده است.
در کنار این مسئله بهرهمندی نویسنده از توصیفهایی جزئی و دقیق و کارساز متن او را به شدت دقیق و در عین حال دلنشین و قابل اعتنا کرده است و خوانش آن را نیز به تبع آن برای مخاطب بسیار ساده و دلچسب قرار داده است. با چنین توصیفاتی است که میتوان «به بلندای آن ردا» را یک تجربه استثنایی در خلق رمان دینی به شمار آورد که خوانش آن جدای از لذت¬بخش بودن، به صورتی فشرده سیری تاریخی از زندگی و سیره سیاسی و اجتماعی امام هشتم را با زاویه دیدی بدیع روایت میکند و همزمان با آن بیان هنرمندانه از زیست ایشان را نیز به رخ مخاطبانش و سایر نویسندگان این ژانر میکشاند؛ بیانی که نه به دنبال فخر فروشی است و به رخ کشیدن توانمندی¬های تکنیکی؛ و نه چنان شیفته محتوای روایت است که شیوه بیان آن را فدای مضمون کند.