املا عبارت است از حروف تشکیلدهندۀ واژه و ترتیب خاص آنها. رسمالخط عبارت است از وضعیت واژه از لحاظ جدانویسی و پیوستهنویسی. اکثر واژهها فقط یک املای مشخص تثبیتشده و درست دارند و به اصطلاح دارای «اصالت املایی»اند؛ مثلاً آسمان، اعصاب، انضباط، پذیرش، تقسیط، گریز و مثلث را فقط به همین صورت باید نوشت و هر املای دیگری از آنها غلط محسوب میشود.
املا و رسمالخط مقولههای تجویزیاند، نه توصیفی. اهل زبان به مرجعی نیاز دارند که املا و رسمالخط واژهها را برایشان تجویز کند؛ اما چه کسی صلاحیت مرجعیت در این زمینه را دارد؟ بیگمان فرهنگستان صالحترین مرجع در این حوزه است. خوشبختانه فرهنگستان زبان و ادب فارسی سالیانی است که با تدوین و انتشار دو کتاب ارزشمند «دستور خط فارسی» و «فرهنگ املایی خط فارسی» نقش خود را در این زمینه کمابیش ایفا کرده است. اما این دو اثر با وجود فواید و محاسن بسیارشان، خالی از کاستیها و ناهمآهنگیهایی نیستند؛ نویسنده در این کتاب کوشیده است اثر خود را از چنان کاستیها و ناهمآهنگیهایی دور نگه دارد.
به عقیدۀ نگارندۀ این کتاب مبنای رسمالخط باید چیزی علمیتر و فراتر از ذوق و عادت چشمی باشد؛ زیرا این دو عامل متغیرند و از فردی و نسلی به نسلی فرق میکنند. در بحث رسمالخط باید منطق را عادت کرد، نه عادت را منطق؛ زیرا عادتهای فعلیمان لزوماً بر اساس منطق شکل نگرفتهاند.
این فرهنگ دربردارندۀ بیش از شصتوپنج هزار واژه، ترکیب، اصطلاح و نام رایج در فارسی امروز است. امید است این فرهنگ گامی در راه رسیدن به رسمالخطی معقول و واحد برای زبان فارسی باشد. این فرهنگ دربرگیرندۀ هزاران واژۀ مرکب رایج در فارسی امروز است که قالبیت جدانویسی و پیوستهنویسی دارند؛ از میان آنها حدود صد واژه مستثنا شدهاند؛ یعنی به دلایلی پیوسته نوشته شدهاند.