پنجشنبه ها با سعدی
۱۴۰۴-۰۳-۰۱
به رسم هر پنجشنبه سایت کتابخانه تخصصی ادبیات را بروز می کنیم با حکایتی زیبا از بوستان عالیجناب سعدی

پنجشنبه ها با سعدی: 

یکی بر سر شاخ، بن می برید
خداوند بستان نگه کرد و دید

بگفتا گر این مرد بد می کند
نه با من که با نفس خود می کند

نصیحت بجای است اگر بشنوی
ضعیفان میفکن به کتف قوی

که فردا به داور برد خسروی
گدایی که پیشت نیرزد جوی

چو خواهی که فردا بوی مهتری
مکن دشمن خویشتن، کهتری

که چون بگذرد بر تو این سلطنت
بگیرد به قهر آن گدا دامنت

مکن، پنجه از ناتوانان بدار
که گر بفکنندت شوی شرمسار

که زشت است در چشم آزادگان
بیفتادن از دست افتادگان

بزرگان روشندل نیکبخت
به فرزانگی تاج بردند و تخت

به دنباله راستان گژ مرو
وگر راست خواهی ز سعدی شنو

مگو جاهی از سلطنت بیش نیست
که ایمن تر از ملک درویش نیست

سبکبار مردم سبک تر روند
حق این است و صاحبدلان بشنوند

تهیدست تشویش نانی خورد
جهانبان بقدر جهانی خورد

گدا را چو حاصل شود نان شام
چنان خوش بخسبد که سلطان شام

غم و شادمانی بسر می رود
به مرگ این دو از سر بدر می رود

چه آن را که بر سر نهادند تاج
چه آن را که بر گردن آمد خراج

اگر سرفرازی به کیوان برست
وگر تنگدستی به زندان درست

چو خیل اجل در سر هر دو تاخت
نمی شاید از یکدگرشان شناخت

سازندگان:
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.