در مراسم پایانی جشنواره داستان کوتاه «بهاران» بر مسیر روشن و تحول رو به رشد ادبیات داستانی ایران تاکید شد.
به گزارش ایسنا بر اساس خبر رسیده، آئین اختتامیه نخستین جشنواره داستان کوتاه «بهاران» با حضور جمعی از نویسندگان و علاقهمندان در سالن خوانشخانه ساعدی این موسسه برگزار شد و نفرات برتر جشنواره جوایز خود را دریافت کردند.
در ابتدای این مراسم ابوالفضل بانی، مدیر موسسه بهاران ضمن خوشامدگویی به حاضران، هدف از تأسیس این موسسه در سال ۹۲ را بسط ادبیات داستانی و مقولههای بین رشتهای و بعضی رشتههای هنری بیان کرد و گفت: «تقریباً شش ماه پیش بود که من از آقای گلشیری خواستم برای اولین جشنواره داستان بهاران طرحی ریخته شود. برای ما جالب بود که از کل کشور و حتی از کشورهای دیگر، حدود ۱۱۰۰ داستان برای دبیرخانه ما ارسال شد و این امیدواری بزرگی برای ما شد که دورههای بعد را با امید به رویش جوانههای داستان و قصهنویسی، محکمتر و بهتر برگزار کنیم.»
در ادامه مهدی یزدانی خرم، نویسنده و روزنامهنگار که از اعضای هیئت داوران این جشنواره بود، پشت تریبون قرار گرفت و ضمن تشریح فضای داستاننویسی امروز کشور، گفت: «بهطور قطع در فضای مجازی و رسمی بارها راجع به اوضاع داستاننویسی ایران شنیده و خواندهایم که این روزها رمان کم خوانده میشود یا فلان کار زرد و مبتذل است، این مربوط به فلان باند یا مافیا است و از این مصادیقی که خیلی زیاد وجود دارد. من با توجه به سالهای حضورم در ادبیات ایران چه بهعنوان داستاننویس و یا منتقد ادبی، بیتردید از طرف خودم این تضمین را میدهم داستاننویسی در یکی از بهترین زمان خودش به سر میبرد. این هم به خاطر یک حمایت کورکورانه نیست. بین سال ۸۸ تا ۹۲ نفس ادبیات ایران بریده شد. فارغ از کارهایی که منتشر میشد و کار باکیفیت هم زیاد دیده میشد، یک افسردگی عمیق نسبت به خواندن کتاب به وجود آمده بود. خیلیها به هر دلیلی علاقهای به خواندن کتاب نداشتند. مسائل سیاسی بسیار در این مسئله تأثیر داشت. از ۹۲ تا حالا روزهای مختلفی را پشت سر گذاشتهایم. رسانههایی که رقیب کتاب هستند بهشدت گسترده شدهاند. در کتاب «دعوت به تماشای دوزخ»، مقاله درخشانی از یوسا در جواب فیلسوف فرانسوی آورده شده که اعتقاد دارد رماننویسی و داستاننویسی بهطور کل از بین خواهد رفت و جای آن را فضای مجازی خواهد گرفت. یوسا جواب میدهد: ما که همیشه در اقلیت بودیم. اتفاقاً اگر کسی در این زمان داستان بخواند مشخص است شیفته جادوی این نوع روایت است. از نظر من در ادبیات ایران کمیت خیلی بالا رفته است».
سپس روشا گواهی، نوازنده جوان ویولا به روی صحنه رفت و قطعهای از سباستین باخ را برای حاضران اجرا کرد.
در ادامه سیامک گلشیری، دبیر این جشنواره، بیانیه هیئت داوران جشنواره متشکل از مرتضی برزگر، مهدی یزدانی خرم و سیامک گلشیری را برای حاضران خواند.
اعضای هیئت داوران این جشنواره در این بیانیه از حضور چشمگیر شرکتکنندگان در این جشنواره و تحول رو به رشد امروز داستاننویسی خبر داده و اعلام کردهاند: «هیئت داوران جشنواره بهاران از نزدیک به هزار داستان راهیافته در مرحله اول، ۸۰ داستان و در مرحله نیمهنهایی، ۳۰ داستان را به دبیرخانه این جشنواره معرفی کرد. آنچه در میان بسیاری از داستانهای راهیافته به این جشنواره نظر داوران را به خود جلب کرد، تلاش نویسندگان برای رسیدن به سبک و فرم تازه بود. با این همه این موضوع مانع از آن نشده بود که داستاننویسان، شهرزاد درونشان را فراموش کنند. به همین دلیل در بیشتر آثار چیزی که بیش از همه توجه هیئت داوران را به خود جلب کرد قصه آدمهایی بود که در موقعیتهای پیچیده داستانی قرار میگرفتند و این موقعیت از آنها شخصیتهای فراموشنشدنی به وجود میآورد و نیز درونمایههایی که گاه بهشدت ذهن خواننده را با خود درگیر میکند. این موضوع بدون شک نویددهنده آن است که ادبیات داستانی ایران در حال پیمودن مسیری روشن است».
گلشیری در انتها گفت: «دل بستن به جوایز گاهی میتواند بیاندازه ویرانگر باشد اما امید است حرکتهای اینچنینی قادر باشند نویسندگان را در تلاشی جدی برای خلق آثار عمیق و ماندگار یاری کند».
سپس اسامی برندگان این جشنواره خوانده و مراسم اهدای جوایز برگزار شد؛ هیئت داوران داستان قسم به دستها نوشته راضیه مهدیزاده، داستان عاشق به قلم مهرداد مراد و داستان زورآباد به نویسندگی مصطفی شمس را به ترتیب سه اثر برتر این دوره معرفی کرد و لوح، تندیس جشنواره و وجه نقد به آنها اهدا شد.
منوچهر کارگزاری با داستان رشت زیر نور ماه، آرش محمودی با داستان در احوال این نیمهشب، نیلوفر حسنزاده با داستان زندگی میگذرد نادیا، سارا اژدر تاجدینی با داستان بلوار دریا، محدثه شریفات با داستان فرشته، مجید صابری با داستان پارافین و مجتبی هژبری با داستان مادمازل ماهی عناوین چهارم تا دهم این جشنواره را به خود اختصاص دادند.