ماهیت ادبیات تطبیقی به گونهای است که گسترۀ فرهنگهای مختلف را درمینوردد و با حفظ هویت فرهنگهای بومی تابلو زیبایی از اشتراکات فرهنگی ترسیم میکند و بدون شک در آیندهای نه چندان دور حلقۀ اتصال حوزههای فرهنگی جهان خواهد بود. پرواضح است که تفسیرهای مختلف مکاتب حاکم بر این حوزه از امتداد و وسعت این گستره هرگز نمیکاهد.
امروزه ما بیش از هر چیز نیازمند تولیدات ادبی جدید در تمامی زمینهها هستیم و این مهم جز با بهرهگیری از آثار اجدادمان که پیش از ما میزیستهاند و معاصرینی که همراه آنان زندگی میکنیم، حاصل نمیشود. بدین ترتیب میتوانیم از آنها پیشی گرفته و به سوی افق باز و روشن حرکت کنیم که مجال گستردهای را برای مشارکت در پیشرفت انسانی برایمان مینماید و بدین وسیله همگام با عصر خود در ساختن تمدنمان تلاش میکنیم در این صورت هیچ تهاجم یا عامل خارجی نخواهد توانست شخصیتمان را نابود کرده یا هویتمان را لگدمال کند. از اینجا ضرورت پژوهشهای مقایسهای و تطبیقی روشن میشود؛ چراکه این پژوهشها باعث خودشناسی و اعتماد به نفس میشود و از طریق آن میتوانیم نقشی را که تمدن اسلامی ما در ساختن تمدن انسانی ایفا نموده، روشن سازیم.
اهمیت ادبیات از آنجا روشن میشود که میتواند با زبان زیبایش در وجود مخاطب و با موضوعات و محتوایش در عقل وی تأثیر بگذارد؛ این تأثیرگذاری هرگز تأثیر سادهای نیست که بعد از اندک زمانی به فراموشی سپرده شود، بلکه تأثیری بس عمیق است که به عمق جان نفوذ نموده تا در شکلگیری شخصیت فرد از داخل سهیم شود و در رفتار و تمامی ارزشهایی که شخص در زندگی به آن پایبند است، ظهور یابد.
این تحقیق دربردارندۀ چند نمونه مقایسهای در پژوهشهای تطبیقی است که میکوشد تا نمونههای متعددی تأثیر از دیگران را بررسی نماید. تأثیر اسطورۀ پیگمالیون در ادبیات جهانی (نمایشنامۀ برنارد شاو) و ادبیات عربی (توفیق حکیم و جرج سالم) و تأثیرپذیری از رمان مدرن مانند تأثیرپذیری غسان کنفانی در (آنچه برای شما باقی میماند) از رمان خشم و هیاهو فاکنر یا تفکر اصالت وجود (ذکریا تامر) که از رمان بیگانۀ آلبرکامو تأثیر پذیرفته است.
از سوی دیگر این پژوهش نمونهای از تأثیر ادبیات قدیم ما بر ادبیات غربی و همچنین تصویرشناسی، یعنی تصویر دیگران در ادبیات قدیم عربی را دربردارد و همچنین به بررسی یکی از نمونههای حیرتانگیزی که ادبیات غرب ارائه نموده (نمونۀ قاتل باشرافت در نمایشنامۀ اوتلو شکسپیر و رمان جنایت و مکافات داستایوفسکی) پرداخته شده است.
در این بررسی تطبیقی هر دو مکتب فرانسوی و آمریکایی دنبال میشود که روش تحقیق را انعطافپذیرتر میکند. بدین ترتیب متون ادبی گاه بر اساس عوامل تأثیرگذار تاریخی و شخصیتی بررسی میشود و بر اساس مکتب فرانسوی پیروی میشود و گاه به این عوامل پایبندی نداشته و به دنبال زیباییهای ادبی و بدون تأمل در جلوههای تأثیرپذیری تاریخی و عوامل شخصیتی پیش رفته میشود و بدین ترتیب از مکتب آمریکایی در پژوهشهای تطبیقی پیروی میشود.
بزرگان ادبیات تطبیقی در جهان عرب از جمله روحی خالدی و غنیمی هلال سنگ زیرین این رشته را بنا نهادهاند و از ارتباطات زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی و ترکی سخنها گفتهاند؛ اما با توجه به اینکه زبان عربی، زبان علمی تمدن اسلامی به شمار میرود، حوزۀ تأثیر آن بسیار بیش از پژوهشهای فعلی است افزون بر آنکه تأثیرپذیری ادبیات عربی از فرهنگ غربی هم انکار ناپذیر است، تبیین گسترۀ این تأثیر و تأثر و کشف علل و روابط آن از جملۀ اموری است که هر روز منتقدان و پژوهشگران را به مطالعه و تحقیق فرا میخواند که این کتاب یکی از گامهای اصلی است که در این حوزه برداشته شده است.