تعامل میان نویسنده و خوانندۀ متن، نخستین بار در انگاره نظری فراگفتمان هایلند و ذیل دو مفهوم کلیدی «موضعگیری» و «مشارکتجویی» مطرح شد.
تعامل میان نویسنده و خوانندۀ متن، نخستین بار در انگاره نظری فراگفتمان هایلند و ذیل دو مفهوم کلیدی «موضعگیری» و «مشارکتجویی» مطرح شد. در این انگاره، نویسندۀ هر متن به طور خودآگاه یا ناخودآگاه با عناصر زبانی مختلف شامل «تردیدنماها»، «یقیننماها»، «نگرشنماها»، و «ارجاع به خود»، موضع خود را نسبت به مفاهیم و پدیدهها اعلام میکند و همچنین با استفاده از عناصری نظیر «ضمیرخواننده»، «جملات امری»، «جملات پرسشی»، «دانش مشترک» و «جملات معترضه»، مشارکت خواننده را در خوانش متن جلب میکند. در پژوهش حاضر، محقق مقالات نقد کتابهای ادبیات فارسی را با تکیه بر انگارۀ هایلند بررسی کرده است. پیکره مطالعۀ حاضر شامل 100 مقالۀ نقد ادبی (50 مقاله از نشریات دانشگاهی و 50 مقاله از نشریات عمومی) است. پس از شناسایی، استخراج و شمارش دادهها مشخص شد که نویسندگان مقالات نقد پیکرۀ حاضر به ازاء هر 7/11 کلمه، از یک واژه یا عبارت مربوط به موضعگیری یا مشارکتجویی استفاده کردهاند. از میان عناصر زبانی مورد مطالعه، نگرشنماهای منفی و جملات امری، به ترتیب، پربسامدترین و کمبسامدترین عناصر زبانی هستند. یافتهها نشان میدهد منتقدان نشریات دانشگاهی در مقایسه با نشریات عمومی سختگیرتر هستند و در دهه 1380 شمسی، منتقدان نسبت به دهۀ قبل، از نگرشنماهای بیشتری استفاده کردهاند. همچنین، بخش پایانی هر مقاله نقد، متراکمترین قسمت مقاله از نظر فراوانی عناصر موضعگیری و مشارکتجویی است و منتقدان مرد دیدگاههای خود را با قاطعیت بیشتری ابراز کرده و زنان نیز در استفاده از عناصر زبانی مشارکتجویی از مردان پیشی میگیرند.