مادر؛ شفاعت است
هادی خورشاهیان در پی بازگشت پیکرهای 270 شهید دفاع مقدس به وطن، شعری برای مادران شهیدان سروده است :
روز ازل حوا شدی، افسونگری کردی
با سرخی سیب خدا، جادوگری کردی...
ما خیل گنگ خوابدیده، همچنان در بهت
بر امت مبهوت خود، پیغمبری کردی
بین پسرهایت از آغاز جهان مرگ
با رودهای چشمهایت داوری کردی
مادربزرگ قصهی بغداد و نیشابور!
خواب مرا دیوانی از جن و پری کردی
با حضرت ایوب عالم صبر میکردی
اندازهی تاریخ آدم، همسری کردی
اسطورهی بخشندهی آب حیات عشق
نان خودت را در دهان دیگری کردی
یک روز دیگر با سبد با نیل میرفتی
گل را به دست آب دادی، خواهری کردی
یک شیرزن بودی که از روز ازل تا حشر
جنگاوران کشورت را یاوری کردی
ام ابیها میشدی ای مادر خلقت!
تا صور اسرافیل حتی، مادری کردی
در روز سنگین قیامت مادر عالم
ما را شفاعت با شمیم روسری کردی.
خورشاهیان همچنین برای غواصماهیها، که به ضیافت شهرالرمضان رسیدند، شعر دیگری سروده است:
نیلوفران باید شب از مرداب برگردند
باید پرستوهایمان از خواب برگردند
باید کبوترهای چاهی از مسیری دور
آوازخوان در یک شب مهتاب برگردند
سی سال ماندهست این خم انگور سربسته
انگورها باید شراب ناب برگردند
سی روز روزه بر سر خوان خداوندست
باید شهیدان از درون قاب برگردند
مرغابیان، آواز قو در آب میخوانند
شاید شهیدان از دل محراب برگردند
با ذوالجناح عاشقانش رفتهاند آن روز
تا در رکاب حضرت ارباب برگردند
یک عصر میآیند و ما مبهوت میمانیم
آن روز امام عصر با اصحاب برگردند
این ماهیان سرخ باید در مسیر رود
با موجهای سرکش و بیتاب برگردند
شاید فریبی در طنین آبها باشد
باید شبی از گردش گرداب برگردند
در موج میپیچد صدای اشک بوتیمار
غواصماهیها مگر از آب برگردند.
۱۳۹۴.۳.۲۵