جایگاه مطالعات فرهنگی در ادبیات پایداری
استاد راهنما: مهین دخت فرح نیا
نگارش: فائزه سلیمانی پایطاق؛ دانشگاه شهید باهنر کرمان.- 1395
چکیده
مطالعات فرهنگی ، رویکردی میانرشتهای است که با علوم دیگر همچون جامعهشناسی ، نقد ادبی، علوم اجتماعی و ... ارتباط تنگاتنگی دارد. در این رویکرد با توجه ویژه به فرهنگعامه، مسائل فرهنگی همچون رسانه، هنر ادبیات، موسیقی، فرهنگ جوانان و .... مدنظر قرار میگیرند. ادبیات یکی از مهمترین حوزههای مطالعات فرهنگی است، زیرا جزئی از فرهنگ جامعه است که با دیگر اجزای آن ارتباط متقابل و عمیق دارد. ادبیات پایداری یکی از گرایشهای ادبیات است که در متن جامعه حضور دارد و بافرهنگ جامعه ارتباط گستردهای برقرار میکند. هدف از این پژوهش که به شیوه توصیفی – تحلیلی ارائهشده پاسخ به این پرسش است که مطالعات فرهنگی بهعنوان یکی از رویکردهای نو ، چگونه در پژوهشهای مربوط به ادبیات و فرهنگ پایداری مورداستفاده قرار میگیرد و جایگاه آن درزمینهٔ تبیین و تفسیر آثار پایداری چیست؟ یافتههای این پژوهش نشان میدهد که مطالعات فرهنگی یکی از رهیافتهای مهم و مؤثر در نقد آثار پایداری است. آثاری که ممکن است بهصورت متون رسمی ادبی یا بهصورت پدیدههای فرهنگی غیررسمی نمود پیدا کنند. موضوعاتی مانند بررسی ایدئولوژی در آثار پایداری، نقد و تحلیل ساختاری و محتوایی این آثار، بررسی مسائلی چون جنسیت هویتهای گوناگون، نقش گروههای اجتماعی مانند زنان، نقش طبقات مختلف اجتماع ، اقلیتها اهمیت رسانهها، مطالعات پسااستعماری و مانند آن ازجمله موضوعاتی است که میتوان آنها را مهمترین محورهای پژوهشی درزمینهٔ فرهنگ و ادبیات پایداری بر مبنای مطالعات فرهنگی در نظر گرفت.
کلیدواژهها: فرهنگ، فرهنگعامه، مطالعات فرهنگی، ادبیات پایداری
کتابخانه تخصصی ادبیات آستان قدس رضوی