خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ: سوزان ابوالهوا نویسنده آمریکایی فلسطینی و فعال حقوق بشر ساکن ایالات متحده آمریکا است. او نویسنده رمان پرفروش، «صبحانه در جنین» است که در سال ۲۰۱۰ منتشر شده و رمان دوم او، «آبی بین آسمان و آب» نیز به ۱۹ زبان ترجمه و فروخته شد. رمان «صبحانه در جنین» از این نویسنده در ایران با عنوان صبح فلسطین ترجمه و منتشر شده است و در کنار آن رمانی دیگر از او با عنوان «زخم داوود» نیز به فارسی ترجمه شده است. وی همچنین بنیانگذار موسسه غیردولتی زمین های بازی برای فلسطین است. سازمانی غیردولتی است که از کودکان فلسطینی و ساخت زمین های بازی برای آنها در فلسطین و اردوگاه های پناهندگان سازمان ملل در لبنان حمایت میکند. او یکی از بنیانگذاران و حامیان جنبش تحریم فرهنگی اسرائیل به شمار میرود. این نویسنده و فعال فرهنگی در گفتگوی خود با خبرگزاری مهر درباره آرزوهایش برای ادبیات و فرهنگ به عنوان ابزاری برای بازگشت مهاجران فلسطینی به خانه و سرزمین خود سخن گفته است که در ادامه میخوانیم:
شما یک نویسنده فلسطینی هستید. نویسندهای که در جایی غیر از سرزمین خود زندگی میکنید اما برای آن مینویسید. این شکل از نوشتن - یعنی از وطنی نوشتن که در دسترس نیست و این روزها آزادی و آرامشی در آن حاکم نیست برای شما توام با چه حسی است؟
سرزمین مادری صرفاً جایی نیست که در آن زندگی می کنید. جایی است که در درون شما زندگی میکند. فلسطین سرزمین ساکن من است. اجزای وجود من را شکل می دهد که بوسیله تاریخ و نیاکانم ساخته شده اند. همچنین یک فضای اگزیستانسیالی آکنده از غم و اندوه که همه فلسطینیها را در دردی مشترک به نام آوارگی، فقدان، اشغال، تبعید و ظلم به یکدیگر پیوند میدهد. برای من این ذاتی ترین چیزی است که میتوان دربارهاش نوشت.
من از سابقه ادبیات مقاومت در کشورهای عربی کما بیش مطلعم. از تلاشهایی که نویسندگانی مانند غسان کنفانی کردند تا مقاومت دربرابر اشغالگری را به فرهنگ جاری در زندگی مردم و پیامی برای تمام دنیا مبدل کند. این روزها ادبیات در ماجرای مقاومت در فلسطین چه جایگاهی دارد؟ آیا تاثیر گذشته را داشته است؟
بگذارید از مفهومی بزرگتر از «ادبیات مقاومت» صحبت کنیم. این نام گذاری محدود کننده و انحصاری است. و البته مزیتی است که در طول سالها به بدنه بزرگ ادبیات فلسطین کمک کرده است. همانطور که ادبیات در مرکز بیان فرهنگی مردم در سراسر دنیا قرار دارد، برای مردم فلسطین هم چنین اتفاقی رخ داده است.
به باور من اتهام ضدیت با یهود که به فلسطینیها زده میشود عموماً برای خفهکردن صدای این مردم است. و به همین خاطر باور دارم کمپینهای «بایکوت، سلب مالکیت و تحریم» که بر اساس قوانین بینالمللی شکل میگیرند یک راه اساسی برای مقابله با این اتفاق است. بایکوت یک میراث شرافتمندانه و نجیب و راهی غیر خشونت آمیز برای مقاومت علیه ظلم اسرائیل است. وقتی میبینی که فلسطین و فلسطینیها واقعاً از روی نقشه محو شدهاند، هرچیزی که داشتهاند گرفته شده است، حتی تاریخ آنها تحریف شده است و غذا ها و لباس هایشان ادعا میشود که اسرائیلی هستند آیا راهی جز مبارزه فرهنگی باقی میماند؟ آیا ادبیات ابزاری جز برای حرکت در این مسیر است؟
و این مسیر فرهنگی در صدد اعاده چیست؟
ما با درخواست از دنیا برای پیوستن به بایکوت مان، خواهان عزت مان هستیم. ما نه می خواهیم مردم را به دریا بریزیم و نه آنها را بکشیم. «بایکوت، سلب مالکیت و تحریم» میخواهد که فلسطینی ها بتوانند از همان حقوق و عزتی برای زندگی در سرزمین مادری شان برخوردار باشند که همه خارجیهایی که به کشور ما میآیند و زندگی میکنند، آن را دارا هستند. این تقاضا را نمیتوان به چالش کشید. این یک تقاضای اخلاقی بر مبنای حقوق بین المللی است و بر اساس همه مبانی حقوق و عزت بشری شکل گرفته است. از این رو آخرین ملجا منتقدان فریاد «ضد یهودیت!» سر دادن است. با گفتن این کلمه همه منازعات دیگر را میتوانی فراموش کنی.
خانم ابوالهوا در گذر سالیان و به دلیل مسائل مختلف حاکم بر اشغال فلسطین، نویسندگان و شاعران بسیاری از سرزمینشان به ناچار تن به مهاجرت داده و در جغرافیای زیستی تازهای در حال زندگی هستند. این شیوه زندگی آیا جریان ادبیات و کار کرد آنها را دچار نوعی تحول نکرده است؟ بر این باورید که میتوانند با ابزار و روش کاری خود در خدمت آرمان شما باشند؟
یکی از مهمترین عواملی که اسرائیل را قادر کرد که جامعه فلسطین را نابود کند و سرزمین ما را به استعمار بگیرد، توانایی آنها در کنترل روایت است. برای تقریباً هفت دهه، داستان تغییر مکان فلسطینی ها، سلب مالکیت، فسخ قرار داد و ظلم و ستم، زیر نقاب تفسیر اسرائیلی قرار گرفته است و توسط استدلال استعماری نژادپرستانه از حقوق، برتری قومی دینی و نفع الهی، تحریف شده است. اما از آنجایی که بسیاری از مردم جامعه ما در تبعید زندگی میکنند، نسلهای جدیدی در کشورهای میزبان بزرگ شدهاند، به زبانهای متفاوتی صحبت میکنند و همین ما را قادر میکند تا از خودمان به زبانهایی که در جاهای مختلف دنیا وجود دارد، صحبت کنیم. برای مثال خوانندگان فرانسوی، انگلیسی یا ماندارین مجبور نیستند منتظر ترجمه رمانهای عربی بمانند تا صدای ما را از طریق ادبیات بشنوند. آنها با ابزارهای تازهای به آرمان خود بازخواهند گشت.
شما به عنوان یک نویسنده این حس را به صورت عینی درک کردهاید که مردم و مخاطبانی از کشورهای مختلف جهان قادر به درک شما و آرمانتان و حرفهایی که از آن صحبت میکنید هستند؟ برای پیش برد آرمانتان و بازگشت به خانه انتظاری از جامعه جهانی دارید؟
می دانم مردم از نگاه هر دو طرف درباره این موضوع صحبت میکنند، اما من این طور نمی گویم. وقتی مردم این گونه صحبت میکنند، این طور به نظر میرسد که ما و اشغالگران دو طرف برابر هستیم که بر سر چیزی توافق ندارند. این روایت نادرست است. شما ارتشی دارید که سلاح هسته ای دارد و از قدرت آن مقابل مردم عمدتاً غیر مسلح، عمدتاً غیر نظامی بی دفاع، که نه نیروی نظامی دارند، نه دریایی، نه ارتش و نه نیروی هوایی و نه سلاح واقعی، استفاده میکنید در مقابل اما هنوز هم اغلب توجه بر روی موشکهای فلسطینی است که اغلب در دشتهای باز فرود میآیند آن هم در موقعیتی که تک تیرندازهای اسرائیلی هر روز مردم غزه را می کشند.
واقعیت این است که اسرائیل ۱.۶ میلیون انسان را تحت محاصره فلج کننده اقتصادی، روانی و نظامی قرار داده است اما هیچ کدام از اینها تجاوز محسوب نمیشود. هر کاری که یک فرد تحت اشغال انجام میدهد، پاسخی است به اشغال، اما هیچ وقت در رسانه ها این طور نشان داده نشده است. به همین خاطراست که من به بحث هایی که تلاش میکند بین اشغال گر و انسان تحت اشغال قرار گرفته برابری قائل شود، وارد نمیشوم.
کمی درباره آینده صحبت کنیم. تحولات متعددی در منطقه خاورمیانه شکل گرفته که شاید یکی از پرچالشترین آنها مساله انتقال سفارتخانه آمریکا به بیت المقدس باشد و جریان حماسی مقاومت و اعتراضی که به این پدیده شکل گرفته است. شما آینده را چطور میبینید؟
علی رغم این روزهای تیره و تار، من امیدوار میمانم. ما بارها و بارها ثابت کردهایم که ما ملتی هستیم که تسلیم نمیشویم. نسل جدید با شور و هیجان تازهای بر میخیزد و هرچند ممکن است این طور به نظر برسد که اسرائیل قدرتمند تر از آن است که شکست بخورد، اما تاریخ چیز دیگری میگوید. سرزمین ما فاتحان زیادی در طی قرن ها داشته است. همه آنها در نهایت شکست خوردند و بی عدالتی برای همیشه حاکم نخواهد ماند.