سیمای شیطان در مثنوی و مقایسه آن با کشف الاسرار
نگارش: مهری هشمی پاسبان
دانشگاه آزاد واحد ورامین ؛1384
شماره ثبت :5831691
چکیده :
شیطان به عنوان موجودی مطرود ، که بعضی از ما مسلمانان هر روز به او لعنت می فرستیم ، چهره ای دو گانه در ادبیات فارسی دارد . از آن جا که وجود شیطان با مسئله جبر و اختیار در ارتباط است ، از گذشته تا امروز مورد بحث و بررسی بوده است . در آثار عده ای از عرفای بزرگ موضوع دفاع از شیطان دیده می شود ّ، کسانی چون حلاج و عین القضات و احمد غزالی دارای چنین دیدگاهی بوده اند کمتر دیوانی از شاعران را می توان یافت که نامی از شیطان برده نشده باشد . متنی که پیش روی شماست ، به ترسیم چهره ی شیطان در مثنوی معنوی و کشف الاسرار میبدی می پردازد . و در آن به بیان دیدگاههای مولانا ون میبدی در مورد ابلیس پرداخته است .
در مثنوی ، مولانا هنگامی که از دید یک متشرع به شیطان می نگرد و او را دارای صفاتی چون حسد و تکبر و فریبکاری می داند و او را باعث بدبختی و شقاوت و طبق آیات قرآن عامل فریب آدم و حوا می داند . هر کس از پی او رود جز ضلالت و گمراهی بهره ای نخواهد داشت و هنگامی که مولانا از دید یک عارف به شیطان می نگرد او را موجودی عاشق حق می داند و علت عدم سجود او را به خاطر غیرتی که به درگاه احدیت داشته است ، می داند و جود او را در دستگاه آفرینش ساختاری و لازم می بیند و او ر ا مظهر قهر الهی دانسته است . میبدی نیز همانند مولانا نسبت به شیطان دیدگاهی دوگانه دارد . او گاهی که به تفسیر آیات مربوط به شیطان می پردازد او را موجودی پلید توصیف می کند . میبدی عارفی وارسته بوده است و تحت تاثیر عرفان خواجه عبدالله انصاری بوده است ، بنابر این گاهی نیز به مسئله شیطان با دیدی عارفانه می نگرد و چهره ی او را مظلوم ترسیم می نماید . که در این پایان نامه سعی شده است تا حد امکان این نظریات ذکر شود .
این پایان نامه در کتابخانه تخصصی ادبیات آستان قدس رضوی موجود است.