بررسی جاندار انگاری در مثنوی معنوی مولوی(phd )
استاد راهنما: دره دادجوی توکلی
نگارش: حماسه طحانی؛ دانشگاه آزاد اسلامی تهران.- 1394
چکیده
در این رساله برای پاسخ دادن به این سؤال که مولوی جان دارانگاری در مثنوی را چگونه نشان داده ، ابتدا به بررسی آنیمیسم و تاریخچه آن پرداختهشده و بر اساس مطالعات نظری در این زمینه مشخصشده که جان دار انگاری یکی از اصلیترین ارکان ادیان ابتدایی بشر بوده است ، انسان اولیه همهی مظاهر هستی را دارای روح کلی میدانست موضوعی که بنمایهی بسیاری از اساطیر اولیه نیز بوده است ؛ اگرچه بهتدریج با پیشرفت ذهن بشر و ظهور ادیان الهی، اسطورهها کمرنگ شدند اما با توجه به اصل هدایت تکوینی ، زندگی موجودات بهظاهر بیجان، همچنان به قوت خود باقی ماند.مولوی اندیشه خود را که نشاءت گرفته از قرآن و عرفان است با توسل به علم بیان و استفاده از صنایع تشبیه و استعاره و نماد و تشخیص ، در قالب حکایات و داستانها و تمثیلها بیان داشته و در این میان از همهی موجودات اعم از جماد و نبات و حیوان کمک گرفته است. او همهی عناصر هستی را بهنوعی تسبیحگوی خدا دانسته ، از کوه و آسمان گرفته تا سنگ و چوب و غیره. او امور انتزاعی همچون عقل و گمان و آرزو و حسد و ... را به بحث و مجادله با یکدیگر میکشاند و به آنها گوش و چشم و قدرت درک و انتخاب انسانی میدهد.مولوی امور غیر انتزاعی مانند کوه و دریا و عناصر اربعه را در چرخهی هستی دارای زندگی و روح میداند آنها دارای قدرت تولیدمثل و زادوولد هستند. از برخی حوادث پیشآمده به خشم میآیند و انتقام میگیرند. گاه نیز همچون انسانها شاد و خندان میشوند. حیوانات در این اندیشه به تخیل میپردازند ، قیاس میکنند و حتی برای آموزش به انسان ، راهنمای او میشوند. بیشتر این حیوانات در شعر مولوی نماد شخصیتهای انسانیاند. و بهطور خلاصه اینکه: در این رساله مشخص شد که به اعتقاد مولوی همهی موجودات دارای روح و زندگیاند و صدای سخن گفتن آنها به گوش عارفان میرسد. این تحقیق با روش تحلیلی - توصیفی انجامشده و اساس مطالعات نظری آن بر پایه اندیشههای قرآنی است.واژههای کلیدی: جان دار انگاری ، اساطیر ، قرآن ، مثنوی ، جمادات ، حیوانات ، عناصر طبیعی.
کلیدواژهها: جاندار انگاری، آنیمیسم، مولوی، عناصر طبیعی
کتابخانه تخصصی ادبیات آستان قدس رضوی