کتاب درسی در نظام آموزشی و برنامهریزیهای درسی اهمیت زیادی دارد؛ به گوشهای که بسیاری از فعالیتهای یادگیری بر محور کتاب درسی و محتوای آن ارائه میشود.
نقد و بررسی ادبیات حماسی در کتاب های ادبیات دوره متوسطه
PostDateIconدوشنبه, 14 مرداد 1392 ساعت 09:49 | PostAuthorIconنوشته شده توسط zahmatkesh | مشاهده در قالب PDF | چاپ | فرستادن به ایمیل
نقد و بررسی ادبیات حماسی در کتاب های ادبیات دوره متوسطه
اشرف روشندل پور
دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه دزفول
چکیده:
کتاب درسی در نظام آموزشی و برنامهریزیهای درسی اهمیت زیادی دارد؛ به گوشهای که بسیاری از فعالیتهای یادگیری بر محور کتاب درسی و محتوای آن ارائه میشود.
در این مقاله سعی شده است «ادبیات حماسی در کتابهای دورة متوسطه» در سه بخش ساختار، تحلیل و نقد هر درس بررسی، و کاستیها و نکات مثبت هر کدام بیان شود.
در بخش ساختار، ابیات درس با منبع اصلی آن مقایسه شده و قسمتهای حذف شده مشخص گردیده و مورد نقد و نظر قرار گرفته است. در بخش تحلیل، مطالب درس و اهمیت آن به اجمال تحلیل و بررسی شده است. در بخش نقد به بررسی جایگاه درس، امتیازات، نکات مثبت آن، تناسب آن با اهداف فصل و زمان تدریس آن پرداخته شده است. همچنین در این مقاله، سهم ادبیات حماسی از نظر کمی در کتب درسی مشخص گردیده است.
این بررسی ما را به این نتیجه میرساند که مؤلفان کتاب در بخش ادبیات حماسی، از کتاب شاهنامه که ارزشمندترین اثر حماسی زبان و ادب فارسی است، بهترین داستانها را انتخاب کردهاند اما لازم است جهت هر چه نزدیکتر کردن دانشآموزان به اهداف درس در بخشهای منتخب بازنگری صورت گیرد.
کلید واژهها: کتب درسی، دورة متوسطه، ادبیات حماسی، شاهنامة فردوسی
مقدمه:
تدوین کتابهای درسی یکی از عناصر اساسی در نظام آموزشی هر کشور است؛ از این رو نقد و بررسی کتابهای درسی از جایگاه ویژهای برخوردار است. محتوای کتابهای درسی بسیار حائز اهمیت است و تأثیر قابل توجهی بر یادگیری و درک و فهم دانش آموزان دارد.
از محاسن کتابهای درسی ادبیات این است که دروس این کتاب بر اساس انواع ادبی تنظیم شدهاند؛ این انواع عبارتند از: ادبیات حماسی، ادبیات نمایشی، ادبیات غنایی و ادبیات تعلیمی. نیز در هر کتاب ادبیات دورة متوسطه فصلهای مختلفی گنجانده شده است. اختصاص بخشی از هر چهار کتاب به ادبیات حماسی ضرورت و اهمیت بررسی موضوع را نشان میدهد.
این مقاله قصد دارد در سه بخش ساختار، تحلیل و نقد به بررسی «ادبیات حماسی» در چهار کتاب ادبیات (1)، (2) و (3) عمومی و ادبیات (3) تخصصی بپردازد و با طرح نکات مثبت و منفی هر درس، جایگاه این نوع ادبی را در کتب ادبیات دورة متوسطه تعیین کند. همچنین در پایان به سهم حماسه از نظر کمی اشاره کرده، با رسم نمودار به مقایسة این نوع با دیگر انواع ادبی، در کتب درسی ادبیات بپردازد.
ارائة محتوای اصلی
حماسه، از قدیمیترین انواع ادبی و واژهای عربی به معنی تندی، دلاوری و شجاعت است. حماسه، زادة اسطوره است یعنی در دامان اسطوره پرورده میشود و میبالد و تنها در فرهنگ و ادب مردمانی پدید میآید که دارای تاریخی کهن و اسطورهای دیرینهاند و شاهنامه، بیگمان «برترین و گران سنگترین نامة پهلوانی و حماسة سروده در ادب جهانی است.» (کزازی، 1388، 188) و برانگیزندة غرور ملی و دارای مکارم اخلاقی و انسانی از شاعر ملی ایران ابوالقاسم فردوسی. در این حماسة بزرگ، تنها از جنگهای ایرانیان با تورانیان و یا نبرد با دیوان و... سخن نمیرود، بلکه این اثر، گنجینهای است لبریز از اندیشهها، باورها، آیینها، ویژگیهای مدنی، اخلاقی و فرهنگی ایرانیان و ستایش خرد و فرزانگی. اغراق نیست اگر بگوییم، هیچ کدام از حماسههای معروف جهان از لحاظ هنری، عاطفی، وطندوستی، انسانیت و خردگرایی با آن برابری نمیتوانند کرد.
در ادب جهانی دو نوع منظومة حماسی وجود دارد:
الف) منظومههای حماسی طبیعی و ملی: این گونه حماسهها، از زمانهای دور به صورت شفاهی در بین ملتها وجود داشته و نسل به نسل منتقل شدهاند و تدوین کننده و بازگو کنندة آنها یک ملت است. این گونه حماسهها سرشارند از جنگها و پهلوانیها و فداکاریها و در عین حال، لبریز از «آثار تمدن و مظاهر روح و فکر مردم یک کشور در قرن معینی از ادوار حیاتی ایشان که معمولاً از آنها به دورههای پهلوانی تعبیر میکنیم.» (صفا، 1374، 26) مانند شاهنامة فردوسی، گرشاسبنامة اسدی توسی، ایلیاد و ادیسة هومر، رامایانا و مهابارات متعلق به هندوستان.
ب) منظومههای حماسی مصنوع: در این منظومهها، شاعر خود به ابداع و ابتکار میپردازد و در تدوین آن همة افراد یک ملت یا قوم دخالت ندارند بلکه یک نفر آن را میسراید و به جای آفرینش حماسه به باز آفرینی آن میپردازد.
«در این گونه داستانها، شاعران آزاد و مختارند با رعایت قواعد و قوانینی که برای شعر حماسی در میان است هر گونه بخواهند، موضوع داستان خویش را ابداع کنند و تخیل خود را در آن دخیل سازند (همان، 27-26). از نمونههای حماسههای مصنوع،«شاهنامة حضرت شاه اسماعیل سرودة مولانا عبدالله هاتفی (ف 927 هـ.ق) و شهنامة قاسمی گنابادی شاعر قرن دهم هجری است.» (رزمجو،1381، 33/1) و نیز ظفرنامة حمدالله مستوفی و حملة حیدری میرزا محمد رفیع خان، و شهنشاه نامة فتحعلی خان کاشانی.
ممکن است شاعر حماسهسرا، موضوع خود را از تاریخ پیشین حیات یک قوم یا لحظات مهم تاریخی و مذهبی بگیرد. از این راه حماسه به انواع دیگر نیز تقسیم میشود:
الف) حماسههای اساطیری ملی
ب) حماسههای تاریخی
پ) حماسههای دینی
ت) حماسههای عرفانی یا روحانی
در کتابهای ادبیات دورة متوسطه چند نمونه حماسة طبیعی و یک مورد حماسة مصنوع در قسمت ادبیات حماسی آمده است که در اینجا مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
الف- ساختار ادبیات حماسی در هر سه پایة دورة متوسطه
در کتاب ادبیات(1) دومین و سومین درس، قسمتی از نبرد رستم و سهراب است که با عنوان «رزم رستم و سهراب(1) و (2)» و به مثابه یک نمونه حماسة طبیعی از شاهنامة فردوسی انتخاب شده است. این داستان در جلد دوم شاهنامة چاپ مسکو (به کوشش سعید حمیدیان) آمده است. داستان در شاهنامه شامل 1059 بیت است که در مجموع در درس، 57 بیت از اصل داستان انتخاب و با پیوستگی معنایی در کتاب گنجانده شدهاند. برای ایجاد انسجام و پیوند هر چه بیشتر داستان، معنای برخی از ابیات به صورت نثری روان و ساده در درس «رزم رستم و سهراب(1)» آمده است. اولین بیت درس، بیت شمارة 100 داستان و آخرین بیت آن بیت شمارة 920 داستان است. داستان در شاهنامه، با پرداخت استهلال زیبایی آغاز میشود که در درس به آن اشاره نشده است:
«اگر تندبادی برآید ز کنج به خاک افکند نارسیده ترنج
ستمکار خوانیمش ار دادگر هنرمند دانیمش ار بیهنر
اگر مرگ داد است، بیداد چیست زداد این همه بانگ و فریاد چیست؟»
(فردوسی، 1373، 169/2)
در کتاب ادبیات(2) دومین درس کتاب، داستان «رستم و اشکبوس» است که از جلد چهارم شاهنامة چاپ مسکو انتخاب شده است. این داستان در ضمن داستان کاموس کشانی قرار گرفته و از مجموع 47 بیت آن 24 بیت در کتاب درسی آمده است. این داستان نیز از نوع «حماسة طبیعی و ملی» است.
در ادامة مبحث ادبیات حماسی، سومین درس کتاب یعنی «حملة حیدری» از منظومة «باذل مشهدی» با 28 بیت آمده است که از نوع حماسههای «مصنوع» و دینی و در توصیف نبرد حضرت علی(ع) با عمرو بن عبدود است.
در کتاب ادبیات(3) عمومی، دومین درس به داستان «رستم و اسفندیار» پرداخته که از شاهکارهای داستانی شاهنامه است. این داستان در جلد ششم شاهنامة چاپ مسکو آمده و شامل 1676 بیت است اما قسمتهایی از درس، به صورت نثری روان و ساده آمده است تا ابیات منتخب از مأخذ اصلی را به هم پیوند بدهد و از طرف دیگر، حجم مطالب درس با زمان تدریس آن متناسب شود. به دلیل اهمیت این داستان، در کتاب ادبیات(3) تخصصی نیز درسهای دوم و سوم به «رزم رستم و اسفندیار(1) و (2)» اختصاص داده شده و با توجه به تخصصی بودن کتاب، داستان کاملتر آمده است. در درس دوم 49 بیت و در درس سوم 29 بیت از کل داستان آمده است. ادبیات آغازین درس «رزم و رستم و اسفندیار(1)» دارای براعت استهلالاند و از نالة بلبل در مرگ اسفندیار سخن میگویند و ذهن خوانندگان را برای رویارویی با یک تراژدی آماده میکنند. اشعار شاهنامه در وزن «فعول، فعولن، فعل» بحر «متقارب مثمن محذوف» سروده شدهاند.
ب) تحلیل ادبیات حماسی در هر سه پایة دورة متوسطه
همانطور که بخش ساختار اشاره شد، بخش اعظم «ادبیات حماسی» کتابهای دورة متوسطه از بخش پهلوانی شاهنامهی فردوسی انتخاب شده است. هر سه داستان مطرح شده در کتابهای ادبیات، یعین داستان «رستم و سهراب»، «رستم و اشکبوس» و نیز «رستم و اسفندیار» از برجستهترین و زیباترین داستانهای شاهنامه هستند و انتخاب آنها برای فصل ادبیات حماسی، کاملا شایسته و متناسب با اهداف فصل است. به غیر از درس «رستم و سهراب(2)»، که کاملاً به صورت منظوم است، در همة دروس ذکر شده بخشهایی از داستان به صورت نثر روان آمده است.
انتخاب هر کدام از این داستانها، متناسب با پایة تحصیلی دانشآموزان است. در مجموع، ادبیات حماسی، شش مورد مربوط به شاهنامه و حماسة طبیعی، و یک درس حماسة مصنوع و منتخب از منظومة «حملة حیدری» است.
در هر چهار کتاب ادبیات دورهی متوسطه، توضیحاتی در قسمت درآمد فصل و مقدمة درس آمده که این توضیحات در مجموع ارزنده و برای آماده سازی ذهن دانشآموزان مناسب است. در شروع داستان «رزم رستم و سهراب(1)» تعریف حماسه و ویژگیهای آن و نیز توضیحاتی در مورد فردوسی و بخشهای شاهنامه آمده است. در کتاب ادبیات(1) دانشآموزان با انواع حماسه، یعنی طبیعی و مصنوع، آشنا میشوند. به تناسب این توضیحات از هر دو نوع حماسه نمونههایی در این فصل منظور شده است. در کتاب ادبیات(3) عمومی، درآمد فصل به بررسی زمینههای مختلف حماسه اعم از قهرمانی، داستانی، ملی و خرق عادت پرداخته است. فراگیرندگان پس از آشنایی با این زمینهها میتوانند با نگرش جدیدی درس را مطالعه کنند و این زمینهها را در درس بیابند. در کتاب ادبیات(3) تخصصی نیز متناسب با داستان منتخب، یعنی داستان رستم و اسفندیار، به برخی مطالب در مورد اسفندیار و شخصیتهای اساطیری قابل قیاس با او پرداخته شده است. این توضیحات متفاوت در هر چهار کتاب در مجموع توانسته است اطلاعات ارزشمندی در مورد حماسه در اختیار دانشآموزان بگذارد.
باید گفت که داستان «رستم و اسفندیار» هر چهار زمینة اصلی را در خود دارد: نبرد هر دو پهلوان به صورت یک داستان است، دارای قهرمانانی چون رستم و اسفندیار است، زمینة خرق عادت را در وجود اسفندیار رویین تن و در حضور سیمرغ داستان میتوانیم ببینیم و زمینة ملی را در عملکرد رستم، که تجسم آرمانها و آرزوهای یک ملت است، مشاهده میکنیم.
در ادامة بحث تحلیل، میتوان از زبان اشعار دروس مختلف و تناسب مطالب آنها با زمان تدریس سخن گفت؛ از جمله، در درس «رزم رستم و سهراب»، حتی خواندن ادبیات درس برای دانشآموزان مشکل است و به این ترتیب، فهم و درک پیام و معنای آن اشعار نیز دشوارتر خواهد شد. زمانی هم که برای تدریس آن در نظر گرفته شده، بسیار کم است. همچنین از میان دروس ادبیات حماسی میتوان به رزم «رستم و اسفندیار(1)» در کتاب ادبیات(3) تخصصی به سختی میتوان در یک جلسه تدریس کرد، چون باید در کنار شرح و معنای ابیات درس توضیحاتی در مورد داستان بیان کرد و درآمد فصل را نیز شرح داد.
مهمترین ویژگی هر سه داستان «رستم و سهراب»، «رستم و اشکبوس» و «رستم و اسفندیار»، قدرت تصویرگری فردوسی در به نمایش در آوردن صحنههای نبرد است. او صحنههای جنگ و نبرد تن به تن را روایت میکند که گویی خوانندة داستان، آن صحنهها را میبیند، نه اینکه میخواند.
دکتر شمیسا در این مورد میگوید: «بیان فردوسی در شاهنامه تصویری و نمایشی است. او در مورد صحنة نیرد دشمن سخن نمیگوید بلکه آن را به خواننده نشان میدهد.» (شمیسا، 1375، 105)
به عنوان مثال، در داستان رستم و سهراب ابیات 21 و 22 درس، شاعر میگوید:
زدش بر زمین بر به کردار شیر خروش از خم چرخ چاچی بخاست
چو سوفارش آمد به پهنای گوش زشاخ گوزنان برآمد خروش
چو بوسید پیکان سر انگشت اوی سپهر آن زمان دست او داد بوس
در داستان رستم و اسفندیار هم این گونه تصویرگریها دیده میشود.
اما در مورد تحلیل درس «حملة حیدری» باید گفت که در قسمت درآمد فصل، حماسة مصنوع به طور کامل توضیح داده شده و در مقدمة درس هم مطالب ارزندهای در مورد این منظومه بیان شده که نویسنده این حماسة دینی را به شیوة شاهنامه سروده است.
نکتة دیگر اینکه رجز خوانی و به سخره گرفتن حریف را، که از صحنههای یک داستان حماسی است، به خوبی در داستان «رستم و اشکبوس» و نیز داستان «رستم و اسفندیار» میبینیم اما در داستان «حملة حیدری» از تحقیر دشمن و رجزخوانی هر دو پهلوان به شیوة شاهنامه خبری نیست. در درس حملة حیدری ضعفهای زبانی در کاربرد واژگان دیده میشود.
نکتة دیگری که در روند داستانهای منتخب از شاهنامه در کتاب درسی مشهود است. اعتقاد فردوسی به تقدیر و سرنوشت است. برای مثال، در بیت پایانی درس «رزم رستم و سهراب(2)» آمده است:
ازین خویشتن کشتن اکنون چه سود چنین رفت و این بودنی کار بود
یا در داستان «رستم و اشکبوس» در پایان نبرد آن دو پهلوان در بیت 40 و 41 درس آمده است:
قضا گفت گیر و قدر گفت ده ملک گفت احسنت و مه گفت زه
بزد بر بر و سینة اشکبوس سپهر آن زمان دست او داد بوس
پ) نقد ادبیات حماسی در هر سه پایة دورة متوسطه
در این قسمت به ذکر نکاتی پرداخته میشود که امید است توجه به آنها، سبب غنیتر شدن مطالب درس شود به دلیل اهمیت موضوع، نقد هر درس به تفکیک از دروس دیگر بیان شده است.
1- نقد دروس «رزم رستم و سهراب» (1) و (2)
1-1- با توجه به تعریف «حماسه» در مقدمة درس دوم، برخی از ویژگیهای آن مانند داستانی بودن و وجود اعمال خارقالعاده در درس مطرح شده است اما ویژگی مهم حماسه، یعنی نمایش دادن آرمانهای بزرگ یک ملت در زمینههای مذهبی، اخلاقی و بیان عقاید کلی دربارة مسائل انسانی مانند آفرینش، زندگی و مرگ، کمرنگ است. اگر در آغاز درس، اشارهای ولو اندک به این ابیات و اعتقاد فردوسی دربارة مرگ و سرنوشت میشد، درک این تراژدی و توجیه مرگ سهراب برای مخاطب بهتر میسر میشد.
1-2- با توجه به محدودیت انتخاب ابیات، مفاهیم درس با اهداف اصلی و کلی انطباق ندارد. گویی هدف درس، طرح و توصیف نبرد دو پهلوان بوده است. رستم اهل حیله و نیرنگ و شخصیتی جنگ طلب است و سهراب، جوانی است که هدفی جز یافتن پدر و به حکومت رساندن او ندارد. در حالی که در مورد هر دو نفر این اوصاف صادق نیست.
1-3- بهتر بود در مقدمة درس، به هدف فردوسی از سرودن شاهنامه اشاره میشد و اینکه فرودسی از طبقة دهقانان بوده است و این طبقه چه ویژگیهایی داشتهاند. به نظر میرسد طزح این مطالب در مقدمة درس لازم است.
1-4- چون در مقدمة درس «مرغ گرفتار» سرودة بهار این نکته بیان شده که او قصایدش را به تقلید از ستک خراسانی سروده است، جا دارد که پیش از این در درس رستم و سهراب به سبک خراسانی اشعار اشاره شود؛ زیرا شاهنامه نمونهای برجسته از این سبک است.
1-5- برخی از ابیات مبهم و دشوار درس در قسمت توضیحات معنی نشدهاند؛ مانند موارد زیر که به توضیح بیشتری نیاز دارند.
الف) «غمی بود رستم بیازید جنگ» که «غمی بودن» به معنی خسته شدن است.
ب) «و گر چون شب اندر سیاهی شوی» که «شوی» به دو معنی «فرو رفتن» و «بودن» معنی میشود
پ) «نباید به گیتی کسی تاجور» واژة «تاجور» در درس علامت ارجاع توضیحی دارد (*) اما در واژهنامة کتاب به معنای آن (دارای تاج یا پادشاه) اشارهای نشده است.
ت) در عبارت «آنان رستم را هماورد سهراب دانستند» «هماورد» به معنای حریف و هم نبرد است، نه همرزم. پس بهتر است معنای آن در واژهنامه ذکر شود.
1-6- پیشنهاد میشود سرود زیبای «مازندران»، که سرودة فردوسی و نشان دهندة میهن دوستی اوست، به عنوان «شعر حفظی» در کتاب منظور شود تا گیرندگان با ابعاد دیگر شاهنامه به غیر از بعد حماسی آن آشنا شوند.
2- نقد درس «رستم و اشکبوس»
2-1- با توجه به مفهوم «دشمن ستیزی» در درس و نیز اینکه زمینهی ملی حماسه در آن قوی است، انتخاب آن در کتاب درسی و در قسمت ادبیات حماسی به جاست و با فرهنگ ملی مخاطبان نیز تناسب دارد.
2-2- از محسنات درس، توضیحاتی است که در بخش درآمد مطرح آمده و علاوه بر تقسیمبندی حماسه، نمایی کلی از داستان را بازگ و و فضاسازی کرده است.
2-3- خودآزمایی درس با اهداف کلی و جزئی آن متناسب است ونیز طرح یک «بیاموزیم» در مورد «واج آرایی» بسیار به جاست، زیرا کاربرد این آرایه در ابیات درس چشمگیر است.
2-4- بخش توضیحات، در رفع ابهام و کمک به درک معنی و مفهوم درس، به دانشآموزان یاری میرساند اما افزودن موارد زیر نیز ضروری به نظر میرسد:
الف) در بیت 39 درس، مرجع ضمیر «اوی» و معنای حرف اضافه «بر» جای تأمل دارند:
چو بوسید پیکان سر انگشت اوی گذرد کرد بر مهرة پشت اوی
بهتر است در قسمت توضیحات درس مشخص شود که مرجع ضمیر «اوی» در هر دو مصرع چه کسی است و حرف اضافهی «بر» به معنای «از» درست است یا «از برابر». ابهام بیت با ذکر این نکات برطرف میشود.
ب) در بیت «برآهیخت رهام گرز گران / غمی شد ز پیکار دست سران» عبارتهای «برآهیخت» و «غمی شد ز پیکار» به توضیح نیاز دارند. واژة سران نیز در این بیت مجاز است.
پ) در مصراع «ز قلب سپاه اندر آشفت توس» واژة «قلب» به معنی مرکز سپاه است و بیانگر این نکته است که در گذشته لشکر از بخشهای مختلفی تشکیل میشد و شامل میمنه، میسره، طلیعه، ساقه و قلب بود. ذکر این نکته دانشآموزان را با تقسیمبندی لشکرها در گذشته آشنا میکند.
ت) در مصراع «که ای بیهده درد مرد پرخاشجوی»، واژة «پرخاشجوی» به معنی جنگجو و «بیهده» به معنی کسی است که از روی منطق سخن نمیگوید و یاوهگویی میکند.
3) نقد درس حملة حیدری
3-1- زبان درس، آسان و قابل درک است و حچم مطالب درس با زمان تدریس آن تناسب دارد.
3-2- با توجه به اینکه در کتابهای ادبیات در مورد بزرگان و پیشوایان دین کمتر مطالبی طرح شده، انتخاب این حماسه، قابل تقدیر است اما مایة تاسف است که در معرفی یک حماسة دینی و مصنوع و در توصیف دلاوریهای حضرت علی(ع) شعری انتخاب شده است که ضعفهای زبانی زیادی دارد.
3-3- از اشکالاتی که بر این شعر وارد است، به غیر از نادرستی قافیه در دو بیت، کاربرد برخی واژهها در غیر معنای خود است؛ مانند به کاربردن، «تپیدن» برای نشان دادن وحشت و بیقراری، «بینداخت» در معنی برد، «دمیدن» به جای برخاستن یا بلند شدن و به کاربردن همرزم به جای هماورد.
3-4- بیت زیر هم از نظر حماسی ضعیف است و هم از نظر معنی ابهام دارد.
چو ننمود رخ شاهد آرزو به هم حمله کردند باز ار دو سو
برای رفع ابهام باید در توضیحات مشخص شود که مصراع اول نه درباره عمرو است و نه دربارة حضرت علی(ع) و به این معنی است که چون خواسته، یعنی رسیدن به پیروزی، برآورده نشده، آن نبرد ادامه یافت و هر دو طرف به هم حمله کردند.
ضمناً ترکیب شاهد آرزو مناسب اشعار حماسی نیست. در بیت 19 درس، شاعر از لفظ «قبا» به عنوان پوشش جنگی استفاده کرده است که باز هم مناسب اشعار حماسی نیست. بیت مورد نظر اینگونه است:
رزه لخت و قبا چاک چاک سر و روی مردان پر از گرد وخاک
4- نقد درس «رزم رستم و اسفندیار» ادبیات(3) عمومی
از آنجا که مطالب درس «رزم رستم و اسفندیار» کتاب ادبیات(3) عمومی با کتاب ادبیات(3) تخصصی تفاوت دارد، جداگانه به نقد هر کدام پرداخته شده است.
4-1- ذکر زمینههای حماسه در درآمد درس، به دانشآموزان کمک میکند که آن زمینهها را در اثر حماسی تشخیص دهند.
4-2- طرح این داستان، که از نغزترین و برجستهترین شاهکارهای شاهنامه است، به عنوان نمونهای از ادبیات حماسی بسیار ارزشمند است اما نباید تصور شود که فراگیرندگان به اندازة مؤلفان کتاب و دبیران ادبیات با این داستان آشنایی دارند . آنها هیچ اطلاعی در مورد اسفندیار، علت نبردش و هدفی که دنبال میکند، ندارند. درونمایههای داستان در مقدمة درس ذکر شدهاند اما برای دانشآموزان معلوم نیست که منظور از کهنه و نو چیست یا چه کسی خواهان آزادی و چه کسی خواهان اسارت است. پس، بهتر بود در آغاز درس ابیاتی از داستان شاهنامه که به طور مختصر به فلسفة نبرد رستم با اسفندیار اشارهای داشته باشد، انتخاب میشد. اسفندیار از پدر پادشاهی را میخواهد و گشتاسب به او میگوید:
اگر تخت خواهی زمن با کلاه ره سیستان گیر و برکش سپاه
چو آن جا رسی دست رستم ببند بیارش به بازو فکنده کمند
(فردوسی، 1382، 266/6)
اما رستم جنگیدن با اسفندیار و تسلیم شدن در برابر او را، بد میداند و بر سر دوراهی قرار میگیرد:
که گر من دهم دست بند ورا و گر سرفرازم گزند ورا
دو کارست هر دو به نفرین و بد گزاینده رسمی نوآیین و بد
(همان، 267)
4-3- عدم توجه به شخصیت پردازی، یکی از ایرادهای اساسی درس است. در ادبیات منتخب، تنها آمادگی جسمانی و نیروی خارقالعادهی هر دو پهلوان به تصویر کشیده شده است. این نیز بخشی از شخصیتپردازی است اما در ادبیات منتخب به منش و رفتار شخصیتهای داستان و هدف آنها از نبرد هیچ اشارهای نشده است. همچنین، در قسمت دیگر درس رستم چنان معرفی میشود که گویی برای جان انسانها هیچ ارزشی قائل نیست، جایی که به اسفندیار میگوید: اگر جنگ و خونریزی را دوست داری، بگو تا سواران کابلی را در این محل به جنگ در آوریم و خود مدتی درنگ کنیم، اما اسفندیار این را در آیین خو سزاوار نمیداند.
4-4- پیشنهاد میشد در قسمت توضیحات درس، به واژهی سگزی اشارهای شود. در بیت فراموش کردی تو سگزی مگر/ کمان و بر مرد پرخاشگر» واژة «سگزی» لقبی است که اسفندیار برای تحقیر رستم به کار برده و با توجه به پیشینة غارتگری و قوم سگزی یا سسکا، گویی، گویی اسفندیار رستم را که اهل سیستان (سگستان= سیستان) است، به داشتن چنین صفتی متهم میکند و در اینجا به معنای مرد سیستانی نیست.
4-5- در درس به رویین تنی اسفندیار، که دلیل اصلی غرور وی و نبردش با رستم است و اینکه او کمر بستة زرتشت و مروج دین اوست، هیچ اشارهای نشده است.
5 - نقد دو درس «رستم و اسفندیار» (1) و (2) ادبیات(3) تخصصی
5-1- اسفندیار بزرگترین پهلوان کیانی و پسر گشتاسب است. او حریف قادر رستم است. معرفی او در مقدمه و آغاز درس و نیز معرفی گشتاسب، که عامل اصلی در این رویارویی و نبرد است، از امتیازات درس محسوب میشود و دانشآموزان را به اهداف درس نزدیکتر میکند.
5-2- در بخش درآمد درس به چهار زمینهی اصلی حماسه (قهرمانی، داستانی، ملی و خرقعادت) اشارهای نشده است که ذکر آنها ضروری به نظر میرسد.
5-3- لازم بود در مقدمه به درونمایههای اصلی داستان اشاره میشد.
5-4- رویین تنی اسفندیار، فلسفة نبرد دو پهلوان و کشاکش درونی رستم از اساسیترین موضوعات داستان است که بیان آنها درس را غنی کرده است.
5-5- حضور سیمرغ و راهنماییهایش از اساسیترین و جذابترین بخشهای داستان است و نقش مهمی در روند داستان دارد. این نکته، زمینه «خرق عادت» حماسه را تقویت میکند اما متاسفانه در درس هیچ اشارهای به آن نشده است.
5-6- شخصیت موعظهگر و ناصح «پشوتن»، برادر اسفندیار، که همواره با پندهای روشن بینانه، خود اسفندیار را از نبرد با رستم منع میکند، در درس معرفی نشده است.
5-7- فردوسی در پایان داستانهای شاهان و پهلوانان پند واندرز میدهد. جا دارد از ابیات پایانی نبرد رستم و اسفندیار، در درس ابیاتی آورده شود. ابیاتی که در آنها سخنان اسفندیار در بردارندهی اصول اساسی شاهنامه است؛ از قبیل اعتقاد به بی اعتباری دنیا، تلاش برای اجرای فرمان خداوند و اعتقاد به سرنوشت.
5-8- در درس نهم «رستم و اسفندیار(2)» رستم در پایان نبرد روز اول زخمی میشود و به اسفندیار میگوید بگذار به ایوان خود باز گردم؛ فردا تسلیم خواستههایت میشوم. اما فردای آن روز خبری از تسلیم شدن او نیست و این شخصیت رستم را خدشهدار میکند. او در نیرنگی نیز که با سهراب به کار میبرد، این گونه عمل میکند. ضروری است برای رفع این شبهه در بخش توضیحات این نکته روشن شود یا در خودآزمایی درس به عنوان یک پرسش تحقیقی ابهام برطرف گردد.
«محمدعلی اسلامی ندوشن» برای رفع این ابهام چنین میگوید که اگر مردم عادی جانشینپذیر هستند، رستم بزرگ پهلوان شاهنامه است و جانشینپذیر نیست؛ پس باید زنده بماند. نکتة دیگر اینکه در مورد قول تسلیم و نیرنگی که با سهراب به کار برده، یک اصل انسانی نهفته است و آن اینکه او هم مانند همة انسانها جان خود را دوست دارد و برای حفظ آن چارهای میجوید و عظمت او هم در همین است. (اسلامی ندوشن، 1380، 21-20)
5-9- در قسمت اهداف فصل، آشنایی با ادبیات نمایشی، که از اهداف فصل عنوان شده است، باید حذف گردد؛ زیرا در فصل به این نوع ادبی پرداخته نشده است.
بررسی سهم حماسه از نظر کمی در کتابهای ادبیات دورة متوسطه
سهم «ادبیات حماسی» در کتابهای درسی از نظر صفحات به این ترتیب است:
ادبیات(1) 10 صفحه (1/5 درصد حجم کتاب)
ادبیات(2) 9 صفحه (56/4 درصد حجم کتاب)
ادبیات(3) عمومی 6 صفحه (04/3 درصد حجم کتاب)
ادبیات(3) تخصصی 12 صفحه (45/6 درصد حجم کتاب)
1- در کتاب ادبیات(3) تخصصی چون کتاب مربوط به رشتة ادبیات است، لازم است دانشآموزان تأمل و اشراف بیشتری بر حماسه و ویژگیهای آن داشته باشند. به همین دلیل، حماسه بیشترین حجم را به خود اختصاص داده است.
2- کمترین سهم ادبیات حماسی، مربوط به ادبیات(3) عمومی است که در صورت درج برخی دیگر از ابیات داستان و رفع ابهامات آن بر حجم مطالب افزوده خواهد شد.
در این قسمت، سهم ادبیات حماسی را با انواع ادبی کهن و مشهور یعنی ادبیات غنایی، تعلیمی و نمایشی مقایسه کردهایم.
نمودار مقایسة درصد انواع ادبی متون نظم و نثر کهن در کتابهای ادبیات دورة متوسطه
نتیجهگیری
1- با توجه به تقسیمبندی حماسه به دو نوع طبیعی و مصنوع، تنها یه یک نمونة حماسة مصنوع (حملة حیدری) در چهار کتاب ادبیات متوسطه اشاره شده و سه داستان دیگر، از نوع حماسة طبیعی هستند.
2- با توجه به تقسیمبندی شاهنامه به سه دورة اساطیری، پهلوانی و تاریخی، هر سه داستان منتخب از بخش پهلوانی است و دو بخش تاریخی و اساطیری به مخاطبان معرفی نشده که البته با توجه به برجستهترین بعد شاهنامه، که همان بعد حماسی است، انتخاب مؤلفان بهجا و شایسته است.
3- در مجموع، سه داستان از شاهنامه برای بخش ادبیات حماسی کتابهای دورة متوسطه انتخاب شده که هستهی هر سة آنها نبرد است و مؤلفان، بیشتر به این بعد ه سه داستان توجه داشتهاند.
4- بیشترین اشکالی که در بخشهای منتخب از شاهنامه دیده میشود، عدم شخصیتپردازی قهرمانان اصلی حماسه است. مؤلفان میبایست قسمتهایی از این داستانها را انتخاب میکردند که در آنها شخصیتهای اصلی داستان حماسی بهتر معرفی شدهاند. توجه به این موضوع سبب نزدیکتر شدن دانشآموزان به اهداف درس و نیز اهداف کلی کتاب میشود.
منابع
1- احمدی، احمد و دیگران؛ ادبیات فارسی(3)، شاخهی نظری به استثنای رشتة ادبیات و علوم انسانی، چ11، تهران شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران.
2- ارشاد سرابی، اصغر و دیگران؛ ادبیات فارسی(3)، رشتة ادبیات و علوم انسانی، چ11، تهران، شرکت چاپ و و نشر کتابهای درسی ایران، 1388.
3- اسلامی ندوشن، محمدعلی؛ داستان داستانها، چ7، تهران، نثر آثار، 1380.
4- تاکی، مسعود و دیگران؛ ادبیات فارسی(1)، رشتة نظری، چ13، تهران، شرکت چاپ ونشر کتابهای درسی ایران، 1388.
5- داودی، حسین و دیگران؛ ادبیات فارسی(2)، رشتة نظری، چ12، تهران، شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران، 1388.
6- رزمجو، حسین؛ قلمرو ادبیات حماسی ایران، چ2،چ1، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1381.
7- شمیسا، سیروس؛ انواع ادبی، چ4، تهران، فردوس، 1375.
8- صفا، ذبیحالله؛ حماسهسرایی در ایران، چ6، تهران، فردوس، 1374.
9- کزازی، میرجلال الدین؛ رؤیا، حماسه، اسطورهة چ1، تهران، مرکز، 1372.
10- معین، محمد؛ فرهنگ فارسی، ج5، چ8، تهران، امیرکبیر، 1371.
11- فردوسی، ابوالقاسم؛ شاهنامه، به کوشش سعید حمیدیان، ج2، 4، 6، چ6، تهران، قطره، 1382.