یک پژوهشگر میگوید: چرا این روزها از نویسنده «لحظههای انقلاب» یادی نمیشود؟
یک پژوهشگر میگوید: چرا این روزها از نویسنده «لحظههای انقلاب» یادی نمیشود؟
باقر رجبعلی در متن ارسالیاش به ایسنا نوشته است: چرا این روزها از نویسنده «لحظههای انقلاب» یادی نمیشود؟ من با نویسندههایی که زندگی تخت و یکدستی دارند میانهای ندارم. به نظر من نویسنده (مخصوصا داستاننویس) باید به همه جا سرک بکشد و خودش را به خطر بیندازد تا از همه چیز سر درآورد؛ یعنی باید در جبهه زندگی هم مثل خبرنگار جنگی عمل کند. اغلب نویسندگان بزرگ دنیا دقیقا چنین روحیهای داشتند. در ایران "محمود گلابدرهای" از این تیپ نویسندهها بود؛ نویسندهای ناآرام و پرانرژی که هیچگاه یک جا بند نشد، زندگیاش پر از حادثه و ماجرا بود و «لحظههای انقلاب» را با داشتن همین روحیه نوشت. من این روزها تنها کتابی که خواندهام، این کتاب بوده. دوست دارم «ده سال هوملسی آمریکا»یش را هم بخوانم، اما نیست و نایاب است. امیدوارم مجددا چاپ و منتشر شود. در پایان هم این گله را بکنم که: چرا این روزها از نویسنده «لحظههای انقلاب» یادی نمیشود؟ (کتابی که خردهماجراها، ریز حرکات، دقایق حساس و آنات ناگفتهای از لحظههای خون و خطر در صفحه صفحه آن جاری است.)
به گزارش ایسنا، محمود گلابدرهای سال ۱۳۱۸ در شمیران به دنیا آمد و جلال آل احمد از معلمهای دوران مدرسه او بود. گلابدرهای پس از به پایان رساندن دوران متوسطه، وارد دانشگاه تهران شد و تحصیل در رشته ادبیات را آغاز کرد، اما پس از مدتی تحصیلش را نیمهکاره رها کرد. سپس به لندن رفت و در دانشگاه بینالمللی لندن در رشته ادبیات انگلیسی درس خواند.
گلابدرهای با انتشار رمان «سگ کورهپز» در دهه ۱۳۴۰ به عرصه نویسندگی وارد شد. او در سال ۱۳۵۰ رمان «پر کاه» را نوشت و رمان «بادیه» را در سال ۱۳۵۶ به چاپ رساند. «لحظههای انقلاب»، «پرستوها»، «دال»، «صحرای سرد»، «حکومت نظامی»، «سنگ به مثقال»، «آقا جلال» و «سفر به حجلهگاه عشق» از دیگر آثار او هستند.
گلابدرهای در دورهای از زندگی ۱۰ سال بیخانمانی و خیابانخوابی را در آمریکا تجربه کرده بود.
او در پایان عمر پس از یک دوره بیماری و بستری شدن در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان الغدیر تهران ۱۵ مردادماه سال ۱۳۹۱ در خانهاش درگذشت. پیکر این نویسنده ۱۸ مردادماه در قطعه نامآوران بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.
یوسفعلی میرشکاک گلابدرهای را موجودی بیهمانند و پدیدهای تکرارناپذیر توصیف کرده و گفته است: «پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و زمانی که به اصطلاح جوجه روشنفکر بودم، با مرحوم گلابدرهای آشنا شدم. گلابدرهای زبان کوچه و بازار را به یک ژانر در نویسندگی تبدیل کرد. البته نثر او از ابتدا اینگونه نبود. با اثر «لحظه های انقلاب» فهمید که این نثر توانایی تبدیل به داستان را دارد و اندک اندک این نوع داستاننویسی شروع شد و در برخی آثارش هم زیاد شد.»
همچنین فرهاد توحیدی درباره این نویسنده گفته است: «گلابدره ای شخصیت ویژهای است که از سوی دو رژیم آثارش مورد بغض و بیمهری واقع شد و همانقدر که در رژیم شاه نتوانست آثارش را به چاپ رساند در جمهوری اسلامی نیز برخی آثارش ممنوع الچاپ شدند. به طور مثال رمان «پر کاه» او که سندی جامعهشناختی است و از آن دست رمانهایی است که میتوان از آن اقتباس کرد متاسفانه هنوز امکان تجدید چاپ را پیدا نکرده است. معتقدم ارزش ادبی آثار گلابدرهای همپای ارزش اجتماعی و جامعهشناختی آثارش نیست چرا که ادبیات برای گلابدرهای هدف نبود بلکه وسیلهای بود که از آن برای اصلاح وضع موجود استفاده میکرد.»