گزارشی از همایش ایرانشناسی در ایتالیا
چهارمین همایش بینالمللی ایرانشناسی در دانشگاه بولونیا برگزار شد.
به گزارش ایسنا بر اساس خبر رسیده، چهارمین همایش بینالمللی ایرانشناسی با عنوان «فرهنگها و سنتهای ادبی در بوته تطبیق: از آغاز تا دوره پترارک و سعدی» با همکاری مرکز فرهنگی و بینالملل شهر کتاب و مرکز سعدی شناسی، هشتم و نهم نوامبر (۱۷ و ۱۸ آبان) در دانشگاه بولونیا در کشور ایتالیا برگزار شد.
در این رویداد، مائوریتسیو سیلویو پیستوزو -رییس بخش ایرانشناسی دانشگاه بولونیا- در تجلیل از ایران شناسان درگذشته،پرفسور اسکارچیا و ژیلبر لازار به سنتهای ادبی در بحث پندنامه پرداخت.
قائم مقام دانشگاه بولینا هم به عنوان سخنران دیگر این رویداد، با ابراز خرسندی از برگزاری همایش بین المللی ایرانشناسی با موضوع سعدی و پترارک اعلام آمادگی کرد تا همایشی را برای گفتوگوی بین شرق و غرب در راستای تفاهم، صلح و اخلاق میزبانی کند.
علی اصغر محمدخانی-معاون مرکز فرهنگی و امور بینالملل شهر کتاب- در این نشست به بحث تطبقی میان سعدی و پترارک به عنوان دو شاعر قرن هفتم ـ هشتم ایران و ایتالیا به عنوان اندیشمندانی ملی، هویت ساز، تأثیرگــذار و ماندگار پرداخت.
او بـر چهـار موضـوع محـوری عشـق، انسـان، اخلاق و هـویت ملی در آثار سعدی و پترارک اشاره و آنها را نمونههای بارز از ویژگیهای مشترک دو شاعر خواند.
محمدخانی همچنین پیشنهاداتی هم مبنی بر تطبیق سعدی و پترارک مطرح کرد که می توانند موضوع پژوهشها و نیز ترجمههای آینده باشند.
جهان به پترارک دِین دارد
در این نشست کوروش کمالی سروستانی- مدیر مرکز سعدیشناسی- با تشریح مفهوم اومانیسم در شعر سعدی، تاکید کرد ، در شعر او اندیشمندانهترین شکل انسان گرایی ارائه میشود.
به اعتقاد او؛ سعدی از شاعری کردن مقصودی متفاوت داشت که همانا کوشش برای سامان دادن به دنیای انسانها بود.
او با تشریح واژه رنسانس توضیح داد: رنسانس به معنایی بسی فراتر از «نوزایی»، شور و شوق به ادبیات کلاسیک یونان و لاتین دلالت دارد؛ ژول میشه که برای نخستین بار این اصطلاح را به کار برده، آن را «کشف جهان و انسان» مینامد و علاوه بر این، به معنی بیدارسازی حس فردگرایی و توجه به مسائل دنیوی است. روح رنسانس در ایتالیا، خیلی زود خود را در زمینههای گوناگون آشکار میسازد. در علوم، داوینچی و گالیله، در هنر داوینچی، میشیل آنژه و رافائل، در حکومت و سیاست: ماکیاولی و در ادبیات: پترارک و بوکاچو. اینها تنها شماری از کسانی هستند که ایتالیا در پرتو همت آنها، بار دیگر مرکز روشنگری و فرهنگی جهان ما میشود.
کمالی ادامه داد: رنسانس یکی از باشکوهترین دورههای ادبی ایتالیاست؛ در سده چهاردهم میلادی برجستهترین مردان ادب، پترارک و بوکاچو بودند که هر دو از هواخواهان پر شور آثار کلاسیک کهن و اومانیسم به شمار میرفتند؛ اشعار غنایی پترارک و قصههای منثور کوتاه و داستانهای منظوم بلند بوکاچو، آفریننده سبک ماندگاری در سراسر اروپا شد. کتاب نغمهها اثر پترارک و «د کامرون» از بوکاچوآثار ماندگار این دوران هستند. به روایت برخی از پژوهشگران، پترارک نه تنها نخستین انسان عصر جدید خوانده میشود، بلکه نخستین اومانیسیت، نخستین سلطان مقتدر ادبیات عصر جدید، پیشگام احیای فرهنگ کلاسیک و یکی از بنیانگذارن تمدن عصر جدید به شمار میآید.
او تاکید کرد: جهان به پترارک دِینی دوگانه دارد: نخست به پترارک شاعر و دو به پترارک اومانیسیت و مشکل بتوان گفت کدام دِین سنگینتر است.
کمالی درباره پترارک و سعدی گفت: پترارک متولد ۱۳۰۴ میلادی ۳۵ سال پس از درگذشت سعدی، شاعر بزرگ ایران زمین، زاده میشود و ۹۳ سال پس از تالیف گلستان در ۱۲۳۴ میلادی مهم ترین سعدی با موضوع شناخت او از جهان، آثارش را خلق میکند. سعدی در سال ۱۱۸۴ میلادی در شیراز زاده شد و در سال ۱۲۶۹ در سن ۸۵ سالگی درگذشت.
جهان؛ پیش از سعدی ، پس از سعدی
او سپس به سعدی پرداخت و افزود: با کمی تسامح میتوان تاریخ ادبیات فارسی را به پیش و پس از سعدی تقسیم کرد؛ سعدی سنت شناسی سنت آفرین بود؛ در همۀ قالبهای ادبی زمان خود طبع آزمود و صاحب سبک شد و مکتب ادبی شیراز را پی ریخت. بوستان، مثنوی معتدل معنوی او، والاترین مثنوی حِکمی در زبان فارسی است و گلستان، اثر منثور او و زیباترین کتاب نثر فارسی است. آفرینش غزلهای عاشقانه، روایت عارفانه، قصاید فاخر، مجالس حکیمانه، نصیحت الملوک، خردمندانه و رباعیات و قطعات شاعرانه، هر روز بر آوازه سخن سعدی از کران تا به کران قلمرو زبان فارسی میافزود و به همین دلیل است که حاکمان و شاعران، از پی هم میآیند و میروند اما سعدی همچنان میماند.
مدیر مرکز سعدی شناسی تصریح کرد: ما به سعدی مدیونیم. سعدی شاعر، سعدی حکیم، سعدی روشن اندیش، سعدی انسانگرا و سعدی زبان آفرین. سدههای پیش از پیدایش زبانهای ملی در اروپا، ایرانیان از هویتی محکم و خودبنیاد بر شالودۀ زبان فارسی برخورداربودند و سعدی سهمی بیبدیل در حفظ و حراست این هویت و شالودۀ آن داشت. سعدی اصل سادهنویسی را، که یکی از ارکان رمان عصر تجدد بود، در نثر خویش به کار گرفت و ایجاز را، که یکی دیگر از ارکان نثر و اندیشه تجدد بود، به یکی از بارزترین ویژگیهای سبک روایی خویش بدل کرد.
او افزود: علاوه بر این، اگر خلق شخصیت، یعنی انسانی مشخص و منحصر به فرد با همۀ تناقصهای انسانی را یکی از ارکان آرا و اندیشه تجدد بدانی، میتوان ادعا کرد که سعدی در برخی از حکایات گلستان و بوستان، گونهای از شخصیت را در مفهوم جدیدش، تصویر کرده است؛ به همین دلیل است که برخی از منتقدان ادبی برآنند که: «گلستان پر از داستانهایی است که نمونه زیباترین داستانهای کوتاه دنیاست.»
سعدی و زبان روزمره
این استاد دانشگاه ادامه داد: سعدی با دانته شاعر بزرگ ایتالیا در استفاده ادبی از زبان روزمره مردم هم داستان بود و آن را در آثار خود به کار بست؛ سعدی سالها پیش از لوتر، تعدادی از آیات قرآن کریم ، کتاب مقدس مسلمانان، را به زبانی ساده و زیبا، به فارسی ترجمه کرد و آنها را در کنار امثال و حکم و اشعار فارسی و عربی، وارد روایت خود کرد. به هنگام جدال دیرپای دو قطب افراطی در اروپا، بدان هنگام که کلیسای کاتولیک به ظاهر جانب فقرا را میگرفت و بهشت را میراث مساکین میدانست و وعده میکرد که اغنیا را در آن راهی نیست و لوتر توانگران را بندگان برگزیده خدا میدانست، اراسموس (۱۵۳۶ـ ۱۴۶۷ م) راهی به سوی اعتدال جست و سعدی صد و پنجاه سال پیش از وی، در بیان توانگری و درویشی راه اعتدال را بازجسته بود.
کمالی سروستانی در ادامه بیان کرد: آثار سعدی با ترجمه به هر زبانی، بزرگی از آن دیار را به احترام و تکریم او وا میداشت. در آلمان گوته، شیللر و نیچه، در روسیه پوشکین، در آمریکا امرسون، در انگلیس سولیوان، در آمستردام ژانتیوس، به ستایش سعدی پرداختند. تردیدی نیست که محدودیت جغرافیای زبان فارسی موجب شد که غربیان ۴۰۰ پس از تالیف گلستان با سعدی و آثارش آشنا شوند و اگر آثار او همزمان به زبان لاتین ترجمه و منتشر میشد، بیتردید سعدی جایگاهی بس والاتر در ذهن و زبان جهانیان به دست میآورد.
او سپس به مفهوم اومانیسم در جهان غرب پرداخت و گفت: اومانیسم یک حرکت فکری و اعتقادی و واکنشی در برابر مسیحیت قرون وسطی بود که همۀ امیال و گرایشهای زمینی و طبیعی انسانها را انکار میکرد؛ بر این اساس، اومانیسم در اعتراض و شورش در برابر این شیوۀ دینداری و دنیاستیزی پدید آمد. در هیچ یک از این ادوار، شعر فارسی سنتی که بر مدار چهار محور اصلی: ممدوح، معبود، معشوق و خود شاعر استوار بود؛ انسانگرایی دغدغه شعر فارسی نشده است اگرچه در این میان، ادبیات عرفانی ایران شرایطی استثنایی دارد؛ ادبیات عرفانی تنها جایگاهی است که به نوعی انسانگرایی اندیشیده و انسان را، برکشیده و کرامت بخشیده و او را متعالی ترین پدیده آفرینش خوانده است، اما در میان دیگر آثار ادیبان، آثار سعدی یک استثنا است. او بلیغترین و اندیشمندانهترین شکل انسان گرایی را ارائه کرده است. انسان گرایی سعدی تبدیل به یک دغدغه و دلمشغولی شده است.
مانیفیست گفتمان حقوق مدنی در شعر سعدی
مدیر مرکز سعدی شناسی گفت: انسانگرایی سعدی طرح فکری از او اسطورای نامآور ساخته است؛ اندیشیدن به انسان تا به حدی فضای ذهنی سعدی را به خود مشغول ساخته که او به هر پدیده دیگری نیز از منظر زندگی انسانها مینگرد و بدین گونه انسانگرایی خود را بر روی شالودههای استواری بنا میکند. اندیشیدن به زندگی انسانها و نگرانی از وضعیت موجود آنها در آثار سعدی فراتر از محدوده جامعه او و معطوف به جهان انسانی میشود. در این امر، گویی سعدی جهان اندیشی میکند و به نوعی اومانیسم میاندیشد که فراتر از همه مرزهای جغرافیایی یا ویژگیهای نژادی و حتی آیینی و اعتقادی، همه افراد انسانی یا بنی آدم را اعضای یک پیکر واحد میداند. اندیشه ارجمندی که حتی در جهان ما و هفتصد سال پس از عصر سعدی هنوز در اذهان بسیاری نمیگنجد. شعر «بنی آدم اعصای یکدیگرند...»را میتوان مانیفیست گفتمان حقوق مدنی در شعر و اندیشه سعدی دانست.
او تاکید کرد: سعدی در عصر وحشت و قتل و غارت، دغدغه انسانیت را به دوش میکشد. او خود تمامی مضامین و ابعاد انسانیت را به فراست دریافته است. از تاریخ سرزمین خویش آگاه است؛ تمدن را فخر مینهد و بر آنچه از دست میرود و به واسطه یاغیگری به یغما میرود اندوهگین است. او مرد علم است و حکمت و به مدد اندیشه خویش به حراست از انسانیت بر میخیزد؛ با باور به این امر که «نیکی و بدی در گهر خلق سرشته» در جهت آموزش اخلاق اجتماعی کوشیده است. حتی تفسیر او از شریعت نیز منطبق با اندیشه و دغدغه او درباره انسان است. از این رو، بر خلاف دینداران عصر خود، شریعت را نه در خلوت عبادت و تلاش برای نجات و رستگاری خود، بلکه در اندیشیدن به مردم و کوشش برای بهبود دنیای آن ها، یا به تعبیر خود خدمت به خلق نشان میدهد.
کمالی افزود: سعدی میکوشد تا ضمیر ناخودآگاه بشریت را نسبت به مسائل پیرامون و نیز خواستهها و ایدهآلهایش آگاه کند؛ چرا که بر این باور بود که آزادی حقیقی انسان در گرو خودآگاهی حقیقی است و شناخت انسان، وسیلهای برای آزادی انسان است. سعدی در نگاشتههایش نحوه اندیشیدن به انسان و حقوق و حضور و شان او را در فرهنگ ایرانی باز میجوید. در عصر سعدی که رابطه میان انسانها، نه رابطه برابر، بلکه رابطه سلطان و رعیت است؛ او می کوشد تا با تصویر ارزشهای واقعی انسانی، این فاصلهها را از میان ساختار اجتماعی حاکم بر جامعه بزداید.
مقصود سعدی از شاعری
او افزود: سعدی از شاعری کردن مقصودی متفاوت داشت که همانا کوشش برای سامان دادن به دنیای انسانها بود. این شیوه اندیشیدن به انسان، در سراسر ادوار ادبیات سنتی ایران از آن سعدی است و سعدی با این دغدغههای انسانی در شمار بزرگترین اومانیستها و انسانگرایان جهان قرار دارد؛ اومانیسم سعدی امری متفاوت از اومانیسمی است که در دورۀ رنسانس اروپا تکوین یافت از آن پس در اندیشه و فرهنگ غرب گسترش پیدا کرد؛ زیرا سعدی یک اندیشمند شرقی و دیندار پایبند به شریعت است و از این رو میتوان اومانیسم او را اومانیسم دینی دانست؛ اومانیسمی که دین را برای انسان میخواهد و نه انسان را برای دین.
سنتهای عاشقانه غزل سعدی و پترارک
سپس فائزه مردانی -استادیار دانشگاه بولونیا- هم گفت: نزدیک به یک قرن و نیم از اولین گام در مقدمه و ترجمه بخشی از گلستان سعدی به زبان ایتالیایی، به کوشش گراردو دوینچنتیس میگذرد. در پی این تلاش، از سال ۱۸۷۳ تا کنون، خاورشناسان و ایرانشناسان ایتالیایی چهار ترجمه دیگر از این متن به دست دادهاند.
او در ادامه گزارشی از ترجمههای آثار سعدی ارائه کرد و بررسی برخی از نکات این برگردانها پرداخت.
میترا مظاهری –پژوهشگر- هم در سخنرانی خود در این رویداد به برخی عناصر سنتهای عاشقانه غزل سعدی و پترارک پرداخت، از آنجا که اصطلاح «سنت پترارکی» در ادبیات اروپا به مجموعه آداب و شیوههای خاص عشق ورزی دلالت دارد که بســیار بــه سنت عاشقانه غزل فارسی شباهت دارد. او در سخنرانی خود به سنجش مشـترکات این دو سـنت بـا مقایسه سـونتهای پـترارک با غزلیـات سعدی، به عنوان نمایندهای شاخص در این ژانر، پرداخت.
مظاهری همچنین با تشریح آداب عشـق ورزی درشعر دو شاعر، با توجه به صورخیال، لفظ و چگونگی تطور مطلب چارچوب سنتهای عاشقانه شعری، هر دو شاعر و نیز قرابت این سنتها را بررسی کرد.
این پژوهشگر به عناصـر تشـکیل دهنـده و مضـامین و تصـاویر سـنتهای عاشقانه دو شـاعر همـراه با شاهد با ذکر مثالهایی طبقه بندی شده پرداخت.
مرگ در اندیشه سعدی و پترارک
یکی دیگر از سخنرانان چهارمین همایش بینالمللی ایرانشناسی با عنوان «فرهنگها و سنتهای ادبی در بوتهی تطبیق: از آغاز تا دوره پترارک و سعدی» کارلو ساکونه استاد دانشگاه بولونیا بود.
او به مرگ در اندیشه سعدی و پترارک پرداخت و با نمونههایی از آثار پترارک به ویژه در «نغمهها» و نـیز در «رازنامـه» او و چنـد بنـد از آثـار سـعدی، بـه اهمیـتی کـه موضـوع مـرگ در دنیـای ایـدهآل و هـنری این دو شـاعر دارد پرداخت.
کارلو ساکونه با برسی چگونگی اتکای این دو ادیب به تجارب شخصـیشـان و نـیز بـر اسـاس اعتقـادات موجـود در مذاهبشان، پژوهش تطبیقیاش را ارائه میدهد.
هما ماریو مانچینی از دانشگاه بولینا با موضوع فردوسی: پژواک هایی درغرب، ناهید نوروزی از دانشگاه بولینا با موضوع: موضع گیریءهای راویانه در «تریستان و ایزوت» برول و ویس و رامین گرگانی ، لبرتو فابیو امبروزیو از دانشگاه مطالعات ادیان لوکزامبورک با موضوع: پوشش مردان خدا در عرفان اسالمی و مسیحی، کارلو دونا از دانشگاه مسینا با موضوع شاه و شیر و شمشیر: از تخت جمشید تا قرون وسطای اروپا سخنرانان دیگر چهارمین همایش بین المللی ایران شناسی بودند.
همچنین ادونه براندالیزه از دانشگاه پادوا درباره «منطق بلبل: راهکارهای شعر غنایی، فرانچسکو عمر زامبونی» از دانشگاه «ال نورماله» پیزا با موضوع «گفتن آنچه نتوان گفت: تناقض فلسفی درعرفان تطأویلی اکهارت و عطار»، پیترو الئوره انو ،رایزن یونسکو، با موضوع «ساختار و سمبل واحه ها و باغ ها در ایران و اروپا»، مینو میرشاه ولد از دانشگاه تورینو با موضوع «چهره کوروش در ماکیاول و ولتر» سخنرانی کردند.