نقدِ دگرخوانیهای خلّاقانة اساطیر در شعر احمد شاملو بر اساس نظریّۀ بدخوانیِ خلّاقِ هارولد بلوم
نوع مقاله: پژوهشی
نویسندگان
ابوالقاسم امیراحمدی 1 ؛ علی عشقی سردهی 1 ؛ ابراهیم استاجی* 2 ؛ احمد یزدی* 3
1استادیار زبان و ادبیّات فارسی واحد سبزوار، دانشگاه آزاد اسلامی، سبزوار، ایران.
2استادیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران.
3دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی واحد سبزوار، دانشگاه آزاد اسلامی، سبزوار، ایران.
چکیده
"بدخوانی خلّاق"، اصطلاحی در نظریّة ادبی است که هارولد بلوم آن را در موضوع ساز و کارهای تأثیر شاعرانه مطرح میکند. شاعران برای رهایی از دلهرة آزاردهندة تأثیرپذیری از شعر گذشتگان و برای گشودن فضای باز هنرورزیهای شاعرانه خود به تحقیر آگاهانة متقدّمین میپردازند و با بدخوانی خلّاقانه، میکوشند خویشتن را بر شاعران پیشگام خود برتر بدانند. بر اساس نظریّة بدخوانی خلّاق، ساختارشکنیهای شاملو در حیطههای زبان، بیان و اندیشة اسطورهها، نشانگر مبارزة لجوجانة او با گفتمانهای اسطورهگرای روزگارش بوده بهمنظور رسیدن به هویّت مستقل از دیگران. دگرخوانیهای او از اسطوره به دلایل روانشناختی، زیباییشناختی و اجتماعی- تاریخی و با شیوههای اسطورهآفرینی و اسطورهشکنی صورت گرفته است. در این پژوهش، ابتدا به تحلیل نظریّة بدخوانی خلاّق هارولد بلوم پرداختهایم و در ادامة پژوهش به واکاوی دگرخوانیهای خلّاقانه شاملو از اسطوره بر اساس نظریّة بدخوانی خلّاق بلوم پرداختهایم.
کلیدواژگان
بدخوانی خلّاق، هارولد بلوم،شاملو، اسطوره
اصل مقاله (223 K)